سرزمینهای وجود داشته دارند که به علتهای گنگ و گاهی هم سر پوشیده نمیشود آنها را راحت مورد حلاجی قرار دهیم میدانیم کشورهای وجود دارند با قدمتی کمتر از چهار صد سال ولی در اونها، میتوان شرایطی را احساس کرد تا آن غربت تا اون خیالات موهموم را در کشورهای با بیش از هزاران سال تمدن ندید.
باییم تا تاریخ خودمان را بررسی کنیم بینم و در یابیم ما کجاییم من و شما به عنوان یک عنصر بی اثر بنشینیم و انون را زیبا و از راه دیوارهای حکمت و افکارمان بینیم مقایسه کنیم و در یابیم ما کجاییم تا کی باید ادامه دهیم تا برسیم به خود خودیت خود.!
من متولد سال دوهراز و پانصدو سیوچهار هستم و الان بعد از سی سال میدانید من متولد سال یک هراز و سیصد هشتاد و چهار هستم ؟! این نشان از چیست ؟ این نشان از تداخل افکار در فرهنگ تقسیم بر دین است ما برای سال نو خورشید که یه نقطه اغاز بهار میرسد را نگوداشت میداریم چون سال نو شدن را با زنده شدن طبیعت منطبق کردیم اما برای آغاز اون چی؟
حرکت پیامبر مسلمین را ؟ اون چیه وجه مشترکی میتواند داشته باشد با این حرکت اگر در دین اسلام نقدی و بررسی داشته باشید تمام زمانهای ان بر اساس حرکت ماه است بر اساس سال قمری( ماه) است و برای خورشید چه جایی است ماه را در روز میتوان دید اما برای دیدن خورشید باید در شب پیامبری نو بیاوریم تا اون را برای ما با حکمت و قدرت معجره نشان دهد پس تمامی معادلات از بین خواهد رفت تا این افکار ملول دوباره دیوارهای مخدوش پیدا میشود؟
مرحله دومی که میتوان تازیانه های درد ناک بر این سرزمینها بزند میتواند سست فکری و نداشتن تفکر عمیق باشد اونقدر کم عمق که حتی طی سی سال هم نمیتواند خود را حفظ کند باید نگریست تا بودن را دوباره از نو ترسیم کرد تا دیدن را دوباره خواه دید.
یادم میاید اویل انقلاب مردم برای هر چیزی حدی می نهادند به نام اسلام همان مردمی که تا سه سال قبلش حدی دیگر برایخود قبول داشتند و امسال هم یک حد جدید ما میتوانیم در تمامی عناصر این واقعه تلخ را بینیم در سالهای ابتدای دهه پنچاه ما بودیم دروازهای لایکی ما بودیم با سرزمین ازاد در تفکر دینی ما بودیم با نگرش نو که لااقل بر داشته از حرکت نو بود که شاید جواب میداد که منفی نباشد جوابی میداید که تکرار نشده بود برای پاسخ گرفتنش
اما طی چند سال به علت کم عمق بودن اندیشه ها دچار تردید دچار زوال و سقوط شد خیلی خوب پس میبایست حرکتی و مقوله جدید برای سامان رسیدن این افکار میامد نه دچار عقب کرد میشدیم نه دچار حماقتی از نو میشدیم؟
نمیدانم اگر به اثار دوران قبل که از اخرین باری که ابرقدرتی در اون بوده هزاران سال میگذرد عبور کرده اید تفکری در اون داشته اید برای اون قدرت که توانسته بود برای شاید بیشتر از یک قرن این ایدولوژی این طرز تفکر را برای به سامان رساندن عمارتش صرف کرده بود را برای خودتان ترسم کنید به حال اون قبطه بخورید ببنید که برای اینکه تفکری بتواند برای صد سال به جریان بی افتد تا بنای ساخته شود چه قدرتی می بایست وجود داشته باشد چه چیزی میتواند این قوم سر گش را تا این حد به مسلولیت خود دراورد تا این چنین بماند اما حالا با تعویض یک مدیر با تعویض یک وزیر تمام دودمان اون سازمان و وزارت خانه به ارزه در میاید که این باعث فرو افتادن افرادی و سپس افکاری گردد.
بنگرید برای هر اتفاق مهمی که میخواست برای ما در این دوران به انجام برسد چند بار دچار بار نگری شده برای اون نیست که اون باید تکامل میافتاد نه خیر اون مقوله جداست و خود بینی و خود رای مقوله جداست
اگر هر کس بخواهد از درک و باور خود که سالها قبل پدارنشان از ابا و اجدادشان فرا گرفته اند را در خود همانند یک بت پنهان شده نگه دارند و به اون هیچ اجازه دخل و تقسیری ندهند میدانید چه اتفاقی می افتد ؟
مومین باشد هر پدران و ابا و اجدا دمان خواهند گرفت و ما هم به علت ندانستن و گور بدن چون ایمانی قلبی را در خود پرورانیده ام که شاید هیچ گاه به اون تفکر و ترسیمی نداشته ایم چون اون را بتی از جنس فقل قراردادیم؟
میدایند این بار از یک قصه تلخ برایتان استعاره میخواهم؛ بیاورم که ما اگر خود را حیوانات ننامیم میتوانیم موجوداتی از جنس بالا تر و برتر و پیشرفته تر از انها قلمداد کنیم تا این جا خیلی خوب و با شکوه اما بعدش نمی دونم تا به حال تشنه شدید بروید درب یخچال را باز کنید و تا بخواهید بطری آب را بخورید ظرف شیر را میبینید خوب پشیمان و سر مست اون لیوانی که در دست دارید را پر از شیر می کنید و بعد نوشی جان اما تا چند قدم برمیدارید تا به ظرف شوی برسید تا لیوان را اون جا بی اندازید به خودتا ن می ایید که چی خوردید؟ شیر؟ شیری که از گاو بدست آمده شیری که مملو از کلسیم است پر از هزار و صد گفت و زهره ماری که ما به اونها پروتیین و نمیدونم عناصر دیگر میگیم البته اون چیزی نیست که پدرانمان قبل از ما به این فرخ بالی میتوانستند بخورند چون شلنگهای انسان اون منبع مفید را به حد اعلا کشف نکرده بود و ... و اما حالا خیلی راحت و فراوان موجود است بگذریم و برویم سر اصل داستان که ما چقدر عقب افتاده ایم به نسبت دبگر حیوانات گه هنوز بعد از میلیونها سال هنوز غذای اید آل مان را کشف نکردیم که هم لذت بریم هم مفید باشد و هم مقوی و پیامدهایی چون سرطان و نمیدونم از اون بلا های عزیز دیگر نداشته باشد تا ما را این چنین اسیر نکند تا حداقل همه یک طوری این عمر لعنتی را به پایان برساند بدون عواقب از نوع مواد غذایی نمیدونم شاید اینجا اون سوسک حمام از ما پیش رفته تر باشد که لا اقل میداند چی را باید بخورد و چی را نباید و از اون حد خود را بیرون نمی افکند
ارادتمند عصاری
البته این وب لاگ دیگر اخر شد ه عصاره دیگر وبلاگهایم دیگر تصمیم دارم همه را فقط توی این جابنویسم دیگه نه توی هر وب لاگم یه چیز از قرار زیر
www.freelikeman.blogspot.com,
این وبلاگ قدیم و اصلی من بود که همه را اوایل اونجا مینوشتم
www.mystic18444.blogspot.com
این هم یک وبلاگ که آتش ی روشن کرد لااقل برای من که بدانم بفهمم که نمیدانم
www.iran18444.blogspot.com
اینم یک وبلاگ سیاسی که اخبار و حرفهایی که برای من سنگینی حماقت دولت مندان رژیم را داشت مینوشتم
www.divaneh18444.blogspot.com
اینهم وب لاگ مورد علاقه ام جایی که همیشه توی اون ازاد تز ار هر پرندهای پرواز میکردم چون دیوار نداشت
www.limit18444.blogspot.com
این هم وب لاگی که از یک کتاب ممنوع و جالب برای تفکر توش از ان منبع کپی شده البته همه اش خودم تایپ کردم
اما حالا هم فقط اینجا اما تا کی؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر