خوب روزهای رنگی رفتند و نوبت روزهای سفید و سیاه که نه سفید که خاکستری اخر پاییزکه هستیم میرسیم برف و سرما همه چیزی که را به این سه رنگ ختم میکند سفید وخاکستری و سیاه اما دل من که سیاه است بی کاستی و بی اثر اما استوار در مقابل همه چیز ایستاد
روزهای از هفته گذشته یاد خاطراتی را از ما زننده میکرد که مبود فقط میتوانستم به ادامه فکر کنیم و فقط بس
همانطور که با اونقدر بوق و کرنا کردن درگیری پلیس امریکا با دانشجوی ایرانی که به گفته مقامات جمهوری اسلامی به علت دیر نشان دادن مدارک شناسایش مورد ضرب شتم قرار گرفته شده و در پی ان تقریبا کیله مقامات مملتی ما اون رامحکوم و این برخورد را با یه دانشجو را زننده و کریه خواننده حتی اقای فانتزی منظورم رییس مجلس شورای اسلامی نیز اینطور بیان کردند که ما حتی با مجرمان نیز اینطور برخورد نمیکنیم چه برسد به یه جوان دانشجو و ناخوداگاه ادم یاد کوی داشنگاه میافتاد و برخورد دوستانه پلیس با دانشجویان که اونها را چه صمیمی میزند چه صمیمی از پشت بان به پایین پرتاب میکردند و چقدر زیبا و دست داشتی اونها را با باتونهای برقی و معمولی و گاز اشکاور مورد ملاطفت اونهم از نوع جمهوری اسلامی قرار میداند یاد روزگان را بخیر
از این داستان بگذریم و برویم دور تر لبنان شهری که جزی از توابع حکومت خامنهای اعظم در امده جای که اون حکومت که نه ولی در اونجا تخریب و غوغا و پول کلان برای رسیدن مقاصد صرف میکند
اوایل هفته رییس حزب الله لبنان اقای نصرالله از اینکه نخست وزیر اونها زا امریکا دستور میگیرد و به طریقی میخواست لبنان را دوباره به اشوب بشکاند و و با اون راه مسیر اختشاش در اون کشور مجروح از دخلالت ایران و سوریه را دوباره با دملی چرکین دوباره به تب جنگ حتی این بار دوباره داخلی ترقیب دارد و امشب نیز یکی دیگر از وزیران اون کشور را مورد ترور قرار داند تا حکومت این حزبرا با رنگ سرخ همراه کند و به باقی نشون بدهد که این گروه هم همانند استادانشان و تامین کننده بوجه اون با چه دیدی میخواهند حکومت را و قدرت را به دست گیرند
با تشکر عصاری