۱۳۸۵ مرداد ۲, دوشنبه

جنگ

تازیانه های جنگ هر روز بیشتر بر مردم سیتره خود را با هر گلوله ای که شلیک میشود به رخ میکشاند اما ایا باز مردم این دنیای به اصلاح متمدن باید این رنج را که چون ادم هستند تحمل باید بکنند؟
جنگ نوین از به اسارت گرفتن دو سرباز کشور اسراییل توسط نیروهای گروه تقریبا که نه دقیقا خودمختار حزب الله لبنان شروع شد گروهی که با بوجه ماهیانه 10 الی 15 میلیون دلار توسط جمهوری اسلامی تغذیه میشود و نه توسط دولت لبنان و نه توسط ملت لبنان خط و مسیر خود را تعیین میکند این گروه از ایران و سوریه خط مشی و مهمات و اسلحه دریافت میکند و نقریبا ایینه و نقطه نظر دولتهای این دوکشور است دولت سوریه نیز بعد از مرگ حافظ اسد دچار مرگ سیاسی شد و تابه اون حدی که مجبور شد از خاک لبنان نیروهای خود را خارج کند به دنبال تثبیت موقعیت سابق خود بود و با همکاری شریک خود یعنی ایران در صدد بازگشت به قبل خود بود و با نفوذی که در این گروه لبنانی داشت و رابط دولت ایران با اون گروه شد تا مسیر نزدیک تری برای مقاصد خود بیابد از این مسایل بگدریم میرسیم به این مرحله که در حال حاضر دولت لبنان در این مخامصه تقریبا بی طرف ترین موضع خود را دارد چون در مرحله ای است که به تمام دولتها ثابت کردکه خلح سلاح نشدن این گروه در توان و در کنترل ما نیست اونها یک دولت و ملتی در راستای لبنان ازاد تشکیل داند برای برسیدن به اهداف و مقاصد یک ایدولوژی که با هزینه کشورهای دیگر اما در خاک اونها و با خون اونها در حال رقم خوردن است و بس
میدونید برایم جالب است مقایسه این دو اتقاق در مرز ایران و پاکستان یه گروه 15 نفری مقامات ایرانی به اسارت گرقته میشود و به خاک پاکستان برده میشود اما برای دولت ما یه اتقاق بیش نیست اما دو سرباز برای اسراییل یعنی دو انسان یعنی همان نامه همان پیر زنی که با استمداد خود باعث جنگی در بین اسراییل و دول عربی شد تا به اونها ثابت کنند اونها همانطوری که از یک نژاد هستند به پشت هم نیز بر هم استوار هستند نه فقط برای منافع؟!
راستی میدونید سیایست ایران در این جنگ چیست اول اثبات قدرت خارجی ایران در زمانی که اگر به ایران حمله نظامی اگر بشود در ضمن تحت تاثیر قرار دادن مسایل اتمی در این زمان برای دفع زمان و در اخر ایجاد بی ثباتی در منطقه برای رسیدن به اهداف خود
شاد زی
عصاری

۱۳۸۵ تیر ۲۵, یکشنبه

سنگ نوشته

یه شب تو امدی یه شب من نبودم یه سایه از اون بالا از جایی که خورشید میاید اینبار امد تا نبودن تو را به رخ من نکشد تا فراموش شدنم را به خاطرم نیاورد اما؟
اون سنگ اسمونی یاد اورد چه حدیثی بود که سایه را از بالا به پایین رسوند و من را از مجبور به دیدن بالا کرد چیزی که بود و میبایست میبود اما ایا من استحقاق این عبور را داشتم ؟
اولش با ترس اخرش با ترس یه عمر همواره با ترس یه ترس از نبودن و نکردن و نشنیدن یه ترس از حسرت تمام حسرتهای بی ثمر شدم ای کاش اسمان بود ای کاش یه اسمان دیگر بود
ایده ارمان و ارزو تمام منطق عبور از این سیر ادمیت اما بعد دیگر ادمیت در بوته ازمایش اونهم ازمایش خودش در وجود خودش

عصاری

۱۳۸۵ تیر ۲۲, پنجشنبه

سایه

برای امشب از دیشب شروع میکنم و برای هر روز هم از دیروز اما اثرها هم کمرنگ تر میشود نمیدونم شاید روزها را هم رنگ بی اثری گرقتند تا این گذر بر اونها نمود نکند اما باید دیروز را بخاطر داشت چون تنها چیزی که فعلا نشدنی است در این دنیا بازگشت به قبل است .
میدونم برای هر کسی حتی شما هم حرفهای من حرفهای بی منطق حرفهای بدون شروع یا حتی فقط کنار هم امدن کلمات باشد اما بیشتر مواقع این حرفهای من نیست این را فقط بدانید تا بدانید این هم شاید من باشم اما بی مسیر در مسیر حرکت ادمها در جاهایی که اونها قدم بر اون مسیر گذاشتند و اما شاید بر اون مسیر عبور کرده اند تا شاید اتفاق را برای تکارا شدن به ورطه فراموش سپرده باشند فقط همین
عصاری

۱۳۸۵ تیر ۱۶, جمعه

برای هیچ کس

برای نوشتهایم نمیتوانم خواننده ای بیابم اونقدر برای دلایلم منطق ساختم خودم هم باورم شده آخر منطق هستم اما توی هپروت هنوز خوابم توی خیالاتم غرق ام نمیتوانم به خودم دلداری ندهم که این بار حداقل شاید تویی باشد تا بداند این بار شاید شاید من اون ادم همیشه نباشم کسی بشوم که حداقل برای دو مرتبه نوشته های خودش را بخونه و بعد بگذاره توی وب لاگش این بار اگر بتوانم مرد همیشه نمیخواهم باشم میدونید دیدم سازم شکسته از غم سازم شده این بار بی صدا میخواهم بنویسم و بگوییم سکوت تو صدای من و فریاد او همه نواهایی هستند که از بعد اغازین رخت بر این دنیا کشیده اما بی اثر مانده در خیلی مواقع فقط توانسته یه رخت اونهم از جنس کاغذ برای این دنیا باشد اما نوشته ها چی آیا اونها نیز عاقبت همان رختها را خواهند گرفت میدونید به خودم امد هم باز که دارم بی اثر شدنم را با تمام وجود احساس میکنم و میدانم دارم مثل همه میشوم مثل تمام ادمهای که پیرامونم هستند و برای فقط حالشون تلاش میکنند و برای آتی برای نقشی که باید داشته باشند اصلا نمیخواهند خم به ابرو بیاورند شاید این بیماری مزمن این ادمهاست چیزی که همه دارند و نمیتوانند اون را تمییز بدهند از تن خودشان نمیدانم شاید تو راست میگویی من باز دارم بی منطق میگوییم باز دارم توی خیالات خود شنا میکنم و هر بار توی این شنا معتبر تر میشوم میدونم داری من را از اون ورای دیوارها میبینی و میدانید من و تو و هر مایی که در اطرافمون وجود دارد یه نوعی گرفتاره گرفتار تنش گرفتار افکارش و اصولش و یا در کل گرفتار محدودیه ای خود برای خود ایجاد کرده و بالطبع خود کرده را تدبیر نیست اما ایا میشود هر شب چشمک زدن ستارها را فراموش کرد زود خوابید تا اونها را نبینیم ایا میشود مثل تم بارون بر صورت اونهمه شقایق تلنگر بیدار باش بزنیم و باز خواب باشیم و باز دنبال ناجی باشیم این انگشتهای عصانگر دیگر به دستور من نیستند دارند ازته ماورای اعماق ونوشته ها خرفعایی مییابنند تا توی این دخمه باید درج شود کاش دوباره دخمه ای میبود تا من را به اون میسپردند تا روز یک روزمانده به رستاخیز و تا اون زمان من هم فراموش شده این دنیا نمیشم اما ایا واقعا این رخداد من را اثری میکنه تا با اون سیر تا سیاره های دوررادور جایی که اون ستارههای هر شب بیدار هستند ببرد"

۱۳۸۵ تیر ۱۲, دوشنبه

حرکت به جلو؟!

حرکت به سمت جلو اونهم با سرعت باد به این تنها مولفه مورد حتم و با ور جمهوری اسلامی ایران است
اما چیزی که توی این حرکت فراموش شده جهت این سیر قهقرانی است که ادم را مبهوت میکنه
میدونید کسانی که توی این مملکت پا نهادن برای حکومت خیلی حساب شده شروع کردند برای بلعیدن کسانی که شاید توی این سیستم هم بودند که مال نمیتوانست اونها را استقنا کند اما بسیاری از اونها این خصیصه را دارند و داشتند که با گذر زمان این خاصیت روزبه روز نمایان تر میشد
میداند از این شیوه شروع کردند کسانی که با رژیم بنا به هر دلیل وابسته بودند محکوم بودند کسانی که پول هنگفت داشتند اونها بلطبع دشتشون توی کاسه رژیم باید باشه پس اونها هم خائن هستند و نمیدونم این گذر را نمیتواستند ببینند کسانی که در تجارت های بزرگ و یا سرمایه گذاری سنگین در صنعت انجام میدهد همواره با توجه با شرایط روز باید برنامه ریزی کند و فکر روز داشته باشد بداند اگر امروز دولت این تصمیم را میگیرد بر اقتصاد و سرمایه ایشان چگونه سایه میاندازد و این درکل میشود صاحب سرمایه به دولت نزدیک بشود چیزی که حتی امروز در این اقتصاد با این همه مریضی نه به اون سطح که با سطح خیلی نازلی قابل دید است
میدونید هفته گذشته رفتم سازمان چاپ سوره که سازمان تبلیغ اسلامی اون را زیر نظر دارد و با توجه به اینکه این درچاپ خانه در زمان رژیم گذشته متعلق به اقای علمی بود کسی که کمتر کسی را میتوان یافت که به قدرت رسیده باشد و با کتابهای که ایشان به طبع رسونده باشد با سواد نشده باشد اما به هر هزار و یک دلیل قانع کننده رژیم کل مجموعه از ایشان مصادره شد و بعد از بیست و هفت سال فقط جایی که چاپ خانه توی اون بود در خیابان پامنار تهران 17 میلیارد فرخته شد ماشین الات را فراموش کنید ببیند این پول از کجاست به کجا رفت ایا مشخص خواهد شد این ثروت کجارفت و ایا این پول با اون منشا داره تبلیغ دینی خواهد شد که توی اون حق الناس را بالا تر از حق الله میداند ؟!
میدونید اول امدند کسانی که با توجه به وضع کشور با اون حالت نیمه تعطیل و حکومت نظامی ترجیع دادند از کشور بروند برای مدت موقت با توجه به داشتن ثروت بلافاصله اموال اونها را مصادره کردند و برای صاحبان صنایع بزرگ نیز به هر انگی اموالشون مصادره شد و جالب است برای کسانی که مورد نداشتند به علت بدهکاری به سیستم بانکی کشور که هرمیتواند برای رشد کلان از اون استفاده کند نیز به علت بدهکار بودن اموالشون را مصادره کرد و بعد نوبت به بانکها بود که چون برشکسسته شده بودند چون بدهکاران انها شده بودند خود دولت که همه چیز را مصادره کرده بود پس اونها را نیز مصادره کرد و به این روش ثروت شاه و ثروت تمام سرمایه داران شد حساب رهبر که امروز میخواهد بنا به اصل 44 همه را دوباره به مردم که نه کسانی که از این رژیم با توانیهای خاص یا اینکه خود افراد این رژیم تمام بنگاه های دولتی را که نه مصادره ای را از ان خود کنند اونهم به صورت رسمی نه صوری تازه اصل پولش هم کجا خواهد رفت را هم باید فراموش کرد

عصاری

۱۳۸۵ تیر ۹, جمعه

صدامین

این صدامین مطلبی است که دارم توی این وب لاگ مینویسم پس این اسم را انتخاب کردم
بلند بلند دارم به ترانه هایی گوش میدهم که خودم از اون ها سر در نمیاورم و فقط صرفا دارم گوش میدهم انگار کار مهم و اساسی فقط
همین است تا یه ورق دیگر از این زندگی بخوره تا شاید فردایی بیایید تا امروز به اون امید پایان برسد و یه دوباره دیگر بشود
نمی دونم با چه حرفی از اون جایی شروع کنم به باز کردن صندق دلم جایی که توی اون یه عالم اصرار از من ناقل اونهاست
باید سعی کنم تا اون فقط بگم تا هم تو و او و هم خودم از توشتن و خواندنش محکوم مشوند صد البته محکوم تنها من هستم که میگوییم برای نقد شدن و تو میخوانی برای نقادی اما ایا تو هم امین هستی و عادل؟
چیزی که توی این دنیا به ما رسید تمام شد
امروز یه روز دیگر است فردا هم یه فردا دیگر اما بی افق تا زمانی که نیامده اما وقتی امد میشود همین امروز شاید به اندازه همین الان بی اهمیت و بی ارزش میدونید این ساعتی که من دارم مینویسم این مطالب را در جمعه شب مصادف با یکی از اتفاقاتی که یه ورق اساسی توی زندگیم زد و ماحرای زندگیم شاید به مقدار بی اندازه ای تغییر کرد مهم شاید بود اما غبار زمانه اون را کم کم کمرنگ نیز کرده اما همواره من را به خاطر میاندازد و توی وب لاگ اولینم توی اون اون را نوشتم چیزی که من را به سمت ایران برگردانند البته من اون کسی نبودم که رفته بودم حتی توی اون مدت اندک نیز به مثابه یه ادم دنیا گشته در بعضی از مسایل پخته شودم و بیشتر از پخته شدنم بیدار شدنم مهم بود چیزهایی را دیدم که گر هر بار و هر بار هم صد جور به من تلفیق میشد نمیتوانست من را به اونها متوجه کند اما مهم اون بود که شد
خوب از من و ماجرای من بگذریم به ایرانمان میرسیم جایی که حداقل برای همه ما ی خونه است اما به اندازه یه سرزمین جایی که الان هم مثل همیشه در دست دژخیمان است یک بار با عبا یک بار با زور یک بار به اسم حیله یک بار به اسم روشنگری و روشن فکری اما مهم نیست دوباره فقط ارزش مند میشود با اون بخواهیم هم درد بشویم بدانم بیگناه ایران ماست که هموراه در دست متخاصمان بود ایا اب و هوای چند گانه اون در این سیر درد مند ایران بیگناه است یا نه اون یه سایه از شرایط اقلیمی است مه بر خود ایران سیطره انداخته میدونید عربها اقلیمشان تقریبا با شرایط کشورشون و تاریخشون خیلی هم سو است و یا کشور دیگری کنار دریا هم اون طور اما مردمان ما عادت کردند به چهار فصل توی چهل اقلیم ایران زمین تا هر طیف و طایفهای سیر خود را به اون تقدیس به عبارت عبور کند
با احترام
عصاری

۱۳۸۵ تیر ۲, جمعه

برای شماست!!

این متنی را که میخونید فقط برای شخص شما که دارید این را میخوانید نوشته ام متاسفم که نتوانسم برای پارای از مسایل تمام و کمال بنویسم اما میدانم اون چیزی که میبایست بدانید و متوجه بشوید را حتی به تلنگری خواهید فهمید اما وجدانتون را از پاسخ محروم ندارید
پرواز بلند میبایست باشد که هر چند در تلاطم و زلزله بخواهد بر اصل پرواز اثر بگذارد نتواند جز نسیم بشود بر ایده و سلوکی که شما دارید هرزور به خود یاد اوری میکنید که باید بیدار بشویم و اون باشیم که هستیم نه اونکه برای به دست اوردنش دمی را به تمامی میبازیم برای شروع برای خودمان حتی به صورت ابتدایی هم شده یه برنامه میگذاریم توش پر از اما و خود یا و واو میگذاریم و برمیدارین که اصولمان اول برای خودمان خوشاید باشد و بعد به ثبات رسیدن مان راه رستگاری باشد و این محور عشق میایید محبت میایید و دشمنی و کینه میایید و و روز های تکراری و لحظات ناب اما دوباره میرسیم به جایی که هوس بر حواس میخواهد مستولی بشود و از راه اصول حتی به وصالی میخواهد یه چیزهایی را به قراموشی بسپاریم تا شاید چیزی که الان بهتر ین است عاید بشود
این را میدانیم که اصولی که هر شخص برای خود دارد باید یه قواعد و قوانینی با اصول دیگران هم خوانی و شیوا تر گویا شود تا بتوان زبان عشق زبان تکریم و زبان حس ماورای حیوانی را از هم تمیز دارد که توی خیلی جوامع دین میخواهد این اصل را بازی کند و و در برخی دیگر ایدولوژی خاصی که اسم اون را میشود یه رخدار بدیع به صورت دمکراتیک نامید من شخصا نمیخواهم انسان ایدالیسمی باشیم بهتر میداند رئالیسم باشم تا بطن جامع بتواند برای سوالهایی که دارم و برای پاسخهایی که دارم محل ایمنی باشد برای زمان انیم و اتیم
میشود از عبارت بالااین را به اختصار نام برد که من در مقابل حتی مخاطبم میبایست شرایطی را ایجاد کنم که ایشان با بودن من احساس شرمندگی پیش خودش نکند و من هم به همین شکل اما اگر فرضا ایشون بخواهد یه شخصیت دیگری باشد برای اینکه اینجا بماند برای اینکه بخواهد با اون به واسطه ای وصالی بیابد یه محل برای خودش بسازد که توی اون یه عالم خیالات و هپروت وجود داشته باشد چون اینجا اون همان همیشگی نیست و از کجا میداند من همان واقعی هستم و باز فرضا بداند که من هستم اون کسی که خودم را دارم نشون میدهم ایا اون برای اینکه از حقیقت خود پا فراتر گذاشته تا باشد ایا استحقاق ادمیت را دارد در صورتی که بر اصول ادمیت دارد پشت میکند
میداند جالب از این طیف میشود این را نام برد که ارامنه ایران برای ازدواج اصلا چیزی که توی اسلام به عنوان مهریه نام دارد ندارند؟
یعنی اونها باید اونقدر به چیزی که برای اون پاییند میشود ارزش قایل بشود که مغذرت میخواهم این عبارت را استفاده میکنم ترمز ایمنی نمیخواهند
امیدوارم از حرفهای نامربوطم چیزی که توی ذهنم است برداشت کرده باشید
عصاری

۱۳۸۵ خرداد ۲۴, چهارشنبه

کمان انسانی؟

با سلام و عرض ادب تب فوتبال انگار بر وب لاگ من را هم تاثیر گذارده تنبلی برای هر کاری نیاز به دلیل هم که حداقل خود ادم را بفریبد نیز احتیاج است
راستی چند روزی است ذهنم بد جوری به موضوعی چلب شده میخواهم بگوییم تا شما هم در موردش بیشتر بی اندیشید شایان ذکر اینکه من هیچگاه مخواستم حرف و ایده ام را بر کسی مستولی کنم فقط دوست دارم تلنگری بر مخزن افکار باشم تا اونها را برای موضوعات پیرامونمان بیشتر مستعد کند تا غبار تکرار بر اونها سنت و بعدش هم اصل پایه نشود
خوب به موضوع خودمان بپردازیم؟
میدانیم که انسان یه زندگی دارد که به صورت تشبیه میشود به یه رسم سینوسی یعنی به دنیا امدن میشود نقطه شروع این قاعده که برزمان صفر ما و( بر زمان حرکت شعور بر اندیشه)این رسم الخط را میتوان بر این گونه تصویر کرد که نقطه اوج که مرز زمانی بلوغ فکری یا میتوان نیمه عمر را که به صورت معمول برای یه سن متعارف است را پایه این نقطه اوج حساب کنیم که برا هر اتقاق که برای هر انسان مورد اشاره برایش ایجاد میشود را میتوانیم یه طریق دیگر برایش تفسیر اونهم منطقی برایش تفسیر کرد که از این بحث کمی به دور است اما در ادامه زمان مرگ نیز میشود نقطه انتهای یک نیم سیکل به حساب اورد و پس از اون میشود دنیایی بعد از مرگ و که سطح شروع و پایان را میشود تقریبا با هم هم رنگ و هم سان خواندو دید و باقی اون را میشود به نیم سیکل مخفی نام ببریم که ما فقط نقطه شروع اون را میدانیم و بس

در مورد انسان باید این را پیش خودمان این سان باز کنیم که انسان بعد از نقطه اوج کم کم به افول میرسد که این افول در جسم و در ذهن هر دو ایجاد میشودو در این سو انسانها برای خودشان قانونی را ایجاد کردند تا انسان را باز نشسته کنند تا هم مانند کودکان که احتیاج به تیمار دارند بتوانند مورد توجه قرار دهند و برای همین توی سنین که اسنان تقریبا پیر میشود برای ون مارهای مهم و سرنوشت ساز تکلیف نمیکنند چون بر قاعده اونها نه قدرت ریسک پذیری دارند و نه توان بهترین برداشت وتصمیم را دارند
حالا یه سوال پیش میاید که ایا تا به حال شنیده اید که یه اخوند به علت کهولت سن از بازنشت بشود و برود برای استراحت تیمار شود ودیگر برای دیگران تکلیف نکند چون دیگر در مقامی نیست که بتواند به بهترین نحوی برای دیکران تصمیم بگیرید
در کل چند قشر در جامعه هستند که هموراه بوی از بازنشتگی ندارند از مهمترین اونها افراد بی وضاعت و کسانی که به قول خودمانی به نون شبشون محتاج هستند و دیگر میشود از متکدیان که به صورت حرفه این کار را میکنند چون کهولت نیز یه وجه خوبی در این شغل است و دیگر هم همین روحانیت که باید بی قاعده و بی قاتون ترین شغل بنامینش
ایا به نظر شما روحانیت میشود یه شغل باشد در صورتی که باید اگر الگوی اونها رسولشان هست برای روحانیت باید اگر ماه و خورشید را در دست انها بدهند باز این کار را که راهنمایی و ارشاد مردم است دست برندارند

با احترام
عصاری

۱۳۸۵ خرداد ۱۵, دوشنبه

خرمشهر تا بوشهر

میدونید ادم تاخدا گاه یاد جنگ میافتد در این روزها که وقتی خرمشهر را ایران از عراق باز پس گرفت کشورهایی منطقه و دیگر کشورهای همسو در این مقال امدند و از ایران برای ادامه ندادن جنگ دعوت کرد حتی به روشنی این که کویت و عربستان در صورت انصراف ایران از ادامه جنگ تمامی خساراتی که به ایران ئارد شده را جبران و عراق را مجبور به باز گشت به مرزهای اولیه که در قرار داد الجزایر نام برده برمیگرداند اما خمینی کبیر!! و دیگر دست دندگارانشان مثل رفسنجانی که در اون زمان ریاست کل قوا نظامی ایران را بر عهده داشت و همچنین خامنه ای که ریاست جمهور را بر عهده داشت بر ادامه جنگ تا رسیدن به کربلا وبعدش رسیدن به بیت المقدس باید ادامه پیدا کند
در این زمان بود که دیگر حتی رفیق شفیق ایران البته پول ایران یعنی شوروی هم کمی ازمواضع خود عقب نشت چون دیگر رقیب جنگ سرد اینجا دیگر دشمن نبود بلکه با دید دیکری داشت به موضوع داشت اما سکه پیروزیهای ایران دیگر رخ ننمود و عملیات کربلای 4 باعث شد که سردی دیگری بر افول ایران بشود تا اینکه ایران ضمن تحمل بیشتر گشته شدگان که دیگر نمیشد اونها را برای هر سردر کوچه استفاده کرد چون باید برای هر کوچه ایرانی دو نام میگذاشتند و هم اینکه خزینه ایران داشت به انتها میرسد دیگر رفیق شمالی نمیتوانست بدون دیدن پول به ایران موشک بدهد دیکر نمیتوانست باور کند ایران پوای براش مانده و البته واقعا اینطور بود که خمینی مجبور شد جام تلخ را بنوشد اونهم تنهایی چون کسی که حرف اول و اخر را میزد در صورتی که حتی شاید توی ادامه جنگ شاید کسی بود که بیشتر از 40 در صد رای نداشت اما جام را باید اون مینوشید و بس
اما حالا
دوباره این اجماع دو باره می خواهد که ایران دست از حقامت خود بردارد و دست از این انرژی خطر ناک بردارد تا ضمن حتی دادن نیروگاه اب سبک نسبت جبران خسارات ایران در مورد ضرر که نه پول یا مفتی که به روسیه دادند را به اشکال ممکن به ایران بدهند
خوب برنده حتما ایران است که نمیخواهد از این شیوه بسته برکردد مثل فتح خرمشهر امیدوارم پیروزی کوتاه نباشد
مه در پایان جنگ دوباره ضمن قبول تمام خسارات و پرداخت اون باید دوباره نسیت به چبران کردن عواقب اون نیز شد؟

مقایسه
پیروزی خرمشهر ادامه شیوه اب واتش غنی سازی
جبران خسارات جنگ میز مزاکره برای مشوق به تعلیق
ادامه جنگ ادامه غنی سازی
انتهای جنگ ویرانیهای ایران التبه با هزینههای بیشتز
گشتار مردمان بیگناه با کشتار مردمان با شعار

شعار کربلا و بیت المقدس انرژی هسته ای حق مسلم ماست

ایا وجه مسبب این بدبختی نمایان شد؟
ایا شوری برای ادامه این حماقت میشود التبه با مردم؟؟/؟



عصاری

۱۳۸۵ خرداد ۳, چهارشنبه

سرزمین ما هنوز در تفکر، قومی و نژادی

بایدیه طوری شروع کنم تا منهم مثل روزنامه ایران ممنوعه و توبیخ نشوم نه از طرف دولت و دولتیان بلکه از طرف خودم و ازسوی وجدانم
میدونید که روزنامه ایران توبیخ شده و سپس توقیف نیز شد تا دیگر کاریکاتور نکشه اونهم از زبانی استفاده کنه که بیشتر شبیه مردمان برره باشه بهتره چون اونها را هنوز کشف نکردند تا مردمانشون بدشون بیایید البته بیشتر ایرانیان با زبانشون اشنا هستند
میدونید وقتی مردم ایران عموما وقتی نتوانند قدرت قشری یا فردی را تحمل کنند اول میاییند و اون را باور نمیکنند اما وقتی رسیدند به جایی که انکار نمیتواند جایی داشته باشد میاییند و اون را تحریف و یا اصلا طرفشون را دچار یه مشکل اونهم از نوع غیر واقعی که نتوانند دیگر اصل وجودی اون قشر و اون فرد براش معنا داشته باشه
قبل از ادامه نکته دیگری بنویسم که ما ترک نداریم اذری زبان داریم ایرانیان اصیلی که بیشتر از دیگران شاید ایرانیان اصالت خودشون را حفظ کردند به مثال اسامی شهرهایشون
و یا بیاییم از شهر قزوین بگوییم که جز سیاسی ترین مناطق ایران هستند که وقتی نتوانستند اونها را شاید تحمل کنند انگی به اونها زدند و یا لر ها افرادی که برای مروت و مردانگیشون حتی جانشون را میدهند که این نشان از سادگی اونهاست بی غل و غش بودنشان است نه زود باوری اونها و این برای دیگران با هر زبان و هر کیش صادق است که باید ادم بیشتر بی اندیشد و متوجه بشود
از این بگذریم به این میرسیم که اونها به حق خودشان اعتراض کردند اما مهمتر از اون این که چند نکته در ضمن این پیش امد رخ داده باید یاداوری بشویم تا یه بار دیگر اسیر سفسطه این سیستم نشویم
یادمونه اعتراضهای بسیجان در مقابل سفارت دانمارک که کاریکاتور کشیده بودند اونجا یه حیوان را اورده بودند در صورتی که برای ما اون حیوان استوره نادانی است اونجا هم درباره کاریکاتور بود و اینکه ما برای مقابله با زبان ایما و اشاره کاریکاتور اعتراض زبانی البته ما از نوع مردمان ایران است مه شخص من و بعد حتی شروع به چنگ برابر کردند که کاریکاتور بکشند حتی مسابقه و جایزه کلان نیز حرفهایی را داشت و اینکه چرا شورای امنیت ملی تشکیل جلسه باید بدهد اونهم به یه تخلف مطبوعاتی!!
امروزکه چهار شنبه است است من وقتی از جلوی درب دانشگاه تهران عبور میکردم تعداد زیادی افراد نیروی انتظامی را دیدم برای جلو گیری از اعتراض اذری زبانها که بعد از تبریز و اردبیل حالا نوبت تهران است که حتی بعد ازحتی شلوغ شدن و حتی اعتراض بیشتر مردم به دیگر چیزهای پیرامونشونوجود داردو اون موقع وزیر کشور مثل حوادث اهواز دست خارجیان را در این اقدامات میکشند جلو
راستی بیایید یه کار مهم بکنید اونهم ایرانی را بدون دشمن تصویر کنید برای خودتونه اون موقع میبیند چقدر چیز و چقدر اقدامات که دارید و داریم توی خیالات دشمن میتامیمشون مرا را از مسیری که باید به سمت راه رهنمون شده برای پیروزی و سر افرازی اسنانی به پیماییم را داریم بر عکس اونهم با چه سرعتی طی میکنیم

۱۳۸۵ خرداد ۲, سه‌شنبه

خواب عدالت

باید از عدالت در سرزمینم حتی به اندازه یه وبلاگ بگوییم تا بدانیم چقدر بی عدالتی رسم شده در این سرزمین پدریم البته متاسفانه
میدانیم که در کشوری که ما در اونیم اهریمنی سکنا گزیده که ما به اون اجازه رشد دادیم و اجازه نمو اما به چه اندازه؟
در قوانین اهریمن هموراه راه فرار به سمت دوباره اهریمنی شدن است نه رهایی از این استبداد فرمانده انتظامی تهران بزرگ در زمانی که حوادث کوی دانشگاه و سپس هجده ام تیر که مردم توی اون برای چند روزی اجازه اعتراض به سیستم را به صورتی تصادفی پیدا کردند اما خیلی وحشت ناک اون را حفه کردند یادمه که در اون زورها حتی تا چهار راه ولی عصر که تا میدان انقلاب و 16 آذر فاصله داردو نسبتا زیاد هم نفس کشیدن به سختی انجام میشد با اون همه گاز اشکاوری که برای استقبال از معترضین استفاده شده بود و بعد از اونکه قایله به پایان رسید و اعتراضاتی را در خارج و داخل ایران به وجود آورد دلیل شد که سیستم دنبال یه مجرم حتی به اندازه سیاه کردن مردم و له کردن موقتی یه هم کیش رو اورد و سردار نقدی را از نیروی انتظامی اخراج کرد و بعدش هم با کوچکترین بوی حرکت اعتراض امیزی که میایید ان را در همان لحظه حفه میکند و وقاهت را به اون حد نشون میدهند که ایشان با اعتراض به کمیسون اصل نوداحقاق حق میشود به ایشان اونهم در زمان دولت دوم خردادی که برای مردم مثلا سالاری اومد تا سر مردم را دوباره شیره اونهم با کلی خاک رس اضافه تا مردم هنوز نفهمند توی دام چه اهریمنی هستند
عصاری

سنگی ازآسمون -1

به روز یه سنگ از ته اسمون امد و خورد توی سرم و ای کاش اون نمیامد و نمیخورد به من کاش دوباره توی همان هپروت بودن اونجا ایمن بودن را انسان داشت چیزی نبود که ادم ندونه و نخواهد بداند که بدون بیرون از اون ادم کوچولو مگر چیزی نیز میتواند باشد تا ادم را بیدار کند ادم را زنده نگه دارد شاید، شاید فکر میکنم که سنگی خورده به سرم اما کاش اون نیامده بود تا دوباره خواب بودن را به دیناری حتی بدون دنیا نخواسته بودم که بفروشم
صدام کرده بودی صدام کردی نگو نه من در خودم اون توان را نمیدیدم تا اون که بتوانم با خودم حتی یک قدم فراتر از بیدار شدن وارد بشوم اما صدا شدن را نمیتوانم انگار کنم اگر چه نمیدانم برای چی و برای چه میبایست صدا میشدم من خود را لایق نمیدانم تا بیدار شدن را با اون بی بیدا با اون حرمان حتی تصویر در تصور کنم ایا کسی میایید بگویید بیدار شدن من فقط شعر بی مهتاب در شب بی ماه است تا ایما و اشاره تا حتی برای شناور شدن در حتی یه حوض بی اب اندازه یه اشک چشم تداعی کند
مریض وار حرف میزنم بیمار گونه به زندگی ادامه میدهم اما برای چی برای کدام بی داد بیدار شدن
هر بار با یه منطق جدید میخواهم ببینم و هر بار هر کلمه که از ذهنم تصویر میگیرد را با نام و نشان کسی مثل تو همسو میکنم تا تو هم کسی باشی تا از این بیمار بی مرض در سو یه تصویری بسازی اما مریض کسی است که بیمار را به چشم یه ادم بی علاج حتی در خیال ببیند
یه روز انسانیت را روی قوانین هندسه اوردم تا با جبر کشیدن فیزیکی اون یه معادله از اون بسازم تا بعد این دنیا و اون دنیا را با به توان رساندن مجهولش تداعی کنم و از رسم برداری اون چیزی مثل یه کمان قابل دید از شروع به دنیا امدن تا اوج نیمه تن نه نیمه عمر بر قیاس زمان در برداری به سمت انتهای ابدیت تصویر کنم نفر اول را از صفر صفر ازلیت نمیشود شروع کرد اما نوبت خودم را میتوانم از تلاقی زمان شروع خودم اغاز کنم و دونبال نیمه میگردم تا من را نصف کند در این سیر نماد مثبت تا بعد از عبور از تغییر نماد شکل دیگری بگیرم البته این شروع جدید است بر خیالات نه ابهام انگیز
عصاری

۱۳۸۵ اردیبهشت ۱۹, سه‌شنبه

نامه به دشمن قدیمِی؟

بنام خدا
خوب میدونیم که رییس جمهور ایران یه نامه برای معشوقه خودش فرستاده است .
چون وقت گذاشتم تا گوشش بدهم میخواهم به شما هم بگوییم چه اراجیقی توش درج شده قبلش این را بدونید که سفیر امریکا توی سازمان ملل گفته ما نیازی به نامه بلند و دراز از سوی ریسس جمهورش، مورد نیاز نیست بهتر است از ساخت و تجهیز شدن اتمی دست بردارد.

نامه ایشان نکاتی دارد که به صورت نمیه مختصر در موردش مینویسم
خوب زییا ترین نکته اون این بود نامه همواره با سوالاتی که یا بیشتر از سمت دانشجویان و یا مردم و با استعاره از پیامبران یا خطابه میشد یا سوال اما اخرش با امضا ریسس جمهوری ایران پایان می یابدو سرتاسر سوال یا سوال کلیدی و یا سوال مهم و از این حرفها است یعنی اصلا نمیدوند حتی چی میخواهد بداند فقط داره از کلییات حرف میزند یعنی به راحتی نمیداند تا کجای اصل را قبول دارد تا ادامه اون را سوال کند.
ایشان از وکیل خواندن امریکا و قیومتی بیش از حد ایشون برای مرم دیگر مثل اسراییل و یا گروههای خاصی گله مند بودند اما نگفتند خودشون و باقی سر درمداران رژیم خودشون را سالها است که برتر از ملت خودشون میدانند و قیوم هر کشور تروریست پرور هستند و بس
از ربودن وزندانهای محفی ابزار نگرانی کردند یاد ایران و زندانهای ایران دادگاههای انقلاب و بندهای اوین یا 66 میافتند که ادم وقتی اقتاد اون تو ا جلب نشود ول باید خانواده اونها دق مرگ بشوند و بعد تازه جاشون معلوم بشود تازه گر وکیلتون خودشو زندانی نکنند
اسراییل به نظر شما چقد ر میارزد ؟
از تراژدی نسل کشی توی فلسطین وتاریخ اون میگویید ادم یاد اوایل اسلام و ایران و .... میافتد
در مورد همه پرسی که مشروعیت را به اثبات میرسوند در سرز مینهای اشغالی میگویداما از همه پرسی و یا دوباره پرسی برای نیازمندی های ایران؛؛ نه عیب است و ممنوع چون بر علی نظام است که روحانیون اون را قبضه کردند
یادمون باشه علم مال مشرق زمین بود و الان روحانیت مال مشرق زمینه و قدیما شیطان و خرافات برای مغرب زمین بود و علم برای ما پس رسیدن به فناوری ایا به نظرشما چقدر میتواند جرم باشد؟
و در مورد اینکه ملت هزینهای به دولت میپردازد دولت اونها را به سعادت و رشد وترقی برسوند اما این مقال توی ایران برعکس است چون از ملت میگیرند و دولتیان میخورند و به جای سعادت و رشد با پول ملت دشمن، جان برای همان ملت میسازند این میشود نوفناوری دینی
اجازه و دادن اطلاعات صحیح به ملت که توی ایران اصلا چون ، اصلا وجود نداره نمیشود حرف زد یادتونه که مثلا مطبوعات د ر مورد برنامه اتمی ممنوعه نوشته شده بودند، اخ ببخشید قرار بود چیزی نگم
یادتونه قرار بود این ها به دشمن داشته باشند وکه خونخوار نیز بود اما این قدرت و این مسند چقدر ادم کثیف میکند که وقتی منافع توی خطر باشه اونهم منافع ملت نه منافع رژیم امریکا دوست میشود برای مذاکره اگر هم نخواست مذاکره براش نامه مینویسم البته یادمون باشه صبح روزی که احمدی نژاد نامه را نوشت گفت ادب حکم میکند در مورد اون و مواردش چیزی گفته نشود تا گیرند بگوید اما چون گیرنده تحویلش نگرفت خودش گفت گور بابای ادب و خمینی و بهشتی و هر کسی که کفته امریکا بده میدونید فکر نمیکیند یه روزی سفارت سابق امریکا بشود دفتر حوزه علمیه قم یا اینکه امامزاده امریکا بشه با یه گنبد 7 گوش که هم نشان حمایتی از ستاره 6 گوش داود نبی باشه هم 7 عدد خوش یمن اسلامی وایرانی و هم 5 کشور دارای حق وتو که با المان میشوند 6 تاکه چون ایران نفر هفتمش است همه را خریده و میشند 7 کشور که باهم یه کلونی درست کردند که فقط دارند ایران را میخورند.
عصاری

۱۳۸۵ اردیبهشت ۱۵, جمعه

یادواره

سلام
هر شب سکوتی است و امشب غوغا هر شب نوایی است و امشب تنها یکصدا است و اون صدای تنهایی تو است پس برخیزو مرا هم اگر میتوانید با خود ببر.
حرفهایی در وجود نمی کنجد اما تو بیا و از دست غریبانه من دست یاری را پنهان ندار ،میدانی و میدانم که رسم امشب تنها کشی است پس تا نیمه شب نشده برخیز و نماز بر من تازه میت بخوان تا ایبار را قضا اجابت نشود.
یاد باد باد دیوانه را یاد باد http://www.divaneh18444.blogspot.com/
asari

۱۳۸۵ اردیبهشت ۴, دوشنبه

24آپریل

با سلام
خوب امروز میخواهم از ارامنه بگم
خوب من کمی حق اب و گل به اونها بدهکارم چونیک روز در هفته حقوقم را از اونها میگرمپس نباید نمکدانم را بشکنم
امروز بیست و چهار اپریل است سالروزی که ترکیه عثمانی تا اونجایی که میتوانست ارامنه را کشت و از اون کشور بیرون راند بهتر میشود گفت که میخواست کشورش را از این دین پاک کنند
کار به دین ندارم اما توی اون دوران داشت زندگی اتا ترک نیز شکل می گرفت کسی که بعدها ترکیه را به سمت لایک بودن پیش برد شاید واقعا نمیتوانست ارامنه را از دینشون برکردانند پس اونها را کشتند اخه اونها مثل مسلمانان نبودن که تقیه داشته باشند و بتوانند برای حفظ جانشون حتی دین و مرام و مسلک خودشون را پنهان کنند
خوب از تاریخ بگذریم چون من اون سالها نه بودم و نه اطلاعات مفیدی دارم اما امروز بر حسب اتفاق مسیرم با مسیر اعتراض کنندگان هم سو شده بود نکته هایی جالب به ذهنم رسید که دلم نیامد ننویسمشون
اول ارامنه ایران
اونها ریشه گریگوریان هستند اونجوری که من اطلاع دارم اونها اصلا تبلیغات در دینشون ندارند و نمیتواند برای کسی و کسانی تبلیغ و مبلغ دینی بشوند تا به دین اونها گرایش پیدا کند و این اصلی است که اونها توانستند در این کشور به نسبت دیگر اقلیتهای مذهبی رشد بیشتری کنند البته این مستثنا از مسلمانان سننی است
اونها روزنامه رسمی کلیسای خودشان را دارند کتب خودشان را دارند نمایینده مجلس مستقل دارندو از همه مهمتر حق ابراز اعتراض به کشتاری را دارند که از اون سالها می گذرد و همچین الان اون دشمن قاتل اونها یه دوست این رژیم است تا اونقدر دوست که کمتر از یک ماه پیش رییس مجلس به ترکیه سفر کرده بود کاری به این ندارم که اون سفر بیشتر برای سست کردن اعتراض ترکیه به رسیدن ایران به ارانیوم که سردمداران دارند ار اون حرف میزنند اما اونها فعلا با اینرژیم دوست هستند
نکته دوم
شعارهای اونها بود که عدالت عدالت حتی روی پرچمهای برزگ حمل میشد اما انکار اونها فراموش کردند عدالت اینجا سنبل یه ترازو است که با بتون ساخه شده و هیچگاه نمیتواند از ثبات در بیاوید یعنی همیشه عدالت تام است و اصلا اینجا بی عدالتی اتفاق نمیافتد و نخواهد افتناد چون زور با اونهاست
نکته سوم
وقتی گروه متعرضین از کلیسا مقابل خیابان ویلا داشت حرکت میکرد شعار این بود عدالت حق مسلم ماست که همه که اونجا بودند با نیش خندی سخره براگیز یاد شعار رژیم میافتند انرژی هسته حق مسلم ماست و وقتی دوباره همان گروه را در خیابان جمهوری دیدم که قبل از رسیدن به چهار راه استانبول مسیرشون را از سمت سفارت ترکیه دور میکردند شعار دچار دگرگیسی شده بود و دیگر حق مسلم ماست را از ته اون بردیه بودند انگار توی مرام اونها هم تقیه امده بود!!
جالب میتواند باشد بدانیم اونها همه و به صورت مختلط داشتند تظاهرات میکردند اما مثل انفلابیون و تظاهرات اوایل انقلاب با مشت های گره کرده فریاد اعتراض میکردند که همه را به دیدن میخ کوب میکردند اخه واقعا این تصاویر دا هر ایرانی را بیشتر به حال حماقت خودش میاندازد و خوب پشیمانی سودی نداره البته من با اصل اعتراض و تغییر رزیم مشکلی ندارم اما با نیرنک این رزیم برای به دست اوردن و گرفتن تام قدرت مخالفم صد در صد
شعارهای اونها این بود ترکیه مزدور امپریالیسم مرگ بر ترکیه و اینکه سردمدارن کنونی ترکیه جنایت کاران کشتار و نسل کشی ارامنه
و هموراه از یاد شهیدان ارامنه ذکر به میان میاوردند
خوب من هم شخصا حمایتم را از اعتراضشون اعلام میکنم اما میدونم اونها نمیتواند این حرکت را بیشتر از زنده نگه داشتن پا پیش فراتر بگذارند

خوب امروز چهار روز دیگه به اخرین فرصت فعلا شورای امینت به ایران برای تعلیق غتی سازی میگذرد که قرار بود ریس جمهور منتخب شورای نگهبان و رهبر برای اعلام اخرین مواضع ایران اعلام رسمی و همچین مصاحبه کنند خوب جالب است که ایشون گفتند ما رسیدن به این فن اوردی دیگر نمیتوانیم برگیردیم یعنی تعلیق غیر ممکن میباشد و وقتی از اون خبر نگار روزنامه ایتالیایی در مورد انر.زی هسته که چرا ایران با داشتند منابع فراوران نفت و کشور ثروتمند چرا خواسته این نوع انرژی که هم هزینه فراوران دارد برای استفاده و هم الودگی محیطی دارد را انتخاب کرده که در راستای به دست اوردند بمب اتمی نیز میتواند باشد در صورتی که میتوانستد با منابع و یا تکنولوژیهای جدید تری دست یابی پیدا ککند تا نه خطر داشتن و سوظن برای بمب اتمی داشته باشد
که جناب مترجم اصلا نه حرفی از بمب اتمی زد و نه خوب منظور خبر نگار را بیان کرد و اقای رییس جمهور نیز گفت شما خودتان دارید و چرا میگویید ما نداشته باشم خوب یعنی اینکه ما داریم میاییم کربلا و قدس و اسرائیل و امریکا با بمب اتم مراقب خودتون باشید
البته توی این چند هفته موضوع جالب نوع پوشش خانمها حرف توی جامعه ما شد گروهایی که تازه به سنگر اصول گرها پیوسته بودند با شیطنت خواستند که موش های جوی های تهران را به دامن احمدی نژاد بی اندازند که ایشون و دارو دشته هفت خطشون خوب جواب داند
جوری شد که حتی مجلس در مورد طرز برخورد مو اصل برخورد متذکر شد نیروی انتظامی هم تدابیر خودش را اعلام کرد ولی احمید نژاد که تا دیروز اگر خودش نبود تمام دوستانشون از اونهایی بودند که کمیته و اون وضع بر عکسی که رضا شاه برای کشف حجاب کرده بود توی ایران را انجام داند با اون برخو.ردی که مثل رضا شاه فقط اون از سرهای کشید اون توی سرها کرد کاری نداریم اما با سیاست اقای رییس جمهور گفت که نباید با این مسئله امرانه و فیزیکی برخورد کرد چون اگر این کار انجام بشود با عث برهم خوردن اجماع حتی سوری بین جامعه میشویم که باعث فشار بیشتر دشمانان اصول گرا به سنگر رهبر و رژیم و حتی اتفاقات پیش روی اتمی خواهد شد پس فعلا این مسئله هم باید تقیه شود یعنی پنهانکاری برای رسیدن به مقاصد بعدا مطمئن باشید پدر ملت را هم در خواهد اورد میگویید نه تاریخ فردا نشون خواهد داد
عصاری

۱۳۸۵ اردیبهشت ۱, جمعه

طلایی که سرخ رنگ شده!!


با سلام
امشب از سیاست خبری نیست دوست دارم از اقتصادی شکوفا بگم که این رژیم بد جوری با توجه به اقتصاد اسلامی دارند اون را متحجرانه تعالی میدهند
خوب امیدوارم خبر داشته باشید که یک دو ماه پیش بعد از اونکه در ایتالیا پول سفارت ایران را به برای اینکه به این رژیم در مورد حرکات تروریستی مشکوک شده بودند و بعد از چند جسله شکایت از ایران البته از سرسپرده های ایران پول ایران در آن کشور بلوکه شد این شد که مقامات سعی در خارج کردن پول از کشورهای اروپایی کند تا اونجا بحث بالا کشید که حتی مقامات ایرانی با چند بانک اسیا دور نیز در این مورد و در مورد نرخ بهره با اونها صحبت کردند و بعد هم یه محموله دویست و پنچاه تنی از سویس به ایران طلا از بابت پولهای ذخیره شده در اون کشور که در بانکهای سویس بوده به ایران با یک پرواز اختصاصی و محرمانه حمل شد
خوب مرحله دوم در مورد اختلاف بانک مرکزی با دولت در مورد کاهش نرخ بهره بانکی که دولت اعلام کرده بود اون باید یک رقمی بشود و بانک مرکزی نیز برای اینکه با یک رقمی شدن اون دلیلی بر بیرون امدن پول از سیستم بانکی و افزایش رقم تورم میشود مخالفت میکرد تا جایی که حتی رییس بانک مرکزی با دعوا و حالت قهر مجلسی که داشت این قاون را تصویب میکرد خارج شد و حتی به ریس بانک نیز گفتند که اگر نمیتوانید با سیستم این ریس جمهور نیز هم سویی داشته باشید چرا از این مجموعه خارج نمیشوید
مرحله سوم
پولهای از بیشتر حسابهای ارزی خارج مخصوصا در کشورهایی که با ایران اتمی مخالفند مخصوصا اروپاییان خارج شده و یا در ایرران و یا در کشورهایی هم سو و یا حد اقل درجه اقتصادی دنیا مثا مالزی و سنگاپور نگه داری میشود که هم سود این پول استفاده بشود و هم اینکه برای مبادا بیون از این ایران نیز پول وجود داشته باشد
مرحله اخر
پولهای که باید از سیستم بانکی خارج میشد و عموما برای کسانی بود که این پولهای هنگفت را در این حسابها گذاشته بودند تا هم سیستم پول شویی که در ایران انقدر زیبا متجلی شد انجام بشود و هم سود کلانی به دست اورند این روش اونقدر جا فاتاده است که مثلا حای با داشتن ملک در ایران شما میتوانید در دبی وام بگیرید و بیاورید در ایران بگذارید توی بانک و با سودی که ایران (بانکهای) ایران پرداخت میکند میشود هم سود پول طرف خارجی را پرداخت کرد و هم اینکه درامدی قابل توجه نصیب فاعل این اقدام بشود
و حالا با نزدیک تر شدن این سود به رقم سود جهانی که البته باز هم تفاوت زیاد است اون کسانی که نون را به نرخ روز میخورند دنبال استفاده بهتر هستند و با تغییرات جهانی در مورد طلا که حتی بی اثر نبودن از حمله نظامی به ایران و بیرون کشیدن ارز و طلا از کشورهای اروپایی و سپس تبدیل کیک زرد به اورانیم غتی شده باعث شد قیمت جهانی یه تکان بخورد و بعد بازار ایران با شیطنت دستندرکاران کشور قیمت اون به طرز بی سابقه ای افزایشپیدا کرد و بعد فروختن سکه با اون حجم به کرسنگان این فلز زرد که هثل کیکی زرد بوی خطر میدهد خوب خیلی راحت چند هدف رسید این استاد بی منطق اقتصاد اقای ریس جمهور را میگوییم
اول پول نقد را از مردم بارازی جماعت که دنبال نرخ سود مطمئن از بابت اینکه بانکها چون دولتی هستند نمیاصل پوا را بخورند و هم اینکه طلا را به ریالی تندیل کرد که باید طبق دستور مجلس برای تبدیل پولهای حساب ارزی صندق سپرده ارزی که از مازات پول نفت باید توی اونجا نگه داشته شود و حالا برای اتمام طرحهای نیم تمام و دستور و بذل و بخشش این ادم خاکی معاب باید انجام میشد(احمدی نژاد) تبدیل به ریالی شده که باید در این کشور خرج شود
خوب دست خوش به ایشون تا اینجا مردم را هموراه برای هر گونه اتفاقی که حتی اخرش یه جنگ دیگر باشد اماده میکند
خارج از این دستور های میخواستم یه سوالی کنم در مورد اقتصاد اسلامی
خوب خونه را رهن میدهند با یه تکه نبات که حلالش کنند یا با اجاره بهای خیلی خیلی ناچیز که اون را مشرع کند ببنم خدای اونها هم مثل اونها انقدر عقلش کوچیکه که نمیتواند فرق این دو تا از هم تشخیص بدهد یا اونها اونقدر احمقانه دارند اعمال خودشون را در اسم دین خدایی میاورند که مردمانش نمیداند؟!!
البته این از نرخ بهره که دارند به دول خارجی برای فاینانس ها و اعتبار های دیداری و حتی سودی که میگیرند را شامل نمیشد چون خدا اونجا نمیرود فقط توی اینجا دارند حساب کتاب میکنند راستی میکند یه روزهایی خدا یکی را صد هزارتا میشماره انکار یه کاری اینها کردند که خدای را هم البته خدای ذهن خودشان را .... بگذارید نگم تا .... من نمیخواهم از این حرفهای اعتقادی بزنم اما نمیگذارند با عرض معذرت
عصاری

۱۳۸۵ فروردین ۲۹, سه‌شنبه

سهام عدالت


با سلام و با نام ان بی انتهای که نه محتاج ابتداست و نه دیداری است برای انتها
خوب مجالی یافتم تا دیگر بار بتوانم از دورن این تن خاک الود بر حیات بدمم و از راستان زندگیم در کسر زمان حال حرفهای خود را بگوییم نه امیدوارم که خواننده باشد و نه امیدوارم که معاصری شود بر این عصر اما میگوییم به امید رهایی از این اصل
خوب خوشبختانه دست ایرانیها هم به خاکستر این کیک زرد به اروانیم غنی شده با 3.5 درجه خلاص رسید البته این به جز اون دویست گرمی است که قبلا ،اخرش معلوم نشد اون عبدالقادر خان پاکستانی به ایران داده یا چینها همراه با اون سانتیو فویژهایی که اغلب از کار افتاده اند و یا اون دوستان مستشار کره شمالی دست خوش به علت خرید تکنولوژی موشکی که ایران از اون ها خرید تا با پولی که میتوانستند به اون برسند توانستند حتی جلو امریکا و متحدانش در مذاکرات هستیشان به ایستند اما متاسفانه اثر اون پولها کمتر از اثر رادیو اکتیو است چون زود تمام میشود و میرود اما هر چی باشه به این که روسها این دوست گرم را به ما دادند مخالفم بر عکس خیلی ها
بگذریم چون داستان رادیو . هسته و کیک و شورای امینت داره خیلی کش دار مشمعز کننده میشود
راستی میدانید که اقایان زحمت کشیدن همانطور که وعده داده بودند سهام عدالت را که قرار بود بین مردم ایران طبق شعارات انتخابی که مثلا اقای کروبی با 50 هزار تومان وعده داده بودند را ابشان با سهام البته ایشام اقای رییس جمهور مجهور خودما است اقای دکتر اقای محترم و خاکی اقای احمدی نژاد منظورم است با 50 میلیون دلار به گروه حماس که دولت در فلسطین تشکیل داده و باعث شده تمام کمک هایی که قبلا به دولت این رژیم میشد منظورم باریکه فلسطین حذف و فقط به صورت کمک های انسان دوستانه فقط به مردم به صورت مستقیم انجام شود و خوب معلومه دیگه دولت دیگه بد بخت میشه و حالا دیگر رهبر فرزانه ایران به گروه جهاد اسلامی کمک نمیکنه نه اینکه نکنه میکنه اما حالا بیشتر حماس باید استفاده کند
میدونید وقتی رهبران حماس را میبینم یاد یاسر عرفات میافتم که میامد پیش خمینی
و معلوم نیست چقدر پول میگرفت و اخرش هم ووووو
بگذریم ادم اتش میگیره اخه درد یک دوتا نیست
از این بگیم که مثلا مجلس شورای اسلامی روزی 365 میلیون تومان هزینه میکند برای هر زورشان و جالب تر اونکه مجلس شورای نگهبان با دوازه نفرشان چقدر میگیرند و یا مجلس تشخیص مصلحت چقدر از خبرگان نیز نمیشود گذشت میدونید از این سوراخ سمبه ها خیلی زیاد داریم برای پر شدن باید کمی دقیق تر ببینم چاله ایران که فقط با چیب اخوندها پوشیده شده کی پر میشه حتی الان که نفت بشکه ای 70 دلار شده میدونید سوریه کمک از ایران میگیره لبنان گروهای تروریستی خاصییشون پول از ایران میگرند فلسطین نیز همینطور از عراق که حکیم و مقدراصدر نیز نباید بگذریم درد که نیست همش حرمان است از بی دردی
جالب تر اینکه بهشت زهرا هم یه سنگ قبر برای این تروریستی که توی تل اوی رفته و جلو یه رستوران مردم را به خاک .و خون کشیده یه سنگ قبر به صورت سنبلیک گذاشته و بعدش جالب تر که سنگ قبر هنرمندانمان را برادران تند بسیجی در چند صباه قبل کندند روش را میدونید اینها همه درد است
یکی از دوستانم چند روز پیش از انگلیس و داشتند از صحبتی که توی یه کافه شده بود برایم حرف میزد نکته جالب اون این قسمت بود که انگلیسی میگفت چرا ما باید برای ایجاد دمکراسی برای دیگران گشته شوم ؟
اما وقتی به ایشون گفته شد شاید برای نفت باشه گفت یعنی فقط برای به دست اوردن منابع نفتی انگلستان باید حتما جنگ کند؟!!
راست میگه و وقتی هم که داشت این حرفشون را میگفت بیشتر ادم به تفکر واداشته میشد که: این مردم کشورهای خاور میانه همینجوری خودشون خودشون را میکشند اصلا احتیاجی به ایجاد دمکراسی و یا قانون و یا تغییر رژیم برای اونها کار بیهورده ای است چون اونها باز هم باید خودشون را بکشند یه نگاهی به اطرافتون بی اندازید!!!
عصاری

۱۳۸۵ فروردین ۲۱, دوشنبه

حقوق بشر در امریکا و یا ایران؟

امروز من میخواستم چیزی نویسم اما این حاکمان بر ایران نمیگذارند که ادم ارام بنشیند و تامل کند اونقدر حرف مفت میزنند که ادم دیگه تحمل جواب ندادن نیز پیدا نمیکند
نمیدونم خبر درج شده در روزنامه های امروز یعنی مورخه 21 فروردین را دیدید که اقای حمید رضا اصفی در مورد حقوق بشری که توی امریکا و فرانسه داره نقض میشود را توی کرنای خویش کرده
خوب پس اجازه بدهید هر مفاد اون را با داخل ایران خود مقایسه کینم زیبا تر میشود به حقوق بشری که تا دیروز اصلا اقایون قبول نداشتند هم خوانی پیدا میکند
1- انجام بیش از 5 میلیون و 801 هزار خشونت جنایت در سال در امریکا
خوب از انصاف نگذریم بلی توی امریکا شاید خشونت بسیار زیاد باشد اما اون دیگر بر میکرد به شرایط جامعه شرایطی که مردم برای سیر مسیر زندگی انتخاب کردند خوب یا بد اون شاید بزرگ ترین عاملش این باشد که زیر یک پرچم اوردن 52 ایالت کار کوچیکی نیست تازه یاد خانم فرح دیبا افتادم از ایشون سوال شده بود شما چکار کردید برای ایم مملکت ایشون کفتند ما کسانی را تحویل جامعه دادیم که هشت سال با عراق و دنیا جنگید خوب اگر از خمینی و خامنه ای بپرسند میدونید که نه از فقر و نه از فحشا و نه از این بی ازادی و نه از این نا امنی که هست حرفی میزنند و نه یاد میاورند چون این از نسل هنوز قدیم است یعنی همان شاه بیچاره نه این اخوندهای حرام خور

2- داشتن مقام اول زندانی در جهان
خوب اگر این رقم نسیت به تعداد جمعیت هم زیاد باشد باز خیلی بهتر از مقام اول توی تعداد معتاد

3- ارتکاب بیش از 4500 قتل به خاطر تبعیض و نا برابری نژادی
این نکته در شماره یک یک بار توی سر خودشون و امریکا کوبیده شد

4- وجود حداقل 37 میلیون فقیر در امریکا
خیلی بده که مثلا یه چیزی حدود ده درصد جمعیت کشور فقیر باشند اصلا نمیشود تحمل کرد اخه نه توی ایران ما بیشتر از 65 درصد جامعه زیر خط فقر هستند خوب حتما تعداد افرادی که بالای خط فقر یا بالاتر از اون چیزی نمیشود بیشتر از امار تعداد امریکایی ها

5- اقدامات سینماتیک امریکا در نهادینه کردن تبعیض نژادی و فشار به اقلیت های مهاجر
نه ما اینجا این تبعیض نژادی را نداریم ما در شکلمان همه از یه نژادیم اما هر کس اعتقادی و وارستکی به ریش و هر چی اخوند و بیشتر خامنهای داشته باشد نونش توی روغن چرب تر میشود

6- شنود مکالمات تلفنی و دسترسی به ایمیلهای شخصی توسط اف بی ای و سیا
یادتونه هواپیمای ارتش خورد توی ساختمانهای زیر فرودگاه و اقای وزیر ارتباطات گفتند اگر قوه قضایی بخواهد ما همه مکالمه ها را داریم به انها بدهیم چون سیستمی که ما از اون استفاده میکینم تمام مکالمات به صورت اتوماتیک و دیجیتال ضبط میشه نه اینکه ما بخواهیم باور کنید اخه توی قانون اساسی ایران ممنوعه تازه کاری به سیستمی که وزارت اطلاعات استفاده میکند که کارایی جالبتری داره که برابری نمیکند اون برای چند کلمه که پشت سر هم تقریبا بیایید برنامه ریزی شده که اگر مخاطبین در حین صحبت از اون استفاده کنند یه پالس صوتی خاصی دارد که دستگاهای سری و مخصوصی که برای این کار طراحی شده به صورت اتوماتیک کل مکالمه را رد یادبی و ضبط میکند باور میکنید که خواب نیستید


7- کنترل رسانه ها از سوی دولت و ارائه گزارشها از سوی وزارت دفاع و توزیع در بین شبکه های تلویزیونی
توی ایران که ما اصلا همچین مشکلاتی نداری چون هر کسی بنویسد مدیر مسئول روزنامه را زندانی میکنید جاسوسش میکنیم و تازه روزنامه اون را هم تعطیل میکنیم یاد ندای هرمزگان که در مورد ایدز را علنی کنید را نمیگوییم باقی اون دها روزنامه را میگوییم که طی این چند سال اخیر بسته شدند
و البته رادیو و تلویزونمان هیچی نمیگویییند چون اونها مستقیما توسط خود رژیم تغذیه میشوند تازه مطبوعات مثلا در مورد مذاکرات اتمی نباید حرف بزنیید چون نه رادیو اکتیو داره خط داره براشون وگرنه ما توی مهد ازادی پرواز میکیم بد بخت باقی که نه مسلمانند و نه اینجور مسلمانی دییند فردا همین ادیسونی که برق را به جریان انداخت چی میخواهد جواب خدای اقای مصباح که نه تمساح یزدی را بدهد من که نمیدانم

8- انتخابات پر هزینه به دور از معیارهای دمکراسی به عنوان مثال انتخابات شهرداری نیو یورک بالغ بر 100 میلیون دلار بوده است
خیلی پستی میخواهد که اونقدر پول خرج میکنند انقدر نباید ول خرجی کنند اخه نه اینجا همه در این تشکلات و انتخابات به صورت خود جوش و مردمی پول تبلیغات را جمع میکنند به اونها نه رقم مشهود است و نه به این اندازه میشود چون اولا خود مردم شام میدهند به مرد دیگه که مثلا اقای احمدی نژاد را انتخاب کنند خود مردم ستاد میزند برای اقای رفسنجانی و خود همین مردم هستند که برای اقای قالیباف هی زرت و زرت پوستر چاپ میکنند
9- تقلب در انتخابات ریاست جمهوری امریکا
ما اصلا این چیزها توی مرامان نیست نه اینکه اقای کروبی خواب مانده باشه نفر سوم بشود نه منظوم این نیست اما نمیدونم گاهی اوقات خواب خواب میایورد بعضی ها حرف زیادی میزنند خواب با سکته میاوردشون مثل ایت الله اردبیلی بعضی خواب بدون بیداری میاوردشون مثل احمد خمینی و از این حرفهایی که زیاد است ولی نباید باور کنید چون توی اسلام تقیه است و از این صنف حرفها

10- از همه تاسف بار تر این که اقای بوش با ایجاد زندان های متعدد در نقاط مختلف دنیا شان و منزلت رییس جمهور امریکا را تا حد زندانبان تنزل داده است
نه اینجا خامنه ای نه زندان بانه نه شکنجه گر ایشون فقط رییس دزدان و رییس قاتلین هست و بس و فقط حاکم اجرایی درست انجام دادن این وظیفا است در بین دیگر اخوندها و دیگر مسئولین رده بالا و پایین دستیها وگرنه ایشون بد بخته که برای پسرش هیچی نمیخواست بده و بگیره که حداد عادل حاظر شد دخترشون را بدهند به ایشون که تیمارستان خامنهای فعل تر بشود



در پایان نمیدونم چرا فرانسه را از قلم انداخت اقای اصفی شاید منظور ایشون این بود که مردم چرا اعتراض کرند به قوانیم حکومتی که توی خیابان امدند و با اعتصابت اخر حرفشون را به کرسی رساندن یادمون نرفته که شرکت واحد خواست این کار یعنی اعتصاب بکند که یا دستگیر شدند و هنوز هم هستند و یا تا کتک میخورند کتک خوده شدند چون دمکراسی و حقوق بشر فقط توی این کشور با این طرز حکوت داره اجرا میشود دیگر هیچ جا

عصاری

۱۳۸۵ فروردین ۱۹, شنبه

صادق هدایت


امروز سال مرگ مردی است که بیشتر میشود اون را فراموش کرد تا خاطر اورد اون کسی نیست جز صادق هدایت کسی که دو وجه بیشتر نداشت یا اون ادم شوخ مزاج که حتما با حتی رکیک ترین فحش و ناسازا حرفش را میزد یا اون کسی که حرفی میزد ماواری اون ادم مجبوب که در ادبیات همواره دستی چیره داشت اما زیبا تر از ادبیات خط پهلوی را میدانست و اونها را حتی با اون هشت نون این خط باز به بهترین نحو ممکن اون حرفهیا جاویدان را به دست ماسپرد خودش را کشت تا شاید خودش را از دست ما راحت کند و هم به سوی خدای خودش برود تا رسالری خویش را اونجا بیاید من از اون یک کتاب بیشتر توی اینترنت نیاوردم بخوانیدش تا بدانید اون چگونه ترجمه دینی که در این سلوک ماورای است
www.limit18444.blogspot.com
برگردیم سر راستان خودمان که فکر میکنیم داستان است اما تکرار تاریخ امروز است و بس
خوب از چنگ قدرتهای ضایع حرف بزنیم که حتی ناطق نوری رییس مجلس منفور نیز صدایش از این اقای رییس جمهور مشنگ در امده که بلی این سیب ماه هم کال از اب درماده است میدانید شانزده سال یه کار کارشناسی نشده هم در کشوربوده و اون ساعت را بدون اجازه اقای احمدی نژاد کشیده اند عقب و بعد جلو حماقت را ببینید
و ماجرای بعدی از این گور رفسنجانی و اون خاتمی خائن بلند نشده اون کسانی که همواره اثایون بسیجی و اقایون متعصب مذهبی اونها را شیطان خطاب میکردند این از اقای برنده شانسی رهبر احمدی نژاد بر امده مذاکره با امیرکا نمیدونم چقدر امریکا بیکار شده که دم بدیقیه یه دو سه هفته ای توی این رادیو تلویزون ما استدعا دارد با این اقایون حرف بزنه بیچاره دلم برای اون امریکا سوخت که با این کسانی که خودشون را دشمن خونی و نژادی امریکا میدونستند باید مزاکره کند جالب توجه اینکه این مذاکرات فقط برای مردم عراقه این مذاکرات فقط پیرامون عراق است نه مسله اتمی که احتمالا بوی مصالحه از کور کفن کشیده این روزنامه کیهان برمیایید
دلم برای اون اقایونی که خودشون را جر دادند تا این دکتر که گاو ها اون را به این درجه رسونده بودند البته حیف گاو چون به خیلی درد میخورد فکر نمیکنم وقت گرانبهای خودش را حتی برای تربیت ایشون نیز بزاره به هر حال اون هرا را تا اخرین حد شکه و از این کارشون که جانب داری از این اقا کرده بودند پشیمان کرده میدونید فکر میکنم قرار اقایون بوش و خانم کاندولیزو رایس نیز بیاییند سهام عدالتون را دریافت کند برای همین مذاکره ترتیب دادند
حرف اخر اقای نبوی در انگلیس زد برای خیلی جالب بود و دوست داشتم توی وب لاگم نیز اون را دوباره از قول ایشون بنویسم جک استورا رییس دفتر شخصی خودش را که حتما خیلی هم عزیز و گرامی است فرستاده ایران
نه اصلا فکر نکنید فرستاده توی دهان شیر نه فرستاده بهترین مکانی که میشد بفرستد چون سفارش کرده که بلی اونجا عموما هر چی دوشمن دارند اسمشون را میگذارند انگلیس و به اون فحش میدهند و منظورشان ما نیستیم مثل چینی که نه ادمهای اهل چین هستند بلکه منظورشون ظرف چینی است و اگر اونها شما را مورد توبیخ قرار داردند حتما ظرف یکی ودو روز ایینده حتما معذرت خواهی خواهند کرد خودتون را ناراحت نکنید
و همواره چند وقت یک بار یه گروه میاییند دم در سفارت برای خودشون شلوغ بازی در میاورند و یک سری از همانها اونها را میزند و اصلا با ما کاری ندارند این یه نوع بازی دوره ای است منظورشان ما نیستیم و اینکه اونها توی وزارت خارجه سیصد تا وزیر دارند یعنی حرف مفت زیاد میزنند شما کاری نداشته باشید کار خودتون را بکنید
خوب اقای سفیر خوش بگذرد
عصاری

۱۳۸۵ فروردین ۱۷, پنجشنبه

روحانیت و تحجر

بنام خدایم
میدونید که تحجر بد است چون نشان از نادانی نشان از عقب ماندگی ذهنی و همچین پس رفتن ادمیت در مسیر عالم است یعنی رسیدن دوباره به همان دورانی که در کوهها و در صخره ها زندگی کیککردیم اونجایی که برای نشان از ادم بودن با حیوانات فقط میتوانستم دری برای حریم خود بسازیم چون حیوانات دیگر به حریمان وارد نشوند هر چی میخواهد در ماواری اون درب اتفاق بی افتد ماکه فعلا مهم فعلا است که بی مشکل هستیم
خوب از ساعت بگیم که تحجر این امام زاده که از توی لپ لپ این رهبر پر مقام از جهالت پیدا کرده حرف و این بار بر خلاف دیگران البته روشن فکر که نه اما کسانی که حداقل اول فکر دیگران را میذردیند و به نام خودشان ثبت مبکنند این مدت شانزده سال تجربه کردن
نخست وزیر ایران اگر در دوران حکومت شاه همچین قانونی را اگر خواست اجرا کند به او انگ بی دینی کافری زند و اون را از این کار پرهیز داشتند که اینکه جناب عالی جناب خاکستری رنگ اقای هاشمی رفسنجانی این پیر گرگ صفت این کار را کرد ساعتهای ایران رابرای شش ماه در سال کشید جلو و تا این جناب انیشتین ایران اقای رییس جهور اون قانون را لغو کرد چون فریضه نماز نمیتوانست خودش را با این سیستم هماهنگ کند اخه مگر نمیدانید اگر اذان ظهر به جای دوازه در یازده گفته شود فرشتگانی که قرار است برای نماز گزاران برسند برای نوشتن ثواب دیر تر میاییند پس مشکلی بسیار عظیم ایجاد میشود انسان های وارسته مثل ایشان درک میکنند و برای همین محاسبه 50 میلیارد تومانی سال 76 که فقط از صرفه جویی این یک ساعت در شش ماه در کشور انجام شد را به یاد فرامنوش سپرند اون وقاحت تا اونجا پیش رفت که حتی رییس یکی از کمسینوهای مجلس نیز که از هم کیشان ایشان هست به این کار اعتراض کرد
واقعا این بی شعور جناب اقای احمید نژاد منظورم اونقدر میتواند نه فهم باشد؟
خوب این تحجر در دین در ایشان به این شکل متعالی گشته است که ساعتها غلط کردند که جلو برد
و یا تحجر در دانشگاه که یک روحانی را میگذارند ریس دانشگاه مثل این است که یک دکتر را بکنند رییس حوزه علمیه عوض اون میدونید چه اتفاقی میافتد وقتی یه ادم که اول فکر میکند بعد حرف میزند را به جای کسی که اول به اون دیگته میشود بعد از اون پرسیده میشود این است که اون دکتر شاید همه اون طلبه ها را به بیمارستانی ببرد که احمدی نژاد در اون دکترا گرفته
بابا این مملکت شده یه کوزه که هرچه در اون است داره یواش یواش به بیرون تراوش میکند یه اخوند میشود رییس خدمات اطلاعت و فن اوردی ایران و یه اخوند میشود ریس دانشگاه تهران حتما چند روز دیگر یه گاو میشود ....
این چیه تحجر است یا بیشعوری؟
این اخوندهای مثل بلا نصب یه گاو فقط دارند جلوی اخور خود را میبیند و از اون میخورند اونقدر احمقتند که با اون دستار و حرفهایی که برای مردم به عنوان حجتی که مردم را قرار است رستگار کنند میروند با امریکا حرف میزند چون منافع اونها درخطر است باشه که امریکا قبلا و یا در حال حاضر بد است نجس است اما حالا فعلا چون اجبار است تقییه میشود کرد میشود مکری زد به همان شیوه که خدا را همواره مکر میکنند برای رسیدن به مقاصدشون برای رسیدن به منافع جمعیشون
دارم از شدت انزجار میلرزم و مینویسم که چقدر مردم خون سردی داریم چقدر باید به اونها فشار بیاید تا متوجه بشوند چه ملتی هستیم که با بی کمترین سعی میخواهیم به همه چیز که میخواهیم برسیم و جالب اون که میرسیم مثل کودتا ه های داخل ایران مثل نقلاب ایران مثل انتخابات هر وقتی نسیمی بیاید که این موج را حرکت بدهد فریاد همه از اون موج برای فقط هم نوایی بلند میبشود بدون اینکه بنداند چرا موج به بایست امواج خود را انتشار دهد چون اون فقط صمیمتی از ایرانیها که با اون هم نوا میشند را دارد کافی فقط همان است و بس
عصاری