۱۳۸۴ مرداد ۲۴, دوشنبه

یار دبستانی؟

دشت بی فرهنگی ما جایی که قرار بود پر از علف های هرزی باشد که همواره در سرود یار دبستانی فریاد میزدیم اون یار دبستانی که هر بار که اون را میخوانیم تمام وجودمان شروع میشود به موج زدن و حس بیداری را به هم خواننده اون تزریق میکند و هم شنونده اون را به هم خونی وادار میکند از زمانی میاید که استیلای ظلمت به اتیلای خونخوار نزدیک و نزدیک تر میشود او.نجایی که فرهنگ و اصول و قواعد و قانون به چوب الف تبدیل میشود که باید فریاد ستم را شنید و هم تازیانه های ستم را بر بدن تجربه شده یافت
اما چه سود کی بیداره کی میخواهد ببیند کی میخواهد بشنود که ما کجاییم و ان کسانی که میاییند به فریاد رسی ما از کجاییند ایا اونها هم همکنون همراه من و شمایی که در این زندان بزرگ مبحوس اون اتیلای بزرگ اما به قیافه ای دگرکون شده با ریش سفید دیگر نمیشود گفت خون از سبیلش میریزد زندان بان وهم پادشاه زندان ما شده
اما دوباره سکوت دوباره خیالات بلند و دوباره های تکراری و دوبار اون همکلاسی که یه زمانی با ما بود اما حالا از فرسنگها دور فریاد قرهنگ را میزند که پر از علفهای هرز است اما در فرهنگستان اونها تعریف دیگری از ازادیست و از انسان بودن و حق انسانی که اصلا نمیشود با تعرایفی که در این سرزمین بوده و الان اونهم متاسفانه با جنجال انقلاب دگرکون و بهتره بگویی زیر رو شده
رییس جمهوری داریم که بعد از بنی صدر دومین رییس جمهور باسواد کشور است و انکار بعد از ایشان که کشور را بعد از واگذار کردن به دژخیمانی که اگر ایشان در اون زمان از قدرتش و از موج مردم استفاده میکرد که هنوز در تکاپو بود این بلا بر سرمان نمیامد امده است که کابینه ای دارد متشکل از عناصر سپاه و نیروهای اطلاعات و گزینش و حراست کل یعنی دوباره استبداد و دوباره مشتی اهنین در ورای مردمی که هر سال و هر زمان سرد تر مثل اهن زیر سندان سخت تر و بهتر توان تحمل این بند ها و این تازیانه ها را دارند

ما و ملت ما نمیخواهند بیدار شویندچون کسانی میاییند برای ما ایده و راه میدهند که از ترس اسیب دیدن هزاران کیلومتر فاصله دارند و البته خیلی کار حادی نیست فریاد و حتی ناسزا گفتن به این سیستم و رژیمی که فقط برای یک قشری به وجود امده که میخواهند دوباره فئودالیسم از نوع اقوام دینی در این سرزمین پاک از این سلوک پیداده کنند و تا امروز این را به بهترین نحو انجام داند و البته افرادی هم مثل اقای گنچی نیز وجود دارند که دارند در این زندان و در کنار من و شما این فریاد را میزند که در این مبارزه هم اگر زجری بکشند فقط و وفقط مکافات اعمال و طرفداریهای گذشته خودشان است البته من برای ایشان و ارمانهایشان احترام قائلم و حتی در گرد همایی که برای ایشان برای ازادیشان انجام شد هم شرکت کردم اما این نیاز است برای پاک شدن ایشان و امثال ایشان برای پرواز درافکار احاد ملت


عصاری

۱۳۸۴ مرداد ۲۱, جمعه

خلوتگاه

یه روز دیگر از این سرزمین برای فراموش شدن رفت و دیگر نخواهد برگشت الا به زمانی که ما قدرمند در تکاپوی زمان برنده او باشیم اون روز روز حیات ما در ابیدت است نه در ابهامات پاک بی غش
تکه ها زمان در حال جور شدن هستند تا اون پازلی که برنده ای ندارد و فقط من و خودم برای خودم میچینمش شاید شاید مثل همیشه برنده ای نداشته باشد اون چیست اون کیست تا سقراطی را برای مهمانی او دعوت کنیم
سربردن در این جولانگاه که هر زمانش برای ثنتی و هم مکانش برای قطعی زاده شده راه بسیار است و هدف در گم کردن راه نیست هدف در مطوف نگهداشتن را در خط سیر والا است
عصاری

خلوتگاه

یه روز دیگر از این سرزمین برای فراموش شدن رفت و دیگر نخواهد برگشت الا به زمانی که ما قدرمند در تکاپوی زمان برنده او باشیم اون روز روز حیات ما در ابیدت است نه در ابهامات پاک بی غش
تکه ها زمان در حال جور شدن هستند تا اون پازلی که برنده ای ندارد و فقط من و خودم برای خودم میچینمش شاید شاید مثل همیشه برنده ای نداشته باشد اون چیست اون کیست تا سقراطی را برای مهمانی او دعوت کنیم
سربردن در این جولانگاه که هر زمانش برای ثنتی و هم مکانش برای قطعی زاده شده راه بسیار است و هدف در گم کردن راه نیست هدف در مطوف نگهداشتن را در خط سیر والا است
عصاری

۱۳۸۴ مرداد ۱۴, جمعه

شباهت ولی فقیه با اریا مهر

با تصاویری که از تنفیض حکم ریاست جمهوری دکتر احمدینژاد در رسانه ها می دیدم نا خودگاه یاد شاه و مراسم سان از دربار میافتادم
منظورم اون دست بوسی از ولایت مطلقه خامنه ای
که البته در بعضی از نمودارها اختلاف ولی در کل خیلی شیبه بود و این باعثی شد که من بیاییم برای خودم و دیگر دوستان تشابهاتی که قابل لمس است بیان کنم تا شادی این راه برای روشن شدن بسیاری از موهومات کمک کننده باشد



در اولین نکته تشابه شاه و ولی فقیه را باید روشن کنیم
شاه البته اخرین شاهی که من و شما بر خودمان دیدیم کسی بود که وارث حکومت پدرش بود شاه جوانبخت کسی که به علت نه مرگ پدرشان بلکه به علت فشار دول خارجی که ایران را به تسخیر خود اورده بودند به حکومت رسیدی حکومتی که مشروع بودن مشروطه اون قابل لمس بود حتی اون رضا شاه قولدور هم این اصل را باور قبول داشت و این را در مسئلی که پیش امد نشان داد و هر چند در مقاطعی نیز اون را رد میکرد اما در مجموع کار نامه مثبتنی از این بابت به خود اختصاص داده بود و برای رسیدن به حکومت نیز حتی اونقدر به قانون اساسی پایبند بود که جمهوری را رد کرد و او توان داشت که حتی ریس جمهور مادام العمری باشد همانند دیگر همقطاران در کشورهای همسایه مثل صدام حسین مثل حسنی مبارک و حتی ریس جمهور سوریه اما ایشان لااقل به قانون اساسی که کلیه مردم باور و اعتقاد داشتند نیز پایبند مانند
و ولی فقیه کسی که خود را وارث امام غایبی میداند که اگر ایشان نیز بیایید و اعلام کند که من امدهام تاحکومت را از شما تحویل گیرم میدانیدبا چه دیدی به ایشان برخورد میکنند " ایشان مرتد هستند و تازه باید به صلاحیت ایشان در شورای نگهبان نیز رسیدگی شود؟؟!" این ولایتی که انها روی ان اریکه تکیه زدن بر اصولی بناشده که قانونش تماما و صرفا در جهت یک ایدولوژی است که حتی اگر ماست را سیاه ببیند چون پیروانش بر اصل مرید بودن هم پیمانند ماست تغییررنگ میدهد و سیاه میشود.
اگر در مورد سید ضیا که با رضا شاه حکومت قاجار را سرنگون کردن بخوانید متوجه شباهت بی حد اون با اعلام رهبری و البته بیعت اقای رفسنجانی با حجت الاسلام خامنهای که یک شبه ایت الله شد را به خاطر میاورید و بعد از بیست و اندی سال همان بلا را که رضا شاه سر سید ضیا اورد خامنهای نیز سر رفسنجانی اورد
و از سوی دیگر شاه فقط میتوانست سلطه بر عموم مردم بیاورد و نه اینکه با عقاید و ارمانهای اونها که تنها چیزی است که هر ملت و هر فرد داراست علاوه بر سلطه استفاده کند
از این بحث گذشته شاه فقط میتوانست موحق حق مردم باشد در مقابل دولت و اگر خیلی هم آریا مهر میشد میتوانست در بر خورد نفوذ مردم در دولت مقبله کنند اما در سیستم جاری در مملکت شاه که همان ولی فقیه است هم بر ملت و هم بر مجلس ملت و هم بر تمام ارکانی که میبایست فقط وظیفه جاری خود یعنی رهنمایی خواستگاه ملت شود را تحت نفوذ و مشیعیت خود دارد پس این استبداد خیلی سخی تر از سیستم ماقبل است

مرحله بعدی شباهت نفطه ساواک است که ساخته شده از لغات سازمان اطلاعات و امنیت کشور و سیستم اطلاعتی این رژیم که البته این رژیم دست عوامل و کارهای ساواک را بهتر بسته و همواره این را در تمام ضمینه ها اعلان و مبرهم بر مردم شده سازمانهای موازی اسمی که دیگر از شاخس ترین عناصر اطلاعات و امنیت این جمهوری اسلامی است که میخواهد همه چیز را در حیطه محافظت و پایداری امنیتی خود درا ورد
به طور اختصار فقط در سپاه پاسداران جمهوری اسلامی این رویه را با هم بررسی میکنیم تا نشان بدهد ساواک خیلی سبکتر و خیلی محتاد تر بر مردو بود تا این سیستم و این سلوک
در سپاه پاسداران که هم پای ارتش در وظایف به وجود امد تا اولا سیستم امینیت کلی کشور هم دوباره پایریزی و هم دوباره مورد کنکاش قرار کیرند که اون عواملی که دست از اریامهر خود برداشتند و به خمینی کبیر باور اوردند و لااقل به لباس خود خیانت کردند چه دلیلی دارد که دوباره این اهمال کاری را نکنند یا اینکه کسی که یک بار این کار را کرد هیچ دلیل ندارد بار دیگر اون را تکرار کند را بنا بر ساختن کردن
و دیگر وظایف سپاه کنترل ساختاری جامعه کارگری و جوامع کوچک در شهرها بود که هم جلوی حرکتهای دست جمعی را از ابتدا بگیرند و هم اینکه کنترلی بر اون محیط داشته باشد تا یک نیروی تقریبا نیمه امده را به همراه خود داشته باشد اون چیزی نبود به جز نیروی بیسج ادارات و کارخانجات که در مساجد نیز بر همین اساس بنا به پایگاه نهاد البته سپاه در تمام نیروهای خود یک کپی از ارتش دارد یعنی نیروی هوایی نیروی زمینی و نیروی دریایی و در کنار اون نیروی بیسج که توضیح ان داده شد و بعد نیروی قدس که در ان واحد عملیات خارج از مرز برای بست و گسترش ایدولوزی که بر اساس مرید ذکر شده و از بین بردن دشمنان سیستم و عقاید مخالف رژیم و نیروی مقاومت بسیج که در بالا مشروح درباریه وظایف و حیطه کاری گزارش شد و این پنچ نیرو در پایه دارای یک سیستم دوباره مرکز کنترلی وجود دارد و این نماییندگی ولی وفقیه در ان سازمان است که البته این نام در تمام دستگاهای اجرای و غیر اجرایی وجود دارد و این اداره دقیقه تمام ادارات ان نیروها را دارد برای چک کردن و مراقبت کردن ان که از ایدولوزی پای فراتر نگذارند و به همان سیستم پایبند باشند
این در صورتی است که دوباره اداره حفاظت اطلاعات نیز در ان سیستم وجود دارد که دوباره میشه گفت ساواک در ساواک است که سیستم گزینش نیروهااز اینمراحل دوباره جدا هستند بینید در چه مملکتی زندگی میکینم !!
در مورد برسی وضعیت امینتی این رژیم با رژیم گذشته که بهتر است بگوییم این شاه و ان شاه من اگر نبودم و نیدیه بودم میدانستم که مثلا خیبان اذربایجان از خیبان ولی عصر شروع میشود همنطوری که ته خیبان کاخ باز بود اما اینها اونقدر از جان خود وحشت دارند که روی ان شاه هم کم کردند چون مثلا چون فردا اقای دکتر احمدی نژاد برای معرفی کابینه خود میخواهد برود مجلس باید تمام بانکهای اون حوالی بسته باشند و هیچ وسیله نقلیه حتی موتور اطراف مجلس پارک کند ؟ایا خرابه های اون دیواری که شاه در اون از ارتش سان میدید را در اتوبان کرج تهران که به خرابه ای تبدیل شده به یاد میاورید و با رژه پرشور در بیست و دوم بهمنها که میدان به اون بزرگی را میبینند را به خاطر بیاورید

فکر میکنم تا اینجا کافی باشد تا روز دیگری و شباهتی دیگر که بخاطر میاوریم و باهم دوباره ترسیم میکینم تا ببینم در چه جنگلی زندگی میکینم شب و روز خوش
عصاری

۱۳۸۴ مرداد ۱۲, چهارشنبه

یه ورق دیگه از ایران

معمای دیگر در نقطه ای که میخواهد پازل ما حل شود ایجاد میشود اونم در واپسین روزهایی که تحولات در ایران در حال جریان است و برای رسیدن به نقطه تحلیل هر کدام باید ید طولانی داشت به هر حال جریان را با بوی ندانستن و استفهام خودمانی به جریان می اندازیم
خاتمی رفت کسی که دو تا هشت سال فقط برای ملت حرف چرت زد و برای مردم این را ثابت کرد که بابا چه قدر شما ساده لو هستید که با حتی چهار سال حرف که عمل نشد دوباره تکرار دروغهای دوباره شما را میتواند سحر کرد و این را شما بعدها خواهید دانست کسی که در دوران او اختناق به حد جنون رسید با تعطیلی بیش از صد نشریه فکر میکنم بعد از سالها 58 و 59 یه رکورد در رکود باشه در رکود خفه کردن بیان چون اول امدن و سنجیدن به چی چقدر مردم ایران نیاز دارند در ازمایشات انتخابات و خیلی راحت به اون دست یافتن و در زمانی که به قدرت رسید نرخ نفت تا به حد بی حساب یعنی 62 دلار البته خیر سر مرگ فهد پادشاه بلامنازعه اعراب مسلمان بی نشان در مرگ اما بزرگ قدرت برعکس خمینی !!!
و بیایید در زمانی که خاتمی این مسند را گرفت بسنجیم زیر ده دلار که البته از فرش نفت مستقیم یک دلار به بیت رهبری میرفت و این در معاملات خارج میز اوپک بود و به طور میان گین از این نرخ فرض کنیم ده دلاری ملت که وزارت نقت شاخص اون بود چیزی حدود دو تا چهار دلار گیرش میامد.
و نکته بعدی انفجار در برج سایه و اینکه بگوییم کنسولگری انگلیس در شمال تهران و در نزدیکی اسکان اولیای ایران اسلامی؟
چه از ترقه باشه که به اون الکیلی سرنج میگوییند یا اینکه از فلومینات جیوه یا تی ان تی فرق نمیکند مهم انفجار است انفجار یعنی انتشار پتانسیل مخالف به سریع ترین شکل این یعنی پایان خیلات بازی کردن با رژیم ایران این یعنی دیگر ملت ایران تاب تحمل در مقابل سکوت اتحادیه اروپا در مقابل رژیم خود کامه ایران ندارد بگذریم تا به ترور معاون دادستانی تهران برسیم اون کسی که مجریه عدالت در مقابل جمعی از کسانی بود که خواهان ایرانی برای رشد در دمکراسی باشند ایجاد تفکر کردن در ازاد بودن که میتوان از محاکمه کنچی و کنفرانس برلین نام برد اون قاضی کشته شد تا اون شب قاضی مرتضوی ها نتوانند راحت بخواببند بیدار بمانند تا شایدکسی دیگر را برای انگی همانند اقای سلطانی برای افشای مسئله اتمی برگزینند اگر بیایید سراغ من شاید تروریست بودنم محروز باشد میهن پرستیم هیچ .
در پایان وقتی این را میخواهم بگوییم که این هراز گاهی که از مقابل سفارت امریکا عبور می کنم با تمام قوا از هرچه فاشیسم دولتی که در کشور ما موج میزند منزجر میشوم در پلکان سفارت تندیس چند امریکایی که دست در پشت سر گذاشته اند و اسیر بودن خود را به هر زبان اعلام میکنند و در جلوی اونجایی که سابقا پرچم امریکا برافراشته میشد هم فکر میکنم قطعه از موتور هلکوپترهای که در طبس پیداکردن گذاشته باشد
بله اونها نشان چی هستند برای کی؟
اون اسیر که دارای حق دیپلماتیکی هست که در این کشور حق ایشان ضایع شد چون ما منطق اینجوری داریم و مثلا اگر سازمان چاپ و انتشارات جمهوری اسلامی ایران در کشورهای هم جوار و خاورمیانه کار همانند اونها و شاید بیشتر به اون حدی که کارمندان اون مراکز حتی از داشتن مدارک شناسایی خود سلب هستند چون مشخص نشود اونها برای جمهوری اسلامی کار میکنند و فقط اونجا شاید جاسوسی دیگر باشند از نوع چهارم
یا اینکه همانند سفارت ایران در برلین یا بیروت و یا هر جای دیگر که همه کار میکنند به جز کارهای کنسولی اعم از کشتار مخالفان رژیم ایجاد پایگاههای مخفی مخالف دولت اون کشور برای سازمان دهی ایدولوژی خاص خودشان و هزاران کار کثیف دیگر
اون موتور سوخته توی سفارت امریکا شاید برای من و شما بی ارزش باشد ولی اون سنبل این است که دولت امریکا برای حمایت از سیستم و افراد مورد حمایت خود حتی تمام نیروهای قابل خود را بسیج میکند تا انها را ازاد گردانند تا اونها همانند افراد کارمند ایران در کشورخارجی بعد از لو رفتن صرفه جاسوس نباشند؟!
عصاری

۱۳۸۴ مرداد ۸, شنبه

تردید

با نزدیک شدن مراسم تعویض قدرت سمبلیک کشور که فقط مجری اختیارات رهبر است چند روز بیشتر نمانده و این روزها خوشبختانه با موعد مزاکرات ایران و اتحادیه اروپا در مورد مسایل اتمی و دوباره اروپاییان خواهان زمانی برای سر درگرمی دوباره ایرانیان هستند
میدونید اروپاییان همواره با این روش به کسانی که به اونها پناه میاورند عمل میکنند اونقدر وقت کشی میکنند تا اونها ارمان و امالشان را به زمان ببازند این هم در باره ایران بیشتر از پنچ سال میگذرد اما اینجا چند چیز باعث شد که سر درمداران این حکومت خود کامه بتوانند با قلدری مواضع خود را پایریزی کند و این نشان ضعف ارواییان در اغمای داروی دیرین خود هستند نفت جنگ عراق مشکلات ملای جوان عراقی مقدای صدر و همچنین حوادث تروریستی باعث شده ایرانیان البته صاحبان نو کیسه بتوانند در قدرت خود غرق شوند و ایران و ایرانیان و دنیا را به اهداف بی ره اورد مشتاق دارند
ایران مرده ایرانیان در بد غفلتی غرق هستند اون غفلت چیری نیست جز اون خواب سنگین بعد از اون تلاش بلند و اون حرکت ناسرانجام اما یکی نیست این را از اونها بپرسد ایا فکر نکردید چند بار به دنیا میایید که راضی میشوید در این روزهای قهوه ای زندگی کنید و لب بر این شقاوت باز نکنید؟



یادی از فرخزاد
سکوته شبانه میشکنه با اواز من میخونم
پرندم یه پرنده اوازم پروازم میدونم
میخونم منم من یه عاشق اوازه خون یه کولی
با قلبم میخوانم
من میخونم اوازم عشق منه مثل عشق پرنده ای به پرواز
صدام چه خوب چه بد صدا بهانه است
از احساس اوازمون لبریز به پرواز

عصاری

۱۳۸۴ مرداد ۷, جمعه

مرغ حق

سردی صحبت از ندانستن همواره انسان را در گروه حماقتی از درون خود می اندازد
تا برخیزد و تنها و بی کس اما محکم بخواند این سخن پر اواز را
این زمین که من و تو در ان امده ایم و سیر میکنیم بی من وتو نیز میامد و میرفت بدون احتساب من و تو اما بلند و پرجبروت
هر چیزی که کنار ما باشد دارای یک سلوک و اخلاق است و طرف یک احترام و اگر در زمین باشد یا خود زمین باشد نه از پستی است نه از نیستی از وجود بی کاستی است با سیر زمان این فام را با این فانی مخلوط کردند تا به تدریج به این شکل بیاید تا من تو سخنی از این باب بگذرانیم
نه اون گل منم نه من اون گلم نه من اونقدر بدم و از پستی امده ام نه اون اونقدر بی ارزش بلند دیدن را از اغاز باید دید نه از اون نطقه بسیاردور که اگر بخواهیم از اون شروع کنیم به اندازه ای دور است که اگربا چشمهای نزدیک بین هم بخواهیم اون را مورد التفات قرار دهیم تا حتی به قد قرون دور از ماست پس اگر باشد نباید کوچک باشد
عشق هنر عرفان معنویت سلوک و هر استعاره ای که با اداب خواص بیان میشود چیزی نیست روی یک اصل که با یافتن معمای او بی هم بی معنا و با همسانی است در تن شما میخواهیدش میبینیدش نمیخواهیدش فراموشش میکنید با درک خود میبابید با هنری هستید که او نه فقط پنچره احساس درون شما در مقابل قدرت طبیعی طبیعت از بیان جلال و مغروریتش در بالا پریدن است
ایا فکر کرده اید بیان خدا را باید در محیطی دید که هیچگاه دروغ و حتی شکی برایمان نمیگزارد اون جا نه دروغگویی است نه فریاد گش نقض فقط تو هستی و پیرامون تو اونجایی که حتی شما نیز به تو تعبیر ندارد چون تو نیز جزی از خلایق اون جمعید نه بیشتر
حالا برای چی؟
دیواره دیوانه
برای نفهمیدن بعد خودت اونجا نه فریاد است نه سکوت اون دیوار دیوانه بی غم با کسان درد مند
کیستی؟
عصاری

۱۳۸۴ مرداد ۵, چهارشنبه

دیوار نا مرئی

با سلام
دوباره به روزهایی میرسیم که میتوانیم خیلی چیزها را اگر کنار هم بگزاریم به بهترین نحو میشود حقایقی را دید که با دیوارهای از حاشا نیز نمیتوان برای او مرز کشید
دیروز دادگاه خانم زهرا کاظمی انجام شد و تقریبا بدون اینگا مجرم به مجرمیت خود برسد البته با ریاست قاضی مرتضوی کسی که تقریبا میشود بعد از خلخالی معرفترین جنایت کار این سیستم باشد
که نکته جالب برای این دادگاه اینکه اقای سلطانی قاضی مرحوم کاظمی نیز فردای دادگاه تحت تقیب و به احتمال زیاد زندانی خواهد شد چون به قاضی گفته که شما که از مجرمان پروند هستید چگونه میتوانید قاضی نیز باشید؟؟!
و فردای ان روز منزل ایشان نیز حتی مورد تفتیش قرار گرفت به وسیله دادستانی تهران با حکم دادگاه انقلاب
و ادم یاد قتل های زنجیره ای میافتد و دوباره محاکمه وکیل مدافع انها و اینبار هم اقای سلطانی
این یعنی دمکراسی این یعنی ازادی این یعنی خفقان در فریاد
بعد میاییند از نمیدانم حرفهای خلبان ارتش امریکا که بله شاید فاعل و دستندرکاران وقایع یازده سپتامبر از خود امریکا و نیروهای مخفی انها باشد
خیلی جالب در این جا دونکته کامل روشن مشخص میشود که خیلی راحت میتوان به به ریسس جمهور امریکا و سیستم ان توسط افکار عمومی شکایت کرد و تازه بعد از اون در دردسر عواقب اون بر نمیگردید
اما اینجا کویته هر کسی هم اگر بخواهد بگویید چرا نیز مجرم میشود مثل وکیلی مدافع
و با توجه به حوادث لندن در این مدت دولت ان کشور به ماموران ان کشور استفاده از صلاح را مجاز دانسته و در این بحث نیز یک تابعه کشور برزیل کشته شد و اینجا انگلستان از اشتباه نیروهای امنیتی خود در برخورد با ایشان پرده برمیدارد و اعلام میکند ایشان بی گناه کشته شده و حالا تقریبا پنچ دقیقه از اخبار این چند روز را بر علیه این کار و نشان دادن اشتباه دولت انگلیس صدا و سیما جمهوری اسلامی وقت صرف میکند
حالا چرا کسی نمیاید بپرسد راستی در مهاباد چه خبر برای چی اون جا نا ارامی است برای چی سردشت نیز متشنج است ایا مردم ان نواحی نخواستند بگوییند چرا نیروی انتظامی جمهوری اسلامی شما نیز همچین اشتباهی را انجام دادید و حتی اونقدر هم بی جرعت هستید که میایید و نمیگوید که بله ایشام مثلا بی گناه کشته شد و برای جبران مکافات خود هزاران عنگ با ایشان میچسبانید مثل زهارا کاظمی
بینید در چه مملکت گل و بته ای زندگی میکینم
عصاری
گ

۱۳۸۴ تیر ۳۱, جمعه

خواب الود

یک روز با سکوت اغاز شد روزی که در پهنای افق خورشیدش چیزی به جز امواج دنباله دار ترنم حیات نبود ترسیده بودم که چرا تنها نشستم چون نفیر به من از اغازی از ترس و واهمه در قبال رشد میداد بزرگ تر میشدم و مجهول تر اما بی سایه و بی ریشه در هوای ان خورشیدی که روزها در مهتاب ما سیر در افاق میکرد

۱۳۸۴ تیر ۲۲, چهارشنبه

با سلام
سرزمین من اما سرد
تنها بی کس اما پر درد
دوستان و هم میهنان گرامی خوشبختانه مردم به خود دیدن که مسکوت مانندن یعنی مردن یهنی فاسد شدن لذا برخواستند حتی برای آقای گنجی هم که قبلا با این رژیم بوده و بعد چشمهایش را شسته نیز برخواستند و در مقابل استبداد برخواستند و فریاد زدند
من تقریبا ساعت 5:30 توانستم خودم را به روبروی درب دانشگاه برسانم اونجا پر از سکوتی مانوس بود که از وحشت نیروی انتظامی با اون باتوم های مشکی نفیر استبداد را میزد
و بجای اسم روی پلاک روی لباسشون یه کد رمز به زبان انگلیسی مشخصا جالبی بود که عموما بر روی درجه های سرگرد و سرهنگ ها مشخص تر بودند . مثا همیشه دونوع لباس شخصی در بین مردم مشهود بودند یکی از اونها با اون قیافه های نامیزون از لحاظ ظاهر که نشان میداد فقط راه سید علی کجاست
و نیروهای لباس شخصی که با نیروی های انتظامی بودند و خود را به عنوان نیروهای نامحسوس در بین مردم غرق کرده بودند اما با اون ته ریشها و یا اون ریشهای انکارد شده مشخص است اما بگذریم تا ببینیم چرا جلوی درب دانشگاه سکوت است چون اونجا اشغال شده دشمنان لباس شفید برادان نیروی انتظامی و اون سری از نیوهایی که به عنوان پاسدار با لباسهای سرمه ای در اونجا با باتوم پر بودند
به خودم میاییم میشنوم که صدای مردم که دارند دست میزنند و شعار میدهند مسیرم را برایم مشخص میکند میروم به سمت میدان بله مردم به علت متفرق شدن دارند به سمت میدان میروند مردم دارند شعار میدهند و نیروی انتظامی میردم را به حرکت مجبور میکنند به سمت جلو تا از حریم درب دانشگاه دور شوند چون رفتند به داخل دانشگاه یعنی 18 تیر دیگر و خیلی زیبا این سنگر را از مردم میگیرند
یواش یواش مردم پر تر میشند و سرود یار دبستانی برای همه نشان از شعف پیروزی میاورد زم زمه ها بلند تر میشود تا اینکه نیروی انتظامی به سمت صفوف مردم حمله میکنند و یه دسته از نیروهای انتظامی بین مردم میافتند و مردم به صورتی جالب از یک سمت مشغول هو کردن و از سمت دیگر شعار دادن میکنند که این باعث میشود نیروی انتظامی عزم بر متفرق کردن کلی مردم مشغول شود
دیگه روبروی سینما بهمن بودیم که نیروی انتضامی مردم را با باتون میریزند توی پیاده روی بعد پیاده را را میبند تا مردم تکه تکه شوند و بعد پذرایی من در این جا بود که داشتم با دوربین مبایلم عکس میگرفتم که یکی از نیروهای لباس شخصی نیروی انتظامی فریاد زد این رو دور بین رو از دستش بگیرد داره عکس میگره که یهوی چهار پنج نفر ریختند در ورم تا بخواهم فرار کنم در دست اونها بودم که مردم یورش اوردند من را ازاد کردند اما دوباره من را گرفتند به سمت شرق میدان اوردن که دوباره مردم چه زن و چی مرد دوباره من رئو ازاد گردند و من را فراری دادند من که دیگه مشخص شده بودم مجبور شدم محل را ترک کنم اما چند تا از اون عکس ها را برایتون میفرستم امید وارم این را بدون طبق قانون اساسی این نظام دیکتاتوری مردم میتوانند تجمع کنند بدون اسلحه و بدون اینکه اهانت کنند به دین اسلام و از اون ور هم وزارت کشور این تجمع را غیر قانونی خوانده خوبه ببینید منا توی چه چنگی زندگی میکنیم و فرمانده نیروی انتظامی نیز با حرکت امروزش نمره بیستشو ار رهبر خواهد گرفت و فردا هم حتما جناب ریس جمهور به ایشان نشان لیاقت میدهند (این امر بر عهده ریس جمهور است طبق قانون اساسی)
به امید ازادی
عصاری

۱۳۸۴ تیر ۱۵, چهارشنبه

Plz see this text with "view/encoding/unicode
سلام دوستان
امروز هم مانند دیگر روزها به پایان رسید و من و شما دوباره در خیالاتی که ما را به افقهای روشن ختم میکند غرق هستیم و دنبال او عبا به دوشی میکردیم که ما را به سرمنزل حقیقت و آزادی برساند اما چه خوابی و چه رویای زیبایی
پس فردا هیچدهم تیر ماه است روزی که مردم فکر میکنند مردم دوباره شاید ازادی بیابند و در کویی که دژخیمان در اون منزل کرده بیرون رانده شود اما دوباره موهومات و دوباره دوباره های تکراری
نمیدونم که چرا کسی نیست که جرعت داشته باشد و بخواهد از حقی و حقیقتی که همواره در ذهنش از وجودش میسازد دفاع کند و بلند فریاد بزند .
میدونید ما مردمی داریم سحر شده حتی به بلند ترین فریاد هم بیدار شدنشون با هزار شاید و اما است دیگر حتی حسی برای بیدار شدن از این روزهای باری اونها هم ارزویی شده دست نیافتنی اما چرا
شاید این ارمغانی باشد که هممیهنانمان در خارج از این دایره برایمان ساختن و ما را به زمان موعود وصل میکنند و ما را در زمان محصور
کسی نیست بپرسد از خودش ، باید بودن را ثابت کرد باید فریاد کرد تا فهمیده شود باید اعتراض خود را با خاموشی نگوید این خاموش بودن در سنت ما یعنی موافق بودن یعنی مسکوت بود با میل مثبت اما تا کی؟
این حرف من از این نیست که سیرم یا گرسنه این حرف کسی است که میخواهد مانند کسان دیگر نباشد میخواهد بودنش را به اثبات برساند تا برای بودنش نرود به بینگ بنگ بزرگ و یا اسلام و هر کیش و اینی که شاید در اون جوابی برای بودنش بیابد
بیدار شوید تا اگر فرزندتان از شما پرسید برای خودتان هیچ و برای ما هم هیچ کاری نکردید مغموم نکردید
از خودتان بپرسید که ایا شنیدید و ایا میخواهید دوباره سکوت کنید؟؟
اگر پاسختان منفی نیست جواب بدهید و اگر میخواهید بخوابید دیگر نه بوفی است نه آن هزاردستان
عصاری

۱۳۸۴ تیر ۱۱, شنبه

FOR SEE THIS TEXT PLZ
VIWE/ENCODING/UNICODE

اگر چه در سرزمینی به وسعت یک تاریخ زندگی میکنیم اما در دیوارهای محصور شده بی عدالتی اون همواره زندانی هستیم.
میداینم که بیست و اندی سال است که مردمان انقلاب کردند برای رسیدن به آزادی برای رسیدن به حیات برای رسیدن به حقوق مشروع خود اما متاسفانه با قدرت گرفتن یک گروه خاص این جهت گیری صرفه خاص گروهی شده که چیزی را از سابق برای مردم تغییر نداده به جز اسم پادشاهان و حکمفرمایان راو البته پس رفت همان آزادی وحقوق اندک
اگر مروری بر قانون اساسی که در این دروان شکل گرفته نظری بی اندازیم خواهیم فهمید سرزمینی که در اون هستیم به چه اندازه ای کوچک و بسته است لذا گوشه های ان را برای شما این جا مینویسم تا شاید کمکی شود برای پیدا کردن جایگاه حقیقیمان

اولین بحثی که میبایست به اون توجه کرد مردم ایران در تاریخ دهم ویازدهم فروردین یک هراز و سیصدو
پنجاه وهشت به اکثریت کلیه کسانی که حق رای داشتند به جمهوری اسلامی رای موافق دادند!!
به جمهوری اسلامی نه نئو فئودالی مذهبی که در اون پادشاهی وجود دارد که به جای اینکه به او شاه بنامیم به او رهبر میگوییم و با اختیارات بیشتر از یک امپراطور مستبد ؟!

اصل اول
حکومت ایران جمهوری اسلامی است که ملت ایران ،بر اساس اعتقاد دیرینه اش به حکومت حق و عدل و قران ،در پی انقلاب اسلامی پیروزمند خود به رهبری مرجع عالیقدر تقلید حضرت ایت الله العظمی امام خمینی ، در همه پرسی دهم و یازدهم فروردین یک هزارو سیصد و پنجاه و هشت برابر با اول و دوم جمادی الاولی سال یک هزارو سیصدو نود نه هجری قمری با اکثریت 98.8% کلیه ء کسانی که حق رای داشتند به ان رای مثبت دادند

نکته ریزی که در این جا مشهود است ملت ایران به چه چیزی رای دادند حکومت جمهوری ایران یا حکومتی که جمهوری در اون تحت سیتره رهبری است که هیچگون در حدود اون نمیشود دخل و خرجی داشت؟


در این ساختار بعد از رهبر سه قوا وجود دارد که مجریه و مقننه و قضایه هستند که جای دارد به تفسیر به حدود انها بپردازیم
یک- قوه مقننه:
اصل هفتادو یکم

مجلس شورای اسلامی در عموم مسائل در حدود مقرر در قانون اساسی میتواند قانون وضع کند

اصل هفتاد ودوم
مجلس شورای اسلامی نمیتواند قوانینی وضع کند که با اصول و احکام مذهبی رسمی کشور یا قانون اساسی مغایرت داشته باشد.تشخیص این امر به ترتیبی که در اصل نود و شش آمده است بر عهده شورای نگهبان است

(اصل نود ششم
تشخیص عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با احکام اسلام با اکثریت فقهای شورای نگهبان و تشخیص عدم تعارض آنها با قانون اساسی بر عهدهء اکثریت همهء اعضای شورای نگهبان است.)

اصل هفتادوسوم
شرح و تفصیرقوانین عادی در صلاحیت مجلس شورای اسلامی است .مفاد این اصل مانع از تفسیری که دادرسان ،در مقام تمیز حق،از قوانین میکنند نیست.

اصل هفتادو ششم
مجلس شورای اسلامی حق تحقیق و تفحص در تمامی امور کشور را دارد

در مورد شرایط انتخاب این مجلس

اصل شصت و دوم
مجلس شورای اسلامی از نمایندگان ملت که به صورت مستقیم و با رای مخفی انتخاب میشوند تشکیل میگردد.شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان و کیفیت انتخاب را قانون معین خواهد کرد.!!

شایان ذکر است شرایط انتخاب شوندگان را چه قانونی تعیین میکند که در اساس کنجانده نشده و در ایران امروز شرایط را بعد از گزینش و تایید صلاحیتی که شورای نگهبان بر عهده دارد معین میشود.

دوم- قوه مجریه
اصل یکصدو سیزده
پس از مقام رهبری رییس جمهور عالیترین مقام رسمی کشور است و مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوهء مجریه را در اموری که مستقیما به رهبری مربوط میشود،بر عهده دارد

( اصل یکصدو دهم
وظایف و اختیارات رهبر:
1- تعیین سیاست های کلی نظام جمهموری اسلامی ایران پس از مشروت با مجمع تشخیص مصلحت نظام.
2-نضارت بر حسن اجرای سیاست های کلی نظام
3- فرمان همه پرسی
4- فرماندهی کل نیروهای مسلح
5- اعلان جنگ و صلح و بسیج نیروها
6- نصب و عزل و قبول استفای
الف- فقهای شورای نگهبان
ب- عالی ترین مقام قوه قضایه
ج- رییس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
د- رییس ستاد مشترک
ه- فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
و- فرماندهان عالی نیروهای نظامی و انتظامی
7- حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه
8- حل معضلاتنظام که از طرق عادی قابل حل نیست، از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام
9- امضای حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم،صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری از جهت دارا بودن شرایطی که در این قانون میاید فباید قبل از انتخاب به تایید شورای نگهبان و در دورهاول به تایید رهبری برسد
10 – عزل و رییس جمهور با در نظر گرفتن مصالح کشور پس از حکم دیوان عالی کشور به تخلف وی از وظلیف قانونی ، یا رای مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت قانونی وی بر اساس اصل هشتادو نهم
11- عفو یا تخفیف مجازات محکومین در حدود موازین اسلامی پس از پیشنهاد رییس قوه قضایه
رهبر میتواند بعضی از وظایف و اختیارات خود را به شخص دیگری تفویض کند.)

اصل یکصدو هیجده
مسولیت نظارت بر انتخابات ریاست جمهوری طبق اصل نود ونهم بر شورای نگهبان است ولیقبل از تشکیل نخستین شورای نگهبان بر عهدهء انجمن نظارتی است که قانون تعیین میکند.

اصل یکصدو بیست دوم
رییس حمهور در حدود اختیارات و وظایفی که به موجب قانون اساسی و یا قوانین عادی بر عهده دارد در برابر ملت و رهبر و مجلس شورای اسلامی مسئول است

اصل یکصد و بیست سوم
رییس جمهور موظف است مصوبات مجلس یا نتیجه همه پرسی را پس از طی مراحل قانونی و ابلاغ به وی امضا کند و برای اجرا در اختیار مسئولان بگذارد

فکر میکنم از این اوضاع خود نشان دادن شخصیت رییس جمهور باشد که باید چه کارهای را انجام ندهد و نخواهد داد

سوم- قوه قضایه

اصل یکصد و ششم
قوه قضاییه قوه ای است مستقل که پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشیدن به عدالت و عهده دار وظایف زیر است:
1- رسیدگی و صدور حکم در مورد تظلمات ،تعدیات،شکایات ،حل و فصل دعاوی و رفع خصومات و اخذ تصمیم و اقدام لازم در آن قسمت از امور حسبیه که قانون معین میکند.
2- احیای حقوق عامه و کسترش عدل و آزادی های مشروع.
3- نظارت بر حسن اجرای قوانین.
4- کشف جرم و تعقیب مجازات تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزائی اسلام.
5- اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین.

اصل یکصد و پنجاه و هفتم
به منظور انجام مسئولیت های قوه قضایه در کلیه امور قضای و اداری و اجرایی مقام رهبری یک نفر را برای مدت پنچ سال به عنوان رییس قوه قضاییه تعیین مینماید که عالی ترین مقام قوه قضایه است

اصل یکصد و پنجاه و هشتم
وظایف رییس قوه قضایه به شرح زیر است:
1- ایجاد تشکیلات لازم در دادگستری به تناسب مسئولیتهای اصل یکصد و پنجاه ششم
2- تهیه لوایح قضایی متناسب با جمهوری اسلامی
3- استخدام قضات عادل و شایسته و عزل و نصب آنها و تغییر محل ماموریت و تعیین مشاغل و ترفیع آنان و مانند اینها از امور اداری طبق قانون



شورای نگهبان
اصل نود و یک
به منظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی از نظر عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با انها شورایی به نام شورای نگهبان با ترکیب زیر تشکیل میشود
1- شش نفر فقهای عادل و آگاه به مقتضیات زمان و مسایل روز انتخاب این عده با مقام رهبری است
2- شش نفر حقوق دان در رشتهای مختلف حقوقی از میان حقوقدانان مسلمانی که به وسیله ریسس قوه قضاییه به مجلس شورای اسلامی معرفی میشوند و با رای مجلس انتخاب میشوند

اصل نود دوم
اعضای شورای نگهبان برای مدت شش سال انتخاب میشوند ولی در نخستین دوره پس از گذشتن سه سال نیمی از اعضای هر گروه به قید قرعه تغییر مییابند و اعضای تازه به جای انها انتخاب میشوند.

مجلس تشخیص مصلحت
اصل یکصد دوازهم
مجمع تشخیص مصلحت نظام برای تشخیص مصلحت در مواردی که مصوبهء مجلس شورای اسلامی را شورای نگهبان خلاف موازین شرع و یا قانون اساسی بداند و مجلس با در نظر گرفتن مصلحت نظام نظر شورای نگهبان را تامین نکند و مشاوره در اموری که رهبری به آنها ارجاع میدهد و سایر وظایفی که دراین قانون ذکر شده به دستور رهبر تشکیل میشود.
اعضای ثابت و متغییر این مجمع را مقام رهبری تعیین مینماید
مقررات مربوط به مجمع توسط خود اعضا تهیه و تصویب و به تایید مقام رهبری خواهد رسید



خود تا اینجا این نکته کاملا مشهود و مبرا است که که ما قانونی داریم به اندازه یک دایره حول یک نقطه استبدادی که در اون به جهت چرخش عقربه ساعت افراد و شرایط همدیگر را تصویب و همدیگر را اعیین میکنند و مردم بدون هیچگونه اجازه و حق در اطراف اون گردش میکند
البته شایان ذکر است که مجلس خبرگانی نیز وجود دراد که رهبر را تعیین میکند و بعد از انتخاب انها توسط شورای نگهبان نیز مشروعیت انها باید تعیین شود یعنی یک رهبر خود خوانهد خود را مصوب میکند شورای نکهبان را تعیین کمیکند شش نفر مستقیم و شش نفر را توسط ریسس قوه قضایه که قبلا تعیین کرده در ضمن بعد از تصویب نیز مجلسی که توسط شورای نگهبان تعیین شده نیز میبایست حالا شش نفر از اعضای شورای نگهبان را انتخاب کنندو بعدهم قسمت بعدی دایره که ریسس جمهور نام دارد که تقریبا بی اختیار است و دایره حول مسیر تعیین شده میچرخد و مردم با دلخوشی به اینده خود میاندیشند
ما کجای این داره هستیم داخل یا خارج؟
مورد احترام از احاظ حق رای یا نه ؟
ایا میخواهید بمانید تا ادامه مسیر را که ترسیم شده نیز ببینید؟

با احترام عصاری

۱۳۸۴ تیر ۷, سه‌شنبه

یک روز دیگر هم غروب شد
این بار ظلمت شب با تار نماهای جدید جلوه جدید تری برایمان خواهد اورد
ما غریبه وار در سرزمین خود سکنی میگزینیم تا شاید یک بار دیگر رستمی بیاید و ما را به منزلگاهمان جایی که ازان خودمان باشد به جایی که در اون سکنی گزیدیم ببرد
شب تاریک این بار بعد از امدن ریس جمهور جدید به شبی بدون ماه تبدیل شده سوت و کور بدتر از درون غار غفلت
قابل توجه است که رهبر ایران از اقای رفسنجانی یاد کرده و ایشان را نورد احترام قرار دادند تا باید احوال ایشان را در معذوریتی قرار دهند که دنبال تلافتی نباشند اما این عالیجناب خاکستری رنگ ایا به این سادگی از زهر وجودی خود بی خیال میشود که پس لرزهای ان ترس زمانی مشهود تر میشود که نمایندگان مجلس نیز به اکثریت از ایشان تجلیل کردند و ایشان را مردی که بیش از پنچاه سال از عمر خود را برای این نظام قرار داده یاد میکنندو ایشان را یار شفیق رییس قافله خمینی میناممند
این چه معنی خواهد داشت ترس از عاقبت ترس از ریا کاری خود ترس از عاقبت و دو دوزه بازی کردن رجال که فقط از رجال بودن یک چیز را دارند
این بار نیز ما ماندیم و هزار اما تیره و تار تا به اون حدی که خود نیز نمیدانیم عاقبت چیست و چکونه میتوانیم برای مشکلات خود راه حلی بیابیم ما و خیلی از ایرانیان شرکت نکردند در این انتخابات تا نه بدی را انتخاب کنند و نه بد تری اما در اصل یک چیز برایمان بهتر جلوه کرد مردم ما فقط رفیق روزهای و حرکات ارامنند و هنوز ترس و دلهره در ساختار وجودیشان است برای رها شدن هنوز نیاز مند به زمانند
عصاری

۱۳۸۴ تیر ۴, شنبه

این اواز را به خاطر بسپار شاید زمانی دیگر تکرار شود خاطرات دیر باز

می گفتنند که همه حرفها نوار ه
یکی میگفت نوار که پانداره
میگفتند شب ابستن صبحه
زمستون که بره فصل بهاره
گفتند و شنیدیم و همه پا داراوردیم
رفتیم و رسیدیم تا باین شوق که بردیم
مابود و نبود را دست نابودی سپردیم
یه سیلی جاناه در این حادثه خوردیم

همه روزهای هفته همون جمعه خون شد
هزار باغ گل سرخ خشکید خزون شد
هزار غنچه که پر پرشد
واز شاخه زمین ریخت
زمین لرزید و لرزید
نه اون موند و نه این شد
حالا باقی چی موندهنوار پاره پاره
به هر کی میکی پاشو میینی که پا نداره


برداشت از ترانه نبیزاده سال 83

۱۳۸۴ تیر ۳, جمعه

هر کس باید بخواهد تا از تنهایی که باخودش داره با غروب نگذرد تا همواره شبی را برای ستارهایش نخواهد تا اگر ستارهایش با اون هم راه نشدند یا اینکه پشت اون ابر لعنتی پنهان شدند بتواند از اون دور فریاد بکشید و بخواهد بودنش را فریاد بکشد
می نویسم تا دیوانگی فریاد کنم
ان قصه فراب را پر از نیاز کنم
اه از شبی که تنها شدم
خود شدم و در کنار شدم
فریاد نبودم داد شدم
این قصه ناب شدم

سرزمینم را به تو دادم دلم را به حسرت
حسرت نبود نیاز بود اما دور از خفت
غروب شدو شب امد
این دل ویرانه نیامد
حسرت برد و از نیاز فروختش به کمی
وای از این بی سامانی نه دلی نه دیوانهای

شدم تنها بی دل اما شب امد
بی رحم اما تنهای تنها امد
نه ستاره ای نه ماهی و نه ابری
یه خیال پر از تردید و سردی
کجایی سایه من من و بی دل اما نه تردید
یه کامکار بی راه اما پر از تردید

ONECAGAIN A NIGHT COMES WITH OUT ATTENTION TO ANY BODY
THAT PERSON WAS IN JAIL ALONE DON’T WANT THIS STORY ONCE TIME MORE THAT TEST ANY THING WITH OUT ANY BODY THERE
UNFORTUNETLY
ONCE AGINE THAT STORY
MAYBE YOU DON’T WANT COME HERE
OFCOURSE YOU WILL BE YOUR BEST FOR LEAVE ME
COZ I NOT TRUST AS A HUMAN
THAT CAREZY THAT WANT BE FUNNY CANNOT BE LONLEY WHEN SEE THAT NIGHT ALONE IN THAT SAFARY
DO YOU REMEMBER ME?
ARE YOU SURE?
NO NEVER
BEST WISH
ASARI

۱۳۸۴ تیر ۱, چهارشنبه

متاسفانه سرم کلی شلوغ بود تا نتوانم در وب لاگم چیزی بنویسم تا از این انتخابات از این سرگرمی از این خیال پردازی چیزی بنویسم البته چون انگشتهایم هم نیز سوخته بود که البته فقط به خاطر کار خطرناک بوده که انجام داده بود نمیتوانسم چیزی بنویسم تا امشب و حالا
خوب رفسنجانی و جناب احمدی نژاد اخر رای اورد یا اینکه این را بگوییم دزد رای اورد و یک قاتل شما اگر میخواستید رای بدهید به یک دزد رای میدادید ویا به یه قاتل؟
دوباره یک جریان به شکل رودخانه سیل اسا به حرکت افتاد که یا یک اخوند را نشان بدهد که هیچ گاه از ایشان از یک روحانی برای نشان دادن توانایی استفادهنشده ایشان فکر میکنم اگر گاهی نماز جمعه نیز نمیامدند لااقل سنگین تر این بود که لباس روحانیت را به تن کند و اگر حرفهایش را به عنوان یک روحانی بشنویم فکر نمیکند که از خوابی ناز بیدار شدید
و اما قاتل؟
ایشان در جامعه مورد تکوین قرار گرفته که مانند یک قارچ پا به عرضه وجود در این سیاست قدم نهاده اما چطور امکان دارد که فردی همانند یک قارچ به بزرگی یک کدو تنبل در بیاید تا همواره رشد خود را بر پایه عنایت الهی بنامد؟>

به هر حال جوی که در کوی برزنگ ایجاد شده افراد لباس شخصی ها افرادی که دارای دید مذهبی شدید و افرادی که هییتی و بسیجی و حزب الهی هستند ایشان را بیشتر از روحانی رقییب ایشان قبول دارند یعنی اینکه
یک روحانی بیشتر مقبول است یا یک فردی که اصول گرا است که اصول گرایی میبایست ذات یک روحانی باشد نه . لباس تن یک قاتل صرف یادتان است سال گذشته یک میلیون به هر مسجد کمک کرد یا اینکه به خادمین شهرداری دوبرابر هر زمانی کمک کرده یا سرمایه گزاری که در چاپ خانه شهرداری در حال انجام است به چه دیواری بسته است این عنایت الهی؟ ؟؟
به هر حال شرایط این واقعیت را نشان یدهد که تقریبا نیمی از مردم هنوز به این رژیم و این وفاق معتقد هستند
که رفتند رای دادند و رفتند با این کار لااقل برائت کردن با این سیستم پس هنوز برای مبارزه علنی خیلی راه است چون تارسیدن فضای مناسب این کار باید صبر کرد تا چشمها باز شود تا دیگر الزایمری که هر چهار سال به مردم وارد میشود تا دوباره رای بدهند را به باد فراموشی بسپاریم
عصاری

۱۳۸۴ خرداد ۲۸, شنبه

ستارهای شب دوباره پیداشند تا از سکوت و تاریکی شب برایمان اواز همیشه گی را بخوانند تا اگر شاید از این سکوت کسی بیدار شد فریاد رسی باشد تا دعای عاقبت بخیری برای او خوانده شود
خوب این بار با این سخن صحبتی را شروع کردیم تا همواره در لرزشی که در درونمان میباشدرا یاد اوری
میکند را یاد اوری کرده باشیم
چند روز قبل با یکی از دوستانم که در دبی زندگی میکند و البته اصلییتش هندی هست در مورد سوال همیشه کی یعنی هدف از خلقت با هم صحبت میکردیم و میخواستم نظر ایشاد را در این مورد بدانم البته ایشان مسلمان نبودند
ایشان در مورد چیزی صحبت میکرد که تا حدو دی انسان را در مصدر تفکر مغموم میکرد ایشان در مورد یک سیکا و یک مدار صحبت میکرد که انسان یک کوشه ای از ان است و باید در حرکت در میامد تا این مدار را کامل میکرد در صورتی که اگر شاید هم از بین میرفت دوباره نمی توانست این سیستم را نابود کند
اجازه بدهید باز تر صحبت کنم
ایشان از سونامی یاد کرد و گفت میدانید که در اون واقع حتی یک حیوان نیز نمود الا انهایی که مبحوس بودند این یعنی چه؟
بیشتر از اینکه انها خیلی دانا تر ما هستند ؟
اونها حتی میتواند افکار و عکس العملهای ما را درک و زود تر از بروز اون انها را درک کنند/.
مقوله جالبی است که ما تازه داریم با تمام امکاناتی که داریم در سدد یافتند درون انهایی هستیم که اونها بدون هیچ به ما و درونمان پی بردند واقعا در خیلی از موارد ما اسیر اونهایی و یا اونها اسیر ما؟
وبعد درباره دایناسورها حیواناتی که خیلی قبل تر از ما میزیستند و هیچ گاه ثابت نشده که انسانها در ان زمان میزیستند یعنی اونها قبل تر از ما امدند و رفتند و همانطوری که ما بعد ها امدیم یعنی ما یک جزی از این مجمعه برزگ هستیم که میبایست باشیم و ادامه بدهین بدون اینکه در کل بتوانیم دخالتی داشته باشیم

تا اینجا سعی کردم صحبتهای جناب وینه که دوست من بود بنویسم خوب در این واسطه ما مییابیم که پس قبل از ما بودند و قبل از ما حرکتی بوده و ادامه داشته و ما شاید یک دوره از سیکل اون باشیم برای بودن و نبودن ما هیچ نیست
باید دوباره چشم را شست و با دستهای نو دست بر چشم کشید تا غبارهای کهنه را کنار زد با راههای نو دریافت وجودی را در همواره در پشت ماسک هزار دستان پنهان است
عصاری

۱۳۸۴ خرداد ۱۹, پنجشنبه

دنبال یک بهانه هستم تا بنویسم دنبال یک مقدمه تا این انگشتها بی هیچ دستوری شروع به حرکت کنند تا از درونم برای خود اواز و رقص در روی کی برد را به فستیوالی از هنرشان تجلی دارند
اما حرفهایم برایشان بی معنی است دوباره تکرار است دوباره خیالات دوبار موهمات
از ظهر داغ و یخ تا شکست سرو ناز همه اش شعر است از دهان خواننده اشعار در غروب یک نوا
و من تنها شنونده ترانه در زمزمه قرون در ثانیه مسکوت
بیشتر از ده بار نوشتم سطری و دوباره باز اونها را پاک کردم برای خودم هم بیمعنی بود برای دلمم مسخره ای در تک جمله های خام
یعنی اینکه این بی نفس هوای تازه میخواد؟!
اما افسوس مرده ای بیش نیست
تا از دمی دوباره نیاز بازدم را برای خود بخرد
این سکوت سفید از راه مردن است؟

عصاری

۱۳۸۴ خرداد ۱۷, سه‌شنبه


خسته دلان دعا کنید این دیوانه امشب مغذوب نخوابد
کمک کنید تا این دین سوخته دنیا سوخته نشود
تا یافتن تا بردن تا بودن یک دم نفس است
کمکش کنید تا خسته دلی دگر بی دل نرود
رسم عاشقی دیوانگی است اما چه سود که من فقط دیوانهام
چلچراغ حجلهم را با دمی خاموش مکن شاید رهنمای نابینایم

خسته دلان را قسم ندهید به بی دلی
عاشقان را تقدیس نکنید به هوسی

من و اینجا تنهاییم یا اینجا جای منست یا من جایم اینجاست
قسم مخور به دیوانگی که نه هوس است و نه غفلت عصاری

۱۳۸۴ خرداد ۱۵, یکشنبه

سرزمین من همواره بی رونق است از بی حرفی و وقتی پا به درونش میگذارم تا اخرین فرصت برای فریاد کشیدن استفاده میکنم
بعد از مدتی دوباره خواستم بنویسم و به اجبار میپردازم به انتخابات ریساست جمهوری
خوب هشت نفر برای تصدی این پست درجه دوم انتخاب شده اند از بیش از هزار کاندید البته به زخمت شورای نگهبان که خواستند مردم زیاد زخمت نگشند تا بخواهند به هر بقال و چقال از یک طرف و هم به رجال سیاسی نزدبک تر باشند البته نمیدونم چرا این رجال با اون رجال عامیانه در کسره و تلفظ فرق داره!
خوب از هشت نفر هم دونفر بعدا بنا به دستور رهبر فرزانه به این گود امدند البته بعد از یک بار رد صلاحیت شدن
این نکه جای تامل دارد که این بار نخواست مثل دفعه قبل دستور به حل مصالحت امیز دعوت کنند که شورای نگهبان که قبلا هم در وب لاگ قدیمم بیشتر به اون پرداخته بود همواره مثل سگ نگهبان عمل میکند و گاهی هم پاچه صاحب و اقای خود را میگیرد.
به هر حال معین و مهر علیزاده هم امدند به هاشمی رفسنجانی و لاهیجانی و قالیباف کروبی احمدی نژاد و رضایی پیوستند
خوب جالب است که از این هشت نفر پنچ نفر دکتر هستند که فقط یکی از اونها قبلا از رسیدن به جاء و مقام و بدون هیچگونه استفاده از موقعیت و سهمیه به این حد رسیده و اون دکتر معین است
و دیگران که به عنوان نمونه از قالیباف شروع میکنیم میبینیم برای رسیدن به این حد باید فکر میکنم حدود 50 سال از سننش جلو تر است چون توانسته این کار را انجام دهد
خوب توجه کنید ایشان تا سه چهار سال پیش در سپاه بود و به عنوان یک مدیر و بعد به عنوان یک فرمانده چنان وقت ازاد داشتند که توانستند به راحتی دکترای خود را بگیرند که حداقل 5 ال 6 سال وقت نیاز است که جالب است در این گرفتاری ایشان حتی خلبانی خود را گرفته تازه شانس اوردیم ایران شاتل نداره تا بپرانند که حتما ایشان مدرک این کار را هم بی شک داشتند فکر میکنم روزهای ایشان به جای بیست و چهار ساعت چهل و هشت ساعت بوده که توانستند به این حد رشد کنند
از سعید امامی یاد میکنیم و به یاد معاونش میفتیم جناب احمدی نژاد
یا از رضایی که بعد از افتضای پسرش از سپاه رفت و بعد هم مردم را به اینکه بله من بلافاصله بعد ازجنگ دکترای اقتصاد گرفتم تا پویایی خود را در جامعه نشان بدذهم میدانید ادم یاد سپاه و کارهاش میافتد بادی از هرچی قبرسی است معذرت بخورد یادتونه برای نمونه تونل کندوان را که خواستند تعریض کنند که ده سال طول کشید
فکر نمیکنم رضا شاه برای ساختش ده سال زمان به کار برده بود که اینها از ایشان گوی سبقت را ربودند
از این منور تر لاریجانی که اخر نفهمیدیم اون مبالغ میلیاردی توی صدا و سیما کجا رفت؟
از مهر علیزادهم باید بخواهیم بی خیال بشه و از بچه تهرون شدنش استفاده کند ریاست جمهوری را ول کند
و اقای کروبی هم با اون پنچاه هزار تومانش یه پا جکه تازه با قولدوری هم میگه خمینی به من حق داده که به همه کمک کنم و وجوهات را به بهترین نحو صرف کنم مثال عروسی پسرش اگر یادتان باشه سکه میداد به مهمانانشان
و جناب عالیجناب خاکستری پوش که بادی از رنگ پوشش این نکته را یاداوری شویم که همان کسی بود که خامنه ای را به رهبری رسوند تا اون مترسک قدرتش شود تا خودش بهترین وجه استفاهد هایخودش را انجام بدهد
نمیدونتم که چرا از رفسنجانی حرف میزنم یاد رضاشاه میافتم ایشان به نظر شما سردار سازندگی بود یا رفسنجانی؟
فکر میکنم سردار سازندگی را بادی به رضا شاه بدهیم و شاهی را به رفسنجانی؟

از این بگذریم میرسیم به یک نکته دیکر از رفسنجانی شروع میکینم
ایشان رییس کل قوا بودند محسن رضایی فرمانده کل سپاه بودند لاهیجانی در ستاد تشکیل دهنده سپاه بودند از قالیباف نیز فرمانده سپاه بودندو احمدی نژاد نیز در حفاظت اطلاعات بودند و مهر علیزاده هم که در استانداری بودند بی شک میبایست عضو عناصر اطلاعاتی میبودند و فقط کروبی بودند که از این ورطه جداست لااقل در ظاهر
این نکته جالبی است و جای تامل دارد یک رییس جمهور نظامی؟!!
عصاری