۱۳۸۴ فروردین ۱۱, پنجشنبه

سلام
اینجا هم دوباره باید نوشت،اینجا هم دوباره باید بود,این جاهم باید اثبات به ثبوت شدن را درمخاطره قرار داد.تا برای آن ارزش به رقم و تفکر نکنجد
برایمان نام میاورند برای مان خاطر میآوریند و برایمان رسم و قاعده و قانون اما من و شما آمده بودیم تا به انجام رسانیم حرفها و کارهایی که به ما کتوب شده بود ارزشهایی که برایمان تعریف شده بود گفته بودند که اگر زیبا است این رسم خدا گونه است اگر کجی و بدی است این زایده اهریمن و شیطان هست من و تو اوایل فقط معصوم و بی گناه بودم،بعد ما را در اون مسیری که افتاده بودند پرتاب میکردند و ما را در اون رودخانه وحشی به تنه های درختانی میبستند که ما را با خود به پایین رودخانه ببرند و اون درختان را دین مینامیدند بعضی از اونها انگار میبایست سر بالایی را مثل چی برود اما اونها فقط خیال میکردند که اون سر بالا یی میرود و بعضی دیگر هم فکر میکردند.برای آنها نمیدانم،خیلی های کلاسه و از دیگران برتره تازه برای اون هم هزار قانون و قواعد میاورند برای روزش یه کار و برای یه شبش یه کار دیکه برای هر صدای و لرزش برای هر تکان و چشم داشت اما میامد وبه نقطه ای که باید از اونجا میپریدیم به اوج می گفتند اوج ولی نمی دانم چرا اون سر پایینی بود مثل وقتی که آدم میگذارند تنها تو قبر بود پرت میکردند و بهد نگاه میکردند و بعد تازه رویش هم خاک میزیختند تا دیگران را نتواند ببند بعد هم بگذریم اون موقع توی رودخانه از اون بالا به اون تنه درخت پرت میشدیم پایین نمیدونم میتوانید بپرید و از هر قانونی و قاعدهای بگذرید و به بالا تر از اوج برسید؟! اما اونها که بودند میگفتند اون رفته پیش خدا اما نمیدونم برای چی ماروز میکردن پایین تا برویم بالا شاید این یه راه میان بر باشه برای پریدن این به خیال باشه برای نترسدن این شاید یه وهم باشه برای پیدا نکردن دلیل اما باید بپریم چون همه پریدن باید آنجام بدیم چون همه انجام دادند اه اجب دنیا بدی و وحشت ناکی است برای هر کارش که بخواهند قانون و قاعده و برای هر کارش که نخواهند هزار و یا میلیون دیلی نا کار آمدی و اشتباه میاورند برای چیزهای نامقول اسم معجزه برای کارهای خارق العاده هم اسمهای قلمبه سلمبه
اگر بخواهیم به هراز یک دلیل همه چیز اثبات و اگر هم نخواهیم به دوهراز و یک دلیل رد میشه حالا باید اینجا چه کار کرد خوب بود تا بعد جایزه به همون بدهند اگر بد باشیم جایزه قیر بدهند ؟
عصاری

۱۳۸۴ فروردین ۶, شنبه


سرزمینهای وجود داشته دارند که به علتهای گنگ و گاهی هم سر پوشیده نمیشود آنها را راحت مورد حلاجی قرار دهیم میدانیم کشورهای وجود دارند با قدمتی کمتر از چهار صد سال ولی در اونها، میتوان شرایطی را احساس کرد تا آن غربت تا اون خیالات موهموم را در کشورهای با بیش از هزاران سال تمدن ندید.
باییم تا تاریخ خودمان را بررسی کنیم بینم و در یابیم ما کجاییم من و شما به عنوان یک عنصر بی اثر بنشینیم و انون را زیبا و از راه دیوارهای حکمت و افکارمان بینیم مقایسه کنیم و در یابیم ما کجاییم تا کی باید ادامه دهیم تا برسیم به خود خودیت خود.!
من متولد سال دوهراز و پانصدو سیوچهار هستم و الان بعد از سی سال میدانید من متولد سال یک هراز و سیصد هشتاد و چهار هستم ؟! این نشان از چیست ؟ این نشان از تداخل افکار در فرهنگ تقسیم بر دین است ما برای سال نو خورشید که یه نقطه اغاز بهار میرسد را نگوداشت میداریم چون سال نو شدن را با زنده شدن طبیعت منطبق کردیم اما برای آغاز اون چی؟
حرکت پیامبر مسلمین را ؟ اون چیه وجه مشترکی میتواند داشته باشد با این حرکت اگر در دین اسلام نقدی و بررسی داشته باشید تمام زمانهای ان بر اساس حرکت ماه است بر اساس سال قمری( ماه) است و برای خورشید چه جایی است ماه را در روز میتوان دید اما برای دیدن خورشید باید در شب پیامبری نو بیاوریم تا اون را برای ما با حکمت و قدرت معجره نشان دهد پس تمامی معادلات از بین خواهد رفت تا این افکار ملول دوباره دیوارهای مخدوش پیدا میشود؟
مرحله دومی که میتوان تازیانه های درد ناک بر این سرزمینها بزند میتواند سست فکری و نداشتن تفکر عمیق باشد اونقدر کم عمق که حتی طی سی سال هم نمیتواند خود را حفظ کند باید نگریست تا بودن را دوباره از نو ترسیم کرد تا دیدن را دوباره خواه دید.
یادم میاید اویل انقلاب مردم برای هر چیزی حدی می نهادند به نام اسلام همان مردمی که تا سه سال قبلش حدی دیگر برایخود قبول داشتند و امسال هم یک حد جدید ما میتوانیم در تمامی عناصر این واقعه تلخ را بینیم در سالهای ابتدای دهه پنچاه ما بودیم دروازهای لایکی ما بودیم با سرزمین ازاد در تفکر دینی ما بودیم با نگرش نو که لااقل بر داشته از حرکت نو بود که شاید جواب میداد که منفی نباشد جوابی میداید که تکرار نشده بود برای پاسخ گرفتنش
اما طی چند سال به علت کم عمق بودن اندیشه ها دچار تردید دچار زوال و سقوط شد خیلی خوب پس میبایست حرکتی و مقوله جدید برای سامان رسیدن این افکار میامد نه دچار عقب کرد میشدیم نه دچار حماقتی از نو میشدیم؟
نمیدانم اگر به اثار دوران قبل که از اخرین باری که ابرقدرتی در اون بوده هزاران سال میگذرد عبور کرده اید تفکری در اون داشته اید برای اون قدرت که توانسته بود برای شاید بیشتر از یک قرن این ایدولوژی این طرز تفکر را برای به سامان رساندن عمارتش صرف کرده بود را برای خودتان ترسم کنید به حال اون قبطه بخورید ببنید که برای اینکه تفکری بتواند برای صد سال به جریان بی افتد تا بنای ساخته شود چه قدرتی می بایست وجود داشته باشد چه چیزی میتواند این قوم سر گش را تا این حد به مسلولیت خود دراورد تا این چنین بماند اما حالا با تعویض یک مدیر با تعویض یک وزیر تمام دودمان اون سازمان و وزارت خانه به ارزه در میاید که این باعث فرو افتادن افرادی و سپس افکاری گردد.
بنگرید برای هر اتفاق مهمی که میخواست برای ما در این دوران به انجام برسد چند بار دچار بار نگری شده برای اون نیست که اون باید تکامل میافتاد نه خیر اون مقوله جداست و خود بینی و خود رای مقوله جداست
اگر هر کس بخواهد از درک و باور خود که سالها قبل پدارنشان از ابا و اجدادشان فرا گرفته اند را در خود همانند یک بت پنهان شده نگه دارند و به اون هیچ اجازه دخل و تقسیری ندهند میدانید چه اتفاقی می افتد ؟
مومین باشد هر پدران و ابا و اجدا دمان خواهند گرفت و ما هم به علت ندانستن و گور بدن چون ایمانی قلبی را در خود پرورانیده ام که شاید هیچ گاه به اون تفکر و ترسیمی نداشته ایم چون اون را بتی از جنس فقل قراردادیم؟
میدایند این بار از یک قصه تلخ برایتان استعاره میخواهم؛ بیاورم که ما اگر خود را حیوانات ننامیم میتوانیم موجوداتی از جنس بالا تر و برتر و پیشرفته تر از انها قلمداد کنیم تا این جا خیلی خوب و با شکوه اما بعدش نمی دونم تا به حال تشنه شدید بروید درب یخچال را باز کنید و تا بخواهید بطری آب را بخورید ظرف شیر را میبینید خوب پشیمان و سر مست اون لیوانی که در دست دارید را پر از شیر می کنید و بعد نوشی جان اما تا چند قدم برمیدارید تا به ظرف شوی برسید تا لیوان را اون جا بی اندازید به خودتا ن می ایید که چی خوردید؟ شیر؟ شیری که از گاو بدست آمده شیری که مملو از کلسیم است پر از هزار و صد گفت و زهره ماری که ما به اونها پروتیین و نمیدونم عناصر دیگر میگیم البته اون چیزی نیست که پدرانمان قبل از ما به این فرخ بالی میتوانستند بخورند چون شلنگهای انسان اون منبع مفید را به حد اعلا کشف نکرده بود و ... و اما حالا خیلی راحت و فراوان موجود است بگذریم و برویم سر اصل داستان که ما چقدر عقب افتاده ایم به نسبت دبگر حیوانات گه هنوز بعد از میلیونها سال هنوز غذای اید آل مان را کشف نکردیم که هم لذت بریم هم مفید باشد و هم مقوی و پیامدهایی چون سرطان و نمیدونم از اون بلا های عزیز دیگر نداشته باشد تا ما را این چنین اسیر نکند تا حداقل همه یک طوری این عمر لعنتی را به پایان برساند بدون عواقب از نوع مواد غذایی نمیدونم شاید اینجا اون سوسک حمام از ما پیش رفته تر باشد که لا اقل میداند چی را باید بخورد و چی را نباید و از اون حد خود را بیرون نمی افکند
ارادتمند عصاری
البته این وب لاگ دیگر اخر شد ه عصاره دیگر وبلاگهایم دیگر تصمیم دارم همه را فقط توی این جابنویسم دیگه نه توی هر وب لاگم یه چیز از قرار زیر

www.freelikeman.blogspot.com,
این وبلاگ قدیم و اصلی من بود که همه را اوایل اونجا مینوشتم
www.mystic18444.blogspot.com
این هم یک وبلاگ که آتش ی روشن کرد لااقل برای من که بدانم بفهمم که نمیدانم
www.iran18444.blogspot.com
اینم یک وبلاگ سیاسی که اخبار و حرفهایی که برای من سنگینی حماقت دولت مندان رژیم را داشت مینوشتم
www.divaneh18444.blogspot.com
اینهم وب لاگ مورد علاقه ام جایی که همیشه توی اون ازاد تز ار هر پرندهای پرواز میکردم چون دیوار نداشت
www.limit18444.blogspot.com
این هم وب لاگی که از یک کتاب ممنوع و جالب برای تفکر توش از ان منبع کپی شده البته همه اش خودم تایپ کردم

اما حالا هم فقط اینجا اما تا کی؟