۱۳۸۸ دی ۵, شنبه

دستهای انقلابی شماره یک

من چیزی نمیگم تا خودتون تا اخر مطلب بتوانید بهتر برداشت را کنید
14 اسفند 59 حمله گارد بنی صدر و منافقین به مردم انقلابی
20 خرداد 60 عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا توسط خمینی
31 خرداد 60 رای مجلس به شورای اسلامی به عدم کفالت سیاسی بنی صدر شایان ذکر است ریاست مجلس بر عهده اکبر هاشمی رفسنجانی بود
1 تیر 60 عزل بنی صدر از ریاست جمهوری توسط خمینی
6 تیر 60 سو قصد به جان خامنه ای توسط؟
7 تیر 60 انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری که جز تنها باز ماندان اقای اکبر هاشمی رفسنجانی بوده
7 مرداد 60 فرار بنی صدر از ایران
14 مرداد ترور حسن ایت تنها فرد موثر در براندازی مستقیم بنی صدر
ابان 60 مرگ مشکوک ایت الله لاهوتی توسط لاجوردی !! با اطلاع هاشمی رفسنجانی
17 بهمن 66 تشکیل مجمع تشخیص مصلحت با حضور خامنه ای و هاشمی
14 خرداد68 انتخاب خامنه ای به ایت الله و بعدش انتخاب به رهبر شدن توسط تنها گردانند موثر ریاست مجلس اکبر هاشمی رفسنجانی



۱۳۸۸ دی ۴, جمعه

انتشار نفاق

خواستم این را بگم که ادمهای فرصت طلب سیاسی فقط کسانی هستند که هموراه سعی میکنند نون را به نرخ روز بخورند و بس

اما نمیدونم چرا تاریخ امضا شده توسط میر حسین موسوی نخست وزیر وقت برای سال 68 است و نامه بخشنامه شده که توی سایت اسناد انقلاب ست برای سال 67 است این هم نکته ای است!!
عصاری

۱۳۸۸ دی ۳, پنجشنبه

تکرار تاریخ

در همه چیز تجربه بیان شده ادمهای پست و دنی و افکار بلشیویکی الفاظ ناسیونالیسمی و انقلاب مخملی افراد خودی و ناخودی و سرزمین وفروشان و افراد وطن فروش تلویزینهای لسن جلسی و جنگ سایبری و وبلاگهای سیاه مثل خون تمام مردم ازاده دنیا اینجا همه چیز تجربه شده از اغماز به تن تا تن به خمار کشاندن از رای خریدن تا سننی برای خریداری رای نمیدونم چرا وقتی میبینم مردم برای اعلان و انزجار از درون سیستم به سیستم حمله میکنند ناخوداگاه یاد روزنامه انقلاب اسلامی و اتفاقات سال 60 و 61 میافتم بنی صدر و کی خوب است و کی بهتر همان سالهایی که خمینی فهمید باید از رنگی شدن بپرهیزه و فقط کشور را با سیاه و سفید به سرها حاکمیت کنه تا دست هیچ اهریمن و اهریمن رنگی به اون نرسه
وقتی عکس خمینی را پاره شده توی کف خیابان به تصویر کشیده شد ادم باز تجربه دیگری از زدن قران به نیزه ها و اتفاقات پیرامون اون که تجربه بدوی بود برای این که به مردم نشان داده شود که این مردمان حاکمتی را پذیرفته اند که بدویت در اون مستولی است نه افکار زینت شده با ادمیت رنگ حرفهام شاید قرمز و تند باشه
اما توی هر کلمه اون یه دشمن است برای نشان دادن این افکار دیکتاتور سال 2009 تنها مقام عالی و مقدس ایران انشالله یه روزی ایشون را هم مردم همین ایران مثل اون عکس خمینی جر بدهند و کف خیابان زیر کفشهای خود له شده ببیند اما ایا این ایرانیان از خواب افتخار به نیاکانشونو فهمیدن این حماقت عصر جدیدشون پی خواهند برد
وقتی منتظری مرد همه سبز شده سیاه پوش شدند برای اعلان انجاز از دیکتاتور باور کنید اگر خمینی اون را باز از نایبیت خودش غزل نمیکرد باز یکی دیکتاتور مثل همین خامنه ای بر سرحاکمیت بر تخت پادشاهی ایران کسی دیگر نبود جز امام رضوانها الله منتظری کیبر یعنی دقیقا سگ زرد بردار شغال
عصاری

۱۳۸۸ آذر ۲۹, یکشنبه

ویرایش

The best cosmetic for lips is truth
زیباترین آرایش برای لبان شما راستگویی

for voice is pray
برای صدای شما دعا به درگاه خداوند

for eyes is pity
برای چشمان شما رحم و شفقت

for hands is charity
برای دستان شما بخشش

for heart is love
برای قلب شما عشق

and for life is friendship
و برای زندگی شما دوستی هاست



No one can go back and make a new start
هیچ کس نمیتونه به عقب برگرده و همه چیز را از نو شروع کنه

Anyone can start from now and make a brand new ending
ولی هر کسی میتونه از همین حالا عاقبت خوب و جدیدی را برای خودش رقم بزنه



God didn't promise days without pain
خداوند هیچ تضمین و قولی مبنی بر این که حتما روزهای ما بدون غم بگذره

laughter without sorrow , sun without rain,
خنده باشه بدون هیچ غصه ای، یا خورشید باشه بدون هیچ بارونی، نداده

but He did promise strength for the day, comfort for the tears
ولی یه قول رو به ما داده که اگه استقامت داشته باشیم در مقابل مشکلات،
تحمل سختی ها رو برامون آسون میکنه

and light for the way
و چراغ راهمون میشه



Disappointments are like road bumps, they slow you down a bit

نا امیدی ها مثل دست اندازهای یک جاده میمونن
ممکنه باعث کم شدن سرعتت در زندگی بشن

but you enjoy the smooth road afterwards
ولی در عوض بعدش از یه جاده صاف و بدون دست انداز بیشتر لذت خواهی برد

Don't stay on the bumps too long
بنابر این روی دست اندازها و ناهمواریها خیلی توقف نکن

Move
on
به راهت ادامه بده



When you feel down because you didn't get what you want just sit tight
and be happy
وقتی احساس شکست میکنی که نتونستی به اون چیزی که می خواستی برسی
ناراحت نشو

because God has thought of something better to give you
حتما خداوند صلاح تو رو در این دونسته و برات آینده بهتری رو رقم زده


When something happens to you ,good or bad,

وقتی یه اتفاق خوب یا بد برات میافته همیشه

consider what it means
دنبال این باش که این چه معنی و حکمتی درش نهفته هست



There's a purpose to life's events
برای هر اتفاق زندگی دلیلی وجود دارد

to teach you how to laugh more or not to cry too hard
که به تو میآموزد که چگونه بیشتر شاد زندگی کنی و کمتر غصه بخوری



You can't make someone love you

تو نمیتونی کسی رو مجبور کنی که تو رو دوست داشته باشه

all you can do is be someone who can be loved
تمام اون کاری که میتونی انجام بدی
اینه که تبدیل به آدمی بشی که لایق دوست داشتن هست

the rest is up to the person to realize your worth
و عاقبت کسی پیدا خواهد شد که قدر تو رو بدونه



It's better to lose your pride to the one you love
بهتره که غرورت رو به خاطر کسی که دوست داری از دست بدی تا این که

than to lose the one you love because of pride
کسی رو که دوست داری به خاطر غرورت از دست بدی



We spend too much time looking for the right person to love
ما معمولا زمان زیادی رو صرف پیدا کردن آدم مناسبی برای دوست داشتن

or finding fault with those we already love
یا پیدا کردن عیب و ایراد کسی که قبلا دوستش داشتیم میکنیم

when instead
باید به جای این کار

we should be perfecting the love we give

در عشقی که داریم ابراز میکنیم کامل باشیم



Never abandon an old friend
هیچوقت یه دوست قدیمیت رو ترک نکن

You will never find one who can take their place

چون هیچ زمانی کسی جای اون رو نخواهد گرفت

Friendship is like wine
دوستی مثل شراب میمونه

older it gets better as it grows
که هر چی کهنه تر بشه ارزشش بیشتر میشه



When people talk behind your back, what does it mean?
وقتی مردم پشت سرت حرف میزنن چه مفهومی داره ؟

Simple ! It means that you are two steps ahead of them
خیلی ساده ! یعنی این که تو دو قدم از اون ها جلوتری

So, keep moving ahead in Life
پس، در زندگی راهت رو ادامه بده

۱۳۸۸ آذر ۱۹, پنجشنبه

خیلی وقت بود که دستام به نوشتن غریبی میکردند و افکارم که در این نامردی روزکار به سختی میتوانست راهی برای رهایی از این بلبشو بیابد پس سرمستانه در پس دستانم به حرکت فقط برای حرکت کردن ادامه میداد
از دروان بگذریم تا به دورنیات برسیم از حق بگذریم که خالق حقوق برای خود مانیم نه برای استیفای درونی ادمیت
اینجا هم مثل درون شهر ایران همه چیز با تعاریف خاص که قبلش امده معنی میگیرند
اگر توی رانندگی خلاف نکنی نمیتوانی به مقصودت به زمان معقول برسی اکر در بودنت بخوای بی طرف باشی
بی شک نفر دومی میشوی که برای سیر مسیر خودت در مقدار هیچ با تو هم راه میبودی و خواهد بود پس این عظیم کردار بی نشان را همیشه به یاد بیاور که ایران که محل زیست گاه من و توست روزی نباشد که به دست خیانتگر من و باز تو به ویرانهای دروان قدیمش سلام کند
ایران شهر اباد و ازاد باد
عصاری