اوليور وندل هولمز روزي در جلسه اي شرکت کرد که در آن جمع از همه کوتاهتر بود.دوستي با کنايه گفت:"دکتر هولمز به نظرم شما در ميان ما افراد بلند قد احساس کوچک بودن مي کنيد." هولمز پاسخ داد : "همينطور است .من احساس مي کنم که يک دايم هستم در برابر پني ها!" دايم: سکه اي کوچکتر از پني که ده برابر آن ارزش دارد.
معلم، شاگرد را صدا زد تا انشاءاش را درباره علم بهتر است يا ثروت بخواند. پسر با صدايي لرزان گفت:
ننوشتيم آقا..!
پس از تنبيه شدن با خط کش چوبي، او در گوشه کلاس ايستاده بود و در حالي که دستهاي قرمز و باد کردهاش را به هم ميماليد، زير لب ميگفت:
آري! ثروت بهتر است چون ميتوانستم دفتري بخرم و بنويسم.
ننوشتيم آقا..!
پس از تنبيه شدن با خط کش چوبي، او در گوشه کلاس ايستاده بود و در حالي که دستهاي قرمز و باد کردهاش را به هم ميماليد، زير لب ميگفت:
آري! ثروت بهتر است چون ميتوانستم دفتري بخرم و بنويسم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر