۱۳۸۵ خرداد ۳, چهارشنبه

سرزمین ما هنوز در تفکر، قومی و نژادی

بایدیه طوری شروع کنم تا منهم مثل روزنامه ایران ممنوعه و توبیخ نشوم نه از طرف دولت و دولتیان بلکه از طرف خودم و ازسوی وجدانم
میدونید که روزنامه ایران توبیخ شده و سپس توقیف نیز شد تا دیگر کاریکاتور نکشه اونهم از زبانی استفاده کنه که بیشتر شبیه مردمان برره باشه بهتره چون اونها را هنوز کشف نکردند تا مردمانشون بدشون بیایید البته بیشتر ایرانیان با زبانشون اشنا هستند
میدونید وقتی مردم ایران عموما وقتی نتوانند قدرت قشری یا فردی را تحمل کنند اول میاییند و اون را باور نمیکنند اما وقتی رسیدند به جایی که انکار نمیتواند جایی داشته باشد میاییند و اون را تحریف و یا اصلا طرفشون را دچار یه مشکل اونهم از نوع غیر واقعی که نتوانند دیگر اصل وجودی اون قشر و اون فرد براش معنا داشته باشه
قبل از ادامه نکته دیگری بنویسم که ما ترک نداریم اذری زبان داریم ایرانیان اصیلی که بیشتر از دیگران شاید ایرانیان اصالت خودشون را حفظ کردند به مثال اسامی شهرهایشون
و یا بیاییم از شهر قزوین بگوییم که جز سیاسی ترین مناطق ایران هستند که وقتی نتوانستند اونها را شاید تحمل کنند انگی به اونها زدند و یا لر ها افرادی که برای مروت و مردانگیشون حتی جانشون را میدهند که این نشان از سادگی اونهاست بی غل و غش بودنشان است نه زود باوری اونها و این برای دیگران با هر زبان و هر کیش صادق است که باید ادم بیشتر بی اندیشد و متوجه بشود
از این بگذریم به این میرسیم که اونها به حق خودشان اعتراض کردند اما مهمتر از اون این که چند نکته در ضمن این پیش امد رخ داده باید یاداوری بشویم تا یه بار دیگر اسیر سفسطه این سیستم نشویم
یادمونه اعتراضهای بسیجان در مقابل سفارت دانمارک که کاریکاتور کشیده بودند اونجا یه حیوان را اورده بودند در صورتی که برای ما اون حیوان استوره نادانی است اونجا هم درباره کاریکاتور بود و اینکه ما برای مقابله با زبان ایما و اشاره کاریکاتور اعتراض زبانی البته ما از نوع مردمان ایران است مه شخص من و بعد حتی شروع به چنگ برابر کردند که کاریکاتور بکشند حتی مسابقه و جایزه کلان نیز حرفهایی را داشت و اینکه چرا شورای امنیت ملی تشکیل جلسه باید بدهد اونهم به یه تخلف مطبوعاتی!!
امروزکه چهار شنبه است است من وقتی از جلوی درب دانشگاه تهران عبور میکردم تعداد زیادی افراد نیروی انتظامی را دیدم برای جلو گیری از اعتراض اذری زبانها که بعد از تبریز و اردبیل حالا نوبت تهران است که حتی بعد ازحتی شلوغ شدن و حتی اعتراض بیشتر مردم به دیگر چیزهای پیرامونشونوجود داردو اون موقع وزیر کشور مثل حوادث اهواز دست خارجیان را در این اقدامات میکشند جلو
راستی بیایید یه کار مهم بکنید اونهم ایرانی را بدون دشمن تصویر کنید برای خودتونه اون موقع میبیند چقدر چیز و چقدر اقدامات که دارید و داریم توی خیالات دشمن میتامیمشون مرا را از مسیری که باید به سمت راه رهنمون شده برای پیروزی و سر افرازی اسنانی به پیماییم را داریم بر عکس اونهم با چه سرعتی طی میکنیم

۱۳۸۵ خرداد ۲, سه‌شنبه

خواب عدالت

باید از عدالت در سرزمینم حتی به اندازه یه وبلاگ بگوییم تا بدانیم چقدر بی عدالتی رسم شده در این سرزمین پدریم البته متاسفانه
میدانیم که در کشوری که ما در اونیم اهریمنی سکنا گزیده که ما به اون اجازه رشد دادیم و اجازه نمو اما به چه اندازه؟
در قوانین اهریمن هموراه راه فرار به سمت دوباره اهریمنی شدن است نه رهایی از این استبداد فرمانده انتظامی تهران بزرگ در زمانی که حوادث کوی دانشگاه و سپس هجده ام تیر که مردم توی اون برای چند روزی اجازه اعتراض به سیستم را به صورتی تصادفی پیدا کردند اما خیلی وحشت ناک اون را حفه کردند یادمه که در اون زورها حتی تا چهار راه ولی عصر که تا میدان انقلاب و 16 آذر فاصله داردو نسبتا زیاد هم نفس کشیدن به سختی انجام میشد با اون همه گاز اشکاوری که برای استقبال از معترضین استفاده شده بود و بعد از اونکه قایله به پایان رسید و اعتراضاتی را در خارج و داخل ایران به وجود آورد دلیل شد که سیستم دنبال یه مجرم حتی به اندازه سیاه کردن مردم و له کردن موقتی یه هم کیش رو اورد و سردار نقدی را از نیروی انتظامی اخراج کرد و بعدش هم با کوچکترین بوی حرکت اعتراض امیزی که میایید ان را در همان لحظه حفه میکند و وقاهت را به اون حد نشون میدهند که ایشان با اعتراض به کمیسون اصل نوداحقاق حق میشود به ایشان اونهم در زمان دولت دوم خردادی که برای مردم مثلا سالاری اومد تا سر مردم را دوباره شیره اونهم با کلی خاک رس اضافه تا مردم هنوز نفهمند توی دام چه اهریمنی هستند
عصاری

سنگی ازآسمون -1

به روز یه سنگ از ته اسمون امد و خورد توی سرم و ای کاش اون نمیامد و نمیخورد به من کاش دوباره توی همان هپروت بودن اونجا ایمن بودن را انسان داشت چیزی نبود که ادم ندونه و نخواهد بداند که بدون بیرون از اون ادم کوچولو مگر چیزی نیز میتواند باشد تا ادم را بیدار کند ادم را زنده نگه دارد شاید، شاید فکر میکنم که سنگی خورده به سرم اما کاش اون نیامده بود تا دوباره خواب بودن را به دیناری حتی بدون دنیا نخواسته بودم که بفروشم
صدام کرده بودی صدام کردی نگو نه من در خودم اون توان را نمیدیدم تا اون که بتوانم با خودم حتی یک قدم فراتر از بیدار شدن وارد بشوم اما صدا شدن را نمیتوانم انگار کنم اگر چه نمیدانم برای چی و برای چه میبایست صدا میشدم من خود را لایق نمیدانم تا بیدار شدن را با اون بی بیدا با اون حرمان حتی تصویر در تصور کنم ایا کسی میایید بگویید بیدار شدن من فقط شعر بی مهتاب در شب بی ماه است تا ایما و اشاره تا حتی برای شناور شدن در حتی یه حوض بی اب اندازه یه اشک چشم تداعی کند
مریض وار حرف میزنم بیمار گونه به زندگی ادامه میدهم اما برای چی برای کدام بی داد بیدار شدن
هر بار با یه منطق جدید میخواهم ببینم و هر بار هر کلمه که از ذهنم تصویر میگیرد را با نام و نشان کسی مثل تو همسو میکنم تا تو هم کسی باشی تا از این بیمار بی مرض در سو یه تصویری بسازی اما مریض کسی است که بیمار را به چشم یه ادم بی علاج حتی در خیال ببیند
یه روز انسانیت را روی قوانین هندسه اوردم تا با جبر کشیدن فیزیکی اون یه معادله از اون بسازم تا بعد این دنیا و اون دنیا را با به توان رساندن مجهولش تداعی کنم و از رسم برداری اون چیزی مثل یه کمان قابل دید از شروع به دنیا امدن تا اوج نیمه تن نه نیمه عمر بر قیاس زمان در برداری به سمت انتهای ابدیت تصویر کنم نفر اول را از صفر صفر ازلیت نمیشود شروع کرد اما نوبت خودم را میتوانم از تلاقی زمان شروع خودم اغاز کنم و دونبال نیمه میگردم تا من را نصف کند در این سیر نماد مثبت تا بعد از عبور از تغییر نماد شکل دیگری بگیرم البته این شروع جدید است بر خیالات نه ابهام انگیز
عصاری

۱۳۸۵ اردیبهشت ۱۹, سه‌شنبه

نامه به دشمن قدیمِی؟

بنام خدا
خوب میدونیم که رییس جمهور ایران یه نامه برای معشوقه خودش فرستاده است .
چون وقت گذاشتم تا گوشش بدهم میخواهم به شما هم بگوییم چه اراجیقی توش درج شده قبلش این را بدونید که سفیر امریکا توی سازمان ملل گفته ما نیازی به نامه بلند و دراز از سوی ریسس جمهورش، مورد نیاز نیست بهتر است از ساخت و تجهیز شدن اتمی دست بردارد.

نامه ایشان نکاتی دارد که به صورت نمیه مختصر در موردش مینویسم
خوب زییا ترین نکته اون این بود نامه همواره با سوالاتی که یا بیشتر از سمت دانشجویان و یا مردم و با استعاره از پیامبران یا خطابه میشد یا سوال اما اخرش با امضا ریسس جمهوری ایران پایان می یابدو سرتاسر سوال یا سوال کلیدی و یا سوال مهم و از این حرفها است یعنی اصلا نمیدوند حتی چی میخواهد بداند فقط داره از کلییات حرف میزند یعنی به راحتی نمیداند تا کجای اصل را قبول دارد تا ادامه اون را سوال کند.
ایشان از وکیل خواندن امریکا و قیومتی بیش از حد ایشون برای مرم دیگر مثل اسراییل و یا گروههای خاصی گله مند بودند اما نگفتند خودشون و باقی سر درمداران رژیم خودشون را سالها است که برتر از ملت خودشون میدانند و قیوم هر کشور تروریست پرور هستند و بس
از ربودن وزندانهای محفی ابزار نگرانی کردند یاد ایران و زندانهای ایران دادگاههای انقلاب و بندهای اوین یا 66 میافتند که ادم وقتی اقتاد اون تو ا جلب نشود ول باید خانواده اونها دق مرگ بشوند و بعد تازه جاشون معلوم بشود تازه گر وکیلتون خودشو زندانی نکنند
اسراییل به نظر شما چقد ر میارزد ؟
از تراژدی نسل کشی توی فلسطین وتاریخ اون میگویید ادم یاد اوایل اسلام و ایران و .... میافتد
در مورد همه پرسی که مشروعیت را به اثبات میرسوند در سرز مینهای اشغالی میگویداما از همه پرسی و یا دوباره پرسی برای نیازمندی های ایران؛؛ نه عیب است و ممنوع چون بر علی نظام است که روحانیون اون را قبضه کردند
یادمون باشه علم مال مشرق زمین بود و الان روحانیت مال مشرق زمینه و قدیما شیطان و خرافات برای مغرب زمین بود و علم برای ما پس رسیدن به فناوری ایا به نظرشما چقدر میتواند جرم باشد؟
و در مورد اینکه ملت هزینهای به دولت میپردازد دولت اونها را به سعادت و رشد وترقی برسوند اما این مقال توی ایران برعکس است چون از ملت میگیرند و دولتیان میخورند و به جای سعادت و رشد با پول ملت دشمن، جان برای همان ملت میسازند این میشود نوفناوری دینی
اجازه و دادن اطلاعات صحیح به ملت که توی ایران اصلا چون ، اصلا وجود نداره نمیشود حرف زد یادتونه که مثلا مطبوعات د ر مورد برنامه اتمی ممنوعه نوشته شده بودند، اخ ببخشید قرار بود چیزی نگم
یادتونه قرار بود این ها به دشمن داشته باشند وکه خونخوار نیز بود اما این قدرت و این مسند چقدر ادم کثیف میکند که وقتی منافع توی خطر باشه اونهم منافع ملت نه منافع رژیم امریکا دوست میشود برای مذاکره اگر هم نخواست مذاکره براش نامه مینویسم البته یادمون باشه صبح روزی که احمدی نژاد نامه را نوشت گفت ادب حکم میکند در مورد اون و مواردش چیزی گفته نشود تا گیرند بگوید اما چون گیرنده تحویلش نگرفت خودش گفت گور بابای ادب و خمینی و بهشتی و هر کسی که کفته امریکا بده میدونید فکر نمیکیند یه روزی سفارت سابق امریکا بشود دفتر حوزه علمیه قم یا اینکه امامزاده امریکا بشه با یه گنبد 7 گوش که هم نشان حمایتی از ستاره 6 گوش داود نبی باشه هم 7 عدد خوش یمن اسلامی وایرانی و هم 5 کشور دارای حق وتو که با المان میشوند 6 تاکه چون ایران نفر هفتمش است همه را خریده و میشند 7 کشور که باهم یه کلونی درست کردند که فقط دارند ایران را میخورند.
عصاری

۱۳۸۵ اردیبهشت ۱۵, جمعه

یادواره

سلام
هر شب سکوتی است و امشب غوغا هر شب نوایی است و امشب تنها یکصدا است و اون صدای تنهایی تو است پس برخیزو مرا هم اگر میتوانید با خود ببر.
حرفهایی در وجود نمی کنجد اما تو بیا و از دست غریبانه من دست یاری را پنهان ندار ،میدانی و میدانم که رسم امشب تنها کشی است پس تا نیمه شب نشده برخیز و نماز بر من تازه میت بخوان تا ایبار را قضا اجابت نشود.
یاد باد باد دیوانه را یاد باد http://www.divaneh18444.blogspot.com/
asari