شاملو:
عيب کار اينجاست که من '' آنچه هستم '' را با '' آنچه بايد باشم '' اشتباه مي کنم ، خيال ميکنم آنچه بايد باشم هستم،در حاليکه آنچه هستم نبايد باشم
چارلي چاپلين:
در دنيا جاي كافي براي همه هست پس بجاي اينكه جاي كسي را بگيري سعي كن جاي خودت را پيدا كني
عشق و دوست داشتن
عشق در لحظه ای پدید می آید، دوست داشتن در امتداد زمان ، این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است
انتخابات
ميگن توي اصفهان همه كانديداها براي اينكه صرفه جويي كنن پوستر تبليغاتي چاپ نكرده بودن هر روز از يه درختي آويزون مي شد
شب و ستاره
شب در كارنامه سياه زندگي اش چه كرده است كه افتخار گرفتن اين همه ستاره را دارد
: شکسپی
زندگی حواسشو جمع میکنه ببینه تو چی دوست داری تا دقیقا همونو ازت بگیره
به ترکه مي گن کجاي تهران مي شيني ؟ مي گه هرجا خسته شدم
آن روز که همه به دنبال چشمان زيبا هستند تو به دنبال نگاه زيبا باش .....
نه مهر گفت و نه ماه نه شب نه روز ، که این رهگذر که بود و چه شد! نه هیچ دوست ،که این همسفر چه گفت و چه خواست...! ندید یک تن از این همسفران که این گسسته ، غباری به چنگ باد هواست...!
خدایا ! آتش مقدس شک را آن چنان در من بیفروز تا همه ی یقین هایی را که در من نقش کرده اند ، بسوزد. و آن گاه از پس توده ی این خاکستر ، لبخند مهراوه بر لبهای صبح یقینی ، شسته از هر غبار ، طلوع کند . خدایا ! به هر که دوست می داری بیاموز که عشق از زندگی کردن بهتر است و به هر که دوست تر می داری ، بچشان که دوست داشتن از عشق برتر ! خدایا ! به من زیستنی عطا کن ، که در لحظه ی مرگ ، بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است ، حسرت نخورم. و مردنی عطا کن ، که بر
.
بوی عيدی، بوی توپ، بوی كاغذرنگی بوی تند ماهیدودی وسط سفرهی نو بوی یاس جانماز ترمهی مادربزرگ با اينا زمستونو سر میکنم با اينا خستهگیمو در میکنم! شادی شکستن قلک پول وحشت کم شدن سکهی عیدی از شمردن زیاد بوی اسکناس تانخوردهی لای کتاب با اينا زمستونو سر میکنم با اينا خستهگیمو در میکنم!
نمیدانی که انسان بودن وماندن چه دشوارست چه رنجی میکشد آن کس که انسان است و ازاحساس سرشاراست
قابل توجه آقايان: با توجه به در نظر گرفتن قيمت جديد سكه ديه از مهريه ارزانتر است.. حالا تصميم با شماست
هر چه بیشتر اوج یگیری در نظر مردمی که پرواز را نمی فهمند ، کوچیکتر به نظر میرسی. پس یا نظر مردم برایت مهم نباشد یا پرواز را فراموش کن
به تركه مي گن چي شد معتاد شدي؟ ميگه با بچه ها قرار گذاشتيم روزهاي تعطيل تفريحي يکم بکشيم .زد و امام مرد .دوهفته تعطيل شد
يادمان باشد فردا حتما ناز گل را بکشيم... حق به شب بو بدهيم... و نخنديم ديگر به ترکهاي دل هر گلدان...!! و به انگشت نخي خواهيم بست تا فراموش نگردد فردا...! زندگي شيرين است! زندگي بايد کرد... و بدانم که شبي خواهم رفت .... !!! و شبي هست که نباشد پس از آن فردايي
از یه آباداني ميپرسند شهر شما چقدر جمعيت داره ميگه با داهاتاي اطراف تقريباً 70 ميليون
تعریف جدید سخت افزار و نرم افزار: آن بخش از يك سيستم را كه ميتوان با چكش خرد كرد، سختافزار و آن قسمت را كه فقط ميتوان به آن فحش داد، نرمافزار ميگويند
ديوانگی بشر آنچنان ضروری است که ديوانه نبودن خود شکل ديگری از ديوانگی است.
خاستم برات سبزه ي عيد بفرستم گفتم شايد طاقت نياري تا عيد بخوريش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر