۱۳۸۴ دی ۸, پنجشنبه

لغت نامه نوین ایران

با پایداری سیستمی که بر خفقان استوار است رفته رفته تعاریفی که وجود دارند نقش خود را تعویض میکند و برندگان کسانی میشوند که بتواند اون تعاریف را بر اصول و ایین خود منطبق کند و به بهترین نحوی ممکن از اون پاسداری کنند تا بتواند منفعت خود را به مدتی بلکه بیشتر از آنی برساند
یکی از آن معانی که اصلا رنگی بر تاریک این دوران نداره اسمش را میشود امنیت اجتماعی یا حقوقی که هر فرد باید در اجتماع داشته باشد
یا اینکه اعتراض را میشود نام برد که به اون میگوییند منافقان به اون میگوییند کسانی که از خارج این جامعه پول میگیرند تا این عمل را انجام دهند
ایا اعتصاب میشود زیاده خواهی یا اینکه میشود مفلوک ماندن از تمام حقوقی که داشتید و ندارید
قانون میشود حرف زور میشود چکشی که سر ملت کوبیده میشود
فرهنگ میشود روزنامه کیهان که اصل بر زور گرفتن و نا حق کردن حقوقی که صاحبان ان داشته اند
سرمایه میشود دست اوریز ملت بر رسیدن به خواب خوش
و یا بقول پدر قدیما شاه یکی بود اما حالا شاه ده نفرند که هر کدام میخواهند بنا به اصل خود بیشتر بیابند
چگونه حرفهایمان را فریاد کنیم تا هر کسی که میشنود اونها را به یاوهای این استعمارگران دینی تمیز دهد تا بفهمند که این حقی که من و شما دارید حقی بوده است محفوظ نه اینکه چون استفاده نشده باید ضبط میشد
من اینجاییم در کنار مبامان گرم و نرم حالا دارم فریاد از ازادی اونهم در جهنم خود در کنار اسباب راحتی که خود را هر بار در اون بیشتر غرقه میکنم تا کمتر احساس ناراحتی کنم و بعد دوباره دارم از فریاد ازادی حرف میزنم
ملت کجایید تا بدانید روزی که در اونیم فردای دیروز بود اونروزی که برای حتی یافتن معاشی باید تلاش میکردیم تا این زندگی را برای فرداها که همواره با علامت استفهام روبرو است رهنمون میکند
بیدار شدن از این زندان اونقدر سخت است برای ایرانیان که هر بار که فقط صرف خیال اون را میکنند دوباره هفتها بی خواب میشند اون بی خوابی از ترس این است که برای بدست اوردن باید تلاشی کنند و ایا بد از این خواهد شد یا نه؟
کی میخواهد دورباره مسندی را بدست گیرد تا ایران را از این اپرالیسم موجود نجات دهد یای او دیو دیگر نخواهد بود که بار دیگر حتی شده بر اصل لایکی فریاد ازادی بزند
دین ارمان ارزو امید و هرانچه معنویات را ترنم میکند میتواند رهنمون کنند بشری باشد که از ناکجا اباد مهنویت به خیال خود پای در این دنیای فانی اما افلاکی گذاشته برای هر روزش منطقی و برای هر دمش بازدمی میاورد اما جرات دیدن دیروزش و فردای بلندش را ندارد چون ترس از ندانستن دویار معنویت میتواند ادمی به اندازه هزاران را مور کنند

۱۳۸۴ آذر ۲۸, دوشنبه

دولت/.

دولت خدمتگزار، اسم دولتی نامیده شده که همواره پر تنشترین دولت در عمر کوتاه خود کمتر از حتی شش ماه بوده است چون حتی رییس جمهوری که در اون راس قرار دارد همواره در حال حرف مفت زدن و بیشتر بازی با مردم با حرف مردم است
جالب است بدانیم که ایشان از ابتدا ، یا دارند پرتوی نور را میبینند یا دارند نامه تایید شدن برای امام غیبشون که ایشان نامه رسان نیز مخصوص نیز برایشان تعیین کرده اند دارند و از این جالب تر بیچاره اسرائیل که از این بهتر نمیتوانست خود و مشروعیت خود را به این جهان اثبات کند
خوب اقتصاد سقوط کرد نفت فوران کرد حتی هواپیمای بی شبهاهت به هر کولس نیز در این ابادی سقوط کرد حرف مفسدانه نیز این شهردار سابق نیز برای رهبرش ارسال شد حتی اگر هر روز روزی بیست و پنچ ساعت بردار ضرغامی نیز مثل همیشه از ایشان و از کارهایشون حرف بزند نیز ایشان چنان سر گشته شده این سر زمین است که بی حد در اون غرق شده و هر روز بیشتر در افضات خود مجنون میشود دولتش نیز مثل خودش محصور در خواب هست تا اونجایی که سخنگوی ورازت خارجه اشون حرف از بررسی حرفهای ایشان در مجامع بین الملی هستند چون یه حرف علمی است یا اینکه نه این یه نوع مریضی است که باید از دید علمی بررسی شود یا اینکه وریز خارجه بعد از دو صد بار ماست مالی کردن حرفهای ایشان میاییند و میگویید که حرف ایشان را اصلا اشتباه برداشت کردید
و برای جبران این همه خرابی باید به فکری راه حلی می افتادند تا هم ایشان دوباره بتواند بر وجه گذشته نزدیک بشوند و هم اینکه بتوانند به بهترین نحو بر دیگران که مخالف ایشان و هم فکرانشون هستند بتازند
اون چیزی نیست به جزنقشه سوء قصد به جان رییس جمهور خدمتگزار که محافظ ایشان و یکی از رانندگانشان شهید میشوند البته این بار نامه تایید شدن اسم شهادت را زود برای بنیاد شهید ارسال کردند تا مشکل دفعه قبل که برای سقوط هواپیما پیش امده بود اتفاق نیفتد تا دو روز پشت در پل صراط(البته به ضمن روحانیان محترم) بلاتکلیف نماند . یکی نیست بپرسد چرا اگر میخواستند ایشان را بکشند یعنی اونقدر راهزنان بی دست و پا هستند که ارپی چی یا نمیدانم دوشکایی یا وسیله دیگر که بتواند به راحتی ایشان را پودر کند نداشتند
اخه هر کسی بخواهد ایشان را ترور کند خوب برود میدان هفتاد دوم نارمک بن بست دوم سمت شرق منزلشون اونجاست راحت تر میتواند دخل ایشان راحت تر میتواند دذ باورد تا ملت ایران از نعمت همچین بلای جانسوزی راحت شود تا همواره بیشتر از پیش حماقت این اخوندها و این وارثانی که میخواهند ولایتی را برای امام غایبشان رهنمون کنند که ایشان البته همانطور که در روایاتشون است میایید و همه را دوباره البته همه سردمدارنی را که جبارانی بیش نیستند را سر خواهد برد خوب این یعنی انتقال قدرت به دید اقایان
پس اسم این دولت را بگذاریم خدمتگزارملت یا خدمتکار به سیستم ؟؟
عصاری

۱۳۸۴ آذر ۲۵, جمعه

گریه ؟!


داشتم دیگه باورم می شد که دیگه اختیاری از خودم نداشتم دیگه اون باید گریه کند و من هم بنشینمد بدون اینکه حتی بتوانم به اون دلداری بدهم تا اخر گریه تا اونجایی که اون با این کارش اروم میشود منونسش باشم اون که همواره من را از کارهاییم نهی میکرد و من هر با ر دوباره و دوباره اون کارهارا تکرار میکردم تا هم به ناراحتی و غصه اون بیشتر بی افرایم و هم اینکه نامردی باشم تا به خودم هم بیشتر لطمه بزنم خیلی خصمیانه اداشتم اون را نگه میکردم داشت یواش یواش دلم براش میسوخت و به روی خودم نمیاوردم اون هم همینجور به چشمهاییم زل زدن بود و از گونه هایش اشک میامد پایین دیگه همه جای گونه اش خیس خیس بود دیگه اگر هم دستمام رو روی صورتش میکشیدم مثل یه سنگی که توی ر.ود خانه باشه دستام سرد و خیس میشد دیگه باور نمیشد اون همانطور بوده نرم گرم و همدم و حالا این طوری دیگه از خودم از وجود ناچیز خودم مشمئز میشوم وقتی دوباره چشمهایم را به سمت اون میگردونم اون داشت دیگه از شدت گریه هق هق میگرد و شانه هایش به پالا پرتاب میشد و من هم مات و مبهود به اون نگاه میگردم و توی چشمهای اون داشتم خودم را مرور میگرد چقدر من بد جنسم و چقدر میتواند به کسی که اونقدر به من اعتماد داره نارو بزنم اون داشت از خودش میکند و به من میداد و من داشتم از اون میگرفتم و روییم را بر میگردوندم خیلی بده ادم بفهمد چقدر میتواند نامرد باشه از دستی که میگیرد اصلا ترهمی به اون نکند و فقط از اون به عنوان یه ابزار استفاده کند ابزاری برای رسیدن فقط و فقط مقصودش انگار فراموش شده تاریخ اون بیچاره است که گیر من افتاده و اون را من انقدر تا البته جایی که توانایی دارم ازار میکنم متاسفم تاسف به خود که اینجوریم تقریبا مثل همه
داشت دیگه یواش یواش ارام میشد و من این بار سعی کرده بودم تا اخرش شاهد گریه کردن اون باشم التبه اوایلش برایم دلگیر بود و اواخر داشتم به اون عادت میکردم هر چند دوست داشتم اون را دلداری بدهم اما نمیتوانستم با اون حرف بزنم اون اصلا به من نگاه نمیکرد و فقط داشت کارش را انجام میداد و من هم برایش شده بودم مثل همه اخه انگار هر کسی که به اون توجه اون اصلا به اون التفاطی نمیکرد
خوب دیگه بارون بند امده بود میتوانستم بروم بیرون تا خیس نشوم روز کسل کننده بود که ابر بودن هوا نمیگذاشت به زندگیمون التفاطی داشته باشیم
عصاری

۱۳۸۴ آذر ۱۱, جمعه

با سرمای پاییزی

سبزینه های طبیعت به سردی طبیعت رفتندو این شجرات به سکنات این دام به اثری دوباره مردند مردند نه با خواب شبانه رفتند به سالگرد بی رحمانه این مفلوج
این رسم است که به اوای این دل بمیریم به حرکت این دل به سوزیم به تمرکز این دل بگرییم و به تلاطم این دل ببریم از کی از کجا برای کی به کجا من اینجاییم من این پستوی گمکرده هجرانم تنها اما بی ترحم تنها اما پر از توهم خوب تو کجایی؟برای سردی نیز نام اوردند برای اون نکو راه اورده اند نه از حکمت گریزند و نه از مسطولی نه بر حریم گذریند و نه بر حکمت این سردی از مرام است نه از استیلای ان شبریز بر از طراری
نوای نوای غم است صوت تمسین او غبار شب است توی این هوای پر از نور توی این خورشید زده سرداب سور ان ناسوط ابهام منم
بگریز از اینجا اینجای جای من است تنها نشین تمرکز از دایره بیرون دل
باور مکن این خیالات از مننسیت این نجوای او در غبار اباد سبز تاریک شده این دلم منست اما با ابهامم بمان
او سبزین را در سرداب این هوای خیالات بر تفاوت دیرینه اشتباهات مفروخته او بیدار شده خواب هزاران ساله خویشست بدون تلنگری بدون تفسیری بدون خیال و بدون اعتمادی بر این نجوا کش
بگذر از این درب که نه دویان دارد نه دویار نه بر حلاوتی بر اون خواهید نشین کرد نه ر قسمتی بر او گذر خواهید کرد
او سرد است نه مثل اون تموز نه اون پر حرارت مثل اون اوای پر حکیمانه هزار دستان بی درد

۱۳۸۴ آذر ۱, سه‌شنبه

شب و تاریکی و ماهش

ستاره اون یار تنها شب سلام
خوش بحال ستارهها چون ماهشون را در واری این زمین خاکی میبینند و برای هر شب خودشون با اون هرازگاهی هرچند کوتاه حرفی از دل و تاریکی و محنت و شبستان بی شب میگوییند و برای ان چند شب نیز یه دوباره خاطره میگذارند
دوباره،این کلمه بی منطق در استواری تکرار بی اسا س حرف تکرار شده دوباره حرف یا عمل منطق یا سند هرچه باشد تکرار است و دوباره را به رخ کشیدن
میپریم از این شب تا روز را بیاید دیدن چون بی معنی میشود این دنیافانی با این شب بی دل
بی دل اما شب اما تاریکی بدون ایینه بدون شمع و چنگ و اشک بیداری را باید با چه دید تا اشک را در ترانه چنگ به اسیر ی نبینیم
شب مرده تاریک روز را نجوا میکند و مرده شب،ستاره روز چه خوابی که نه شب بیند و نه خواب شب

کودکستان

کودکستان برای دولت ایران
نه انقدر شور نه اینقدر بی نمک نمیدانم چرا اینها منظورم اخوندها نمیتواندد ثبات داشته باشند به حساب سر انگشتی میفهمیم که بعد از این انقلاب خوب اما نه به دست این نااهالان بیست هفت سال میگذرد یعنی کسانی که الان در بر منسد اریکه قدرت تکیه زدذه اند کسانی هستند که در اون بیست و هفت سال گذشته در دروزان شاهنشاهی در سر پست و مقامی حتی کارمندی جز بودند یعنی یه چیزی حدود حداقل سه سال سابقه پس باید همه اونها باز نشسته بشند نه اینکه بمانند اونقدر تا بمیرند یا مثال خلخالی پدر عدالت اسلامی کرم بزند بعد بمیرد
بگذریم تات بعدش با اقای شازده کوچلو این سفره رنگین تر شده چون اقای دکتر صالح ابادی به عنوان دبیرکل بورس انتخاب شدند و اون همک با سنی جالب بیست و هفت سال یعنی چگونه میشود یه ادم این وطرب بشود دکتر چون
تا هجده سالگی دبیرستان و چهار سال نیز لیسانس و حدالقل دوسال نیز فوق لیسانس و دکترا هم سگ خور چرا خامنهای خور اونم دوسال میشود بیست و شش سال اگر دوسال خدمت و بعد و مدیر تالار بورس کرج را نیز به اون اضافه کنیم این بابا چند سالی هم زیر خاکی طی کرده خوب وای به حال این سیستم؟
خوب از این حرفهای یه من صد غاز که همش به ضم ما خیالات و به حرف اخوندها برکت است بگذریم بیاییم اخر داستان به نقل از روزنامه ایران میورخه اول اذر امسال
رییس دیوان محاسبات از تخلف ده میلیارد دلاری در قراردادهای نفتی خبر داد یعنی اگر با این قیمت ما نفت بفروشیم میشود یه چیزی در حد بیست در صدی درامد ما از نفت اینجاست که میشود گفت این مملکت دزدان است که دارند اون را به ... میرساند نه مملکت کافران
عصاری

۱۳۸۴ آبان ۳۰, دوشنبه

چکش لاستیکی

خوب تا به حال امدید برای خودتان چکش را معنی کنید چیزی که با زور میخواهیم به اون دست بیاببیم را با چکش رهنمون کمیکنم یا اینکه بهتر است این طور بگوییم حرف زور اون چیزی که باید انجام شود بدون در نظر گرفتن مسائل و پیرامون اون یعنی کاری که فقط باید انجام شود و البته صد البته در کشور عزیز ما یعنی قانون چیزی که زور است فقط برای انجام شدنو چرا لاستیکی چون اثر اون فقط در ضربه و هیبت اون گم است چکش است برای ملت چکش است برای حرف خودشان برای کرسی نشلندن و لاستیک است برای ارتجاعی بودنش برای دیگران دیگر انی که این منطق را نخواهند پذیرفت و این را اصلا نمیتواند در خود باور دارند مثل اینکه اخوندها راستگوباشند صدیق باشند کاری را بکند که برای اون حرفی و یا مثلا برای دور زدن مسئله پیدانکند نیاید برای ربا منطق بگدارند برای رشوه حد بگذارند و برای هر خلافی که به نفعشان باشد نتصره و یا استدادلی بیاورند که خودشان فقط باور دارند و مثل اون کبک اونقدر محکم سرشون را توی برف فرو میکند که حتما با اون سنگ زیر برف برخورد کند و اون قدر پرو که میکوییند نه ما اشتباه نمیکینم و ما درست انجام میدهیم حتما مشیعت در این بوده است که سرما به اون سنگ بخورددروز مجلس امد تصویب کرد اگر مما را به شورای امنیت بفرستند برای انجام کارهای اتمی زیر پوشش ما اون و لایحه الحاقی اون را نقض میکینم یکی نیست بپرسد ایا تا به حال به اون مگر پایبند بودید؟عصاری

۱۳۸۴ آبان ۲۹, یکشنبه

یک فرشته در ایینه

ای زیبای خفته سلام
خلیی وقت است که نه تو نه اون فرشته های تو سراغ من نمیاییدنمیدونم شاید دوباره با من قهری نمیدونم شاید دوباره یه بد شدم اون کسی که نمیخوام باشم اما نمیتوانم از اون جلد دربیاییمبرای فرار از اون همواره یه رخت نو می پوشم اما اون توی غالبم رفته یه بار خواستم بکشمش دیدم خودم را دارم میکشم یه بار خواستم ترکش کنم دیدم ای وای اون فقط منم و یه بار دیگر
رفتم بیاندازمش توی اون چاه که همه اون توی یه نامی رو پنهان میکنند اما نمیدونی چی دیدم ته اون چاه بزرگ فقط
اسم من تنهاست نه منی از برای همه یه نفر از همه دور از خیالات سرد و هپروت اما توی جهنم دوباره هزیان و یاوه اما دوباره فریاد شاید را یه بار بیشتر خوندم اما این بار باور نداشتم اون " شد " منم اما هزار بار تاسف و اه دوباره باز منیه روز گفتم برزگ میشمادم خوبی میشوم دوباره همنوع میشوم نه اینکه لباسی از جنس هم نوع بپوشمتا شاید من را همنوع ببیند اما برای خودم هم دیگر نمیتوانم همنوع باشمیه بار رفتم و ایینه را شکستم اما اون فقط سایه ایینه من وبد و بس میدونی چرا چون من ایینه توام کجایی فرشته؟some time any one comes to see a dream ofcourse he dosent know that some
thing that him saw jaut think about dream . as u know dream not come at frist
coz it comes from any where that nobady in there dont do any sin as hereplz go out from this heart coz it's full of sin and bad cram just shape is as a
bodyu dont belive ask of your self do u know him?

۱۳۸۴ آبان ۲۴, سه‌شنبه

فقط!! شد؟؟

یه بار هم ، دیگر شد
یک هم اوا یک شب گرد شد
او نشناخت من را
چون شب تاریک دل، من را تنها شد
کسیت ان شب رو
که نیمه شبی را برای زمان پرواز شد
شبی گذشت مثل یا بار دیگر
تنی گذشت مثل ان مزار پر از جان شد
شب گذشت تاریک شد نیام به نافله دل
لام شدو در این دیر به مکافات شد
بیداری ره رو که غفلت
این شب اویز را همراهی شد
ترسم که اینجا تنها شوم
مثل خودم به تنم شده تنها شد
نوای هر شب دوبار مثل بوف ترسناک
شب دل مثل اون تنها ترسناک
شد نشد اخر مضرابم
که او نیز مثل من تنها شد
وقت رفتن دل من تنها یار توست
مغرور شده در دل تو اما تنها شد

فقط عصاری شد؟!!!

۱۳۸۴ آبان ۲۱, شنبه

32سال قبل در بهارش در اینجا و انجا چی شد

با سلام به دوستان
میدونم که دستمون به تاریخ نمیرسد اما شاید گاهی اوقات بتوانیم با اون یه گپ دوستانه بزنیم در کتاب کیهان سال 52 مطالبی خوندم که نخواستم شما اونها را ندانید
4 فروردین
مقامات مسول اعلام کردد که در حوادث نوروزی 64 نفر کشته شدند
7 فروردین
بر اساس امار منتشر شده تعداد اتومبیلهای موجود در تهران از مرز 430 هزار گذشت
8 فروردین
اموزش خلبانهای ایرانی برای پرواز با هوایمای کنکورد در پاریس اغاز شد
11 فروردین
در کنفرانس ریاضیدانان کشور غلطهای فاحش کتاب های درسی مورد انتقاد قرار گرفت
- نقشه نظامی عراق علیه ایران توسط وزیر امورخارجه کویت فاش شد به موجب این نفشه عراق میخواست از خاک کویت برای مبارزه با ایران استفاده کند
14 فروردین
خانم اقدس صوفی به عنوان اولین زن فرماندار امور صومعه سرا را برعهده گرفت6
16 فروردین
سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد بیماری طاعون در ایران مهار شده است
18 فروردین
اخرین اصلاحیه قانون استخدامی کشور برای اجرا به سازمان های دولتی ابلاغ شد و به موجب این اصلاحیه کارمندان میتوانستند با بیست سال خدمت بازنسته بشوند
29فروردین
اتوبان کرج قزوین عملیات ساختمانیش اغاز شد
اما مهمترین وقعایع اون فرویدن 52 این بود
اولین موافقت نامه بازرگانی و پرداخت بین ایران و جمهوری خلق چین در پکن امضا شد این موافقت نامه پس از 5 روز مذاکره بین هیات نماییندگی ایران به ریاست هوشنگ انصاری وزیر اقتصاد و وزیر بارزگانی خارجی چین به امضا رسید
بر اساس این موافقت نامه برای اولین بار ریال مبنای محاسبات بارزگانی دو کشور قرار گرفت و حجم کل مبادرات ایران و چین 480 میلیوم تومان در سال تعیین شد این مبلغ 6 برابر مبادرات ایران در سال 50 بود
اهم مطالب موافقت نامه به این شرح اعلام شد
مبادلات بارزگانی دو کشور بر اساس پایپای خواهد بود و برای اولین بار در موافقت نامهای پرداخت ریال به یک کشور خارجی به صورت ریال صورت صورت میگیرد سهم کالاهای صنعتی ایران به چین اتوبوس – مینیبوس کامیون و وانت 200 میلیون ریال و شمش الومینیوم 230 میلیون ریال کود شمیایی 180میلیون ریال کربنات سود 100 میلیون ریال ماسین الالت کشاورزی 100 میلیون ریال پودر رختشویی 100 میلیون ریال روغن نباتی 100 میلیون ریال گوگرد 80میلیون ریال و تریکو 50میلیون ریال و قسمت اعظم صادرات سنتی را پنبه 500 میلیون ریال و کرومیت 90میلیون ریال تشکیل خواهد داد و اهم اقلام وادراتی ایران از جمهوری خلق چین انواع منسوجات کاغذ تحریر کالاهای ورزشی انتی مون محصولات غذایی و چای و قلع و ماشینها و تجهیزات و تولیدات فلزی خواهد بود

و اخبار جهانی نیز از قرار زیر است
4 فروردین
عراق و کویت اختلاف مرزی پیدا کردند و قسمتی از خاک کویت به تصرف نیروهای عراق در امد
و
5 فروردین
با وجود وساطت ممالک عربی ، عراق حاضر به خارج شدن از کویت نشد
9 فروردین
عربستان به حمایت کویت با لشکر تانک خود به سوی مرز کویت و عراق حرکت کرد
14 فروردین
مردم امریکا به خاطر مبارزه با گرانی اعتصاب کردند و گوشت نخوردند


اردبیهشت ماه
6
یک مقام مسول اعلام کرد از این پس شستشوی اتومبیل در کنار خیابان یکصد تومان جریمه خواهد داشت

8
عالیجناب خورن اول رهبر ارامنه جهان برای افتتاح کلیسای سنت سر کیس در خیابان کریم خان به تهران امد
11
برای اولین بار در ایران در مرکز پزشکی رضا پهلوی (شمیران) کلیله زنی مرده به مردی 34 ساله بنام مهحمد امین تهرانی پیوند زده شد
23
برای مقابله با گرانی مصالح ساختمانی به ویژه سیمان پروانه ساختمان در تهران محدود شد
27
نوشابه های غیر الکلی در ایران با تصمیم یک طرفه کارخانه تولید کننده یک ریال گران شد و مخالفت وزرات اقتصاد و مقامات دیگر را بر انگیخت
29
قیمت نوشابه های غیر الکی با اخطار شدید وزارت اقتصاد به وضع سابق برگشت

و در جهان
1 اردی بهشت
به دستور سرهنگ معمر القذافی رهبر لیبی در اغاز انقلاب فرهنگی این کشور چند کتاب فروشی و سینما توسط مردم به اتش کشیده شد
3
مجسمه برنزی ارنستو چه گو ئه وارا انقلابی ارژانتینی الصل کوبا در ساتیاگو (شیلی) توسط چند تروریست منفجر شد
4 سنای امریکا مشاوران و نزدیکان نیکسون را به جلوگیری از افشای حقایق مربوط به وایت گیت متهم کردند
5
ویلیام ارجرز وزیر خارجه وقت امریکا مامور تصویه کاخ سفید امریکا در مورد عاملان ماجرای واتر کیت شد
14
ریچارد نیکسون ریس جمهور امریکا در نطق سالانه خود در کنگره گفت
مسولیت ایران در حفظ ثبات خلیج فارس خیلی زیاد است و من با شاهنشاه ایران هم عقیده ام که رفاه کشورهای ساحلی خلیج فارس برای پبات منطقه اهمیت دارد
17
یک ستاره شناس سرشناس لهستانی بنام پرفسور کازیمیرز کوردیلفسکی استاد دانشگاه ورشو مدعی شد دو ما دیگر جدا از این ماه شناخته شده برای زمین کشف کرده است
19 در استرالیا 2 زن که یک عضو گنکره این کشور خوانده بود به عقد ازواج رسمی یکدیگر در امدند این عضو گنکره گفت اگر دونفر یکدیگر را دوست بدادرند و بدون توجه به جنسیت میخواهند روابط روحی و فیزیکی داشته باشند کلیسا حق مانعت ندارد
23
روزنامه های لندنی ابزرور پرده از توطیه علیه معمر القذافی رهبر لبیب بر داشت بر اساس ایتوطئه که انگلیس و امیرکا ان را به لیبی خبر داده بودند ارتش ازادی بخش لیبی که مرکزش در لندن است قصد داشت نخست زندانیان وسپس حکومت وقت لیبی را کنار بزند
26
به عنوان اعتراض به تاسیس اسراییل در جریانهفته سالگرد ایجاد این کشور لیبی یک روز و کویت و عراق و الجزایر یک ساعت نفت خود را بر روی غرب بستند


خرداد ماه
8
جریمه های 20 نوع تخلف رانندگی با تصویب هیات دولت افزایش یافت از جمله
دورزدن در محل ممنوع 100 تومان عدم توجه به محل ممنوع 100 تومان عدم تو.جه به فرمان پلیس مدرسه 100 تومان و عدم رعایت به فاصله در رانندگی 50 تومان
8
نظام پزشکی اعلام کرد بیمارستانها و در مانگاها کشو ر ملزم و موظف نیستند ضارب و یا اورنده بیمار را تحویل پلیس بدهند

9
بهای بلیط درجه یک تهران به بیروت 4257 ریال و درجه دو 2820 ریال تعیین شد
12
ساعت 6 و نیم بامداد سرهنگ هاو کینز امریکایی از افسران مستشار که در عباس اباد خیابان مینا از خانه خارج شده بود تا به محل کار خود برود توسط دو ضارب با موتور سوار مورد اصابت گلوله قرار کرفت و کشته شد
15
بر اساس طرح جدید راهنمایی و رانند گی اجازه رانندگی در خارج از شهر را به کسانی داده میشود که حداقل یک سال از رانندگی اونها گذشته شده باشد

17 هاور گرافتی که توسط دو دانشجوی دانشگاه پهلوی ساخته شده بود با حضور استادان و دانشجویان ازمایش قرار گرفت

19
وزیان خارجه امریکا انگلیس ترکیه و پاکستان برای شرکت در کنفرانس سنتو به تهران امدند و به حضور شاهنشاه شرفیاب شدند

19
ریال به نیست دلار تقویت شد و نرخ دلار به ریال از 68.60 ریال در بانک مرکزی به 67.50 ریال کاهش یافت و در نتیجه ارزش ریال در بازارها بین المللی بالا رفت

20
موتور سواران و دوچرخه سواران از امتحان ایین نامه رانندگی برای اتوممبیل معاف شدند
23
ایران اسراییل را به خاطر پیش گرفتن روشهای منفی در قبال قطعنامه شورای امینت مورد سرزنش ودر سارمان ملل کرد
30 بر اساس رای هیات عمومی دویانعالی کشور قولنامه در معاملات غیر منقول سند معتبر شناخته شد

و اما در جهان
3
لرد لامتون ویزر نیروی هوایی انگلیستان بدنبال افشای رابطه اش با یک دختر هرجایی استفا داد
11
ژرژ پاپادوپولوس دیکتاتور یونان در این کشور اعلام جمهوری نظامی کرد و کنستانتین پادشاه یونان را برکنار کرد و خود ریسس جمهور شد
31
عربستان و لیبی و مصر سوریه و کویت به برژنف و نیکسون هشدار دادند که اگر در مورد صلح خاورمیانه به نیجه نرسند هر گونه همکاری را با انها بر هم میزنند




این همه اتفاقات سالی بود که دوسال بعدش من اودم اینجا عصاری

۱۳۸۴ آبان ۱۶, دوشنبه

بیچاره

بیچاره سرزمین من باید مکافات کدام گناه و من و نیاکان من رت به خود خریده باشد تا امروز این قوم عجوج و مجوج به اون حکومت میکنند اونهایی که حتی برای خودشون هم رسوم بی قانونی هستند بیچاره

میخواهم از یه شاه حرف بزنم شاهی که نه سایه دارد و نه قبا نه اسم و دارد نه اون ایرامهری بر ابتدای نام ایشان اما بد تر از یک شاه خونخوار تر از یک خبار با قیافه حق به جانب به قدرت گهکشانی با پول بی زبان از این ایران بیچاره
میشناسید اون فاتح لپ لپ است اون تغذیه شانسی که اقای احمدی نژاد برنده فال اون بوده چیزی که از دون اون یافته شده حالا مرد اول ترسیم شده نظام البته بی رنگ قدرت تام فقط یه سایه کم رنگ در این جا یهابر تار در بیرون
عصاری

۱۳۸۴ آبان ۱۳, جمعه

نعمه ایرانی

یاد اوایل انقلاب میافتم اون زمانی که خمینی حرف میزد و یا اینکه سرودهای انقلابی پخش میشد و میدانستیم که در جبهه های داریم شکست میخوریم یا اینکه نه داریم برای یک عملیات اماده میشوید و نیاز به اون شارژ روحی داریم که خمینی داره توی ذهن ملت میزیزد
یادتونه اون زمانی که خامنه ای شده رهبر اون، اون زمان کسی نبود تا برای این خلقت بتواند برای خودش خیالات ببافد اما از حکمت اون کهنه پوش ژنده پوس اون عالیجاب خاکستری برده شد به عرش رفت اون بالا تا دیگر دست خود همان عالیجناب به اون رسد و بعد هم این رفاقت در دوره انتخابات با ضایع شدن این عالیجناب باعث شد مردم و خودش بیشتر بفهمد که چقدر راحت گول خورده گول کسی که سرش هم اگر پایین است باز دوباره اون اب زیر گاه است که بوده و اون مسخره و مست اون بیابان گرد شد یه گمان شروع شد این خیانت اما با پتکی سخت بر اهن سر نه به پایان میرسد و نه شکل میگیرد و این اهن سرد کسی نیست جز هاشمی رفسنجانی کسی که نبض اقتصاد ایران در زیر بافت های دست نشانده های اوست کسی که بعد از انتخابات وقتی که اون گفت هایش را برای دوستان محفلیش بیان کرد که دیگر قدرت رفت مراقب مالتون باشید اونجا شد که ایران از حرکت ایستاد حتی اگر ابرقدرت ایران اون رهبر کاسترویی اون خیال بافش اون کسی که به خیالات روحانی بیشتر از وجود مادی و واقعی تفکر داره اندازه یه گنجیشک حتی با اون توافت نفتی واحش برای پشتئانه ثروت نفت که نمیتواند حتی کمکی کند به حرکت یک لاگپشت در مقابل حرکت فرار سرمایه ها و ایست اقتصاد که گویی که موتور جت به اون زده اند و داره کمر اقتصاد ایران را خرد میکند یادتونه دروان رفسنجانی نفت بود 8 دلار ما بیچارگان ایران بودیم و الان نیز نفت شده 58 دلار باز همون بیچاره هستیم که بودم البته خودمان میخواهیم اون زمان ما تازه دورانی را شروع کرده بودیم که باید خرابیهای جنگ اون همه نیروی از جنگ برکشته را برای اقتصاد ناقص الخلقهمان هضم کننده باشیم و اما حالا؟
میدونید داشتم کتاب سال سال 52 را میخوندم اون دوسال از من قیل تر بود اونجا ما برای اولین بار توانسته بودم با یک کشوری داد و ستد به ریالی داشته باشیم و اون 70 درصد صنعتی و 30 درصد سنتی
حالا اگر بگوییم اون کشور چین بوده شاخ در نمیاورید
اون موقع نفت 16 دلار بود و اونم در اون زمان باید خیلی هزینه استخراج زیاد باشه تازه شاه هم داشتیم
عصاری

۱۳۸۴ آبان ۹, دوشنبه

ایران با مجلسش

با سلام به همه ایران
امروزم هم میخواهم با ایران بگیوییم با درد ایران بسوزیم تا شاید دلهایمان با اون ارام شود وقتی ببینم اون چقدر داره بهش ظلم میشود
خوب دروز یکی از روزنامه های صبح نوشته بود که مجلس برای هر روز کاریش چیزی حدود 375 میلیون تومان هزینه داره خوبه بازم این تعداد نمایینده را داریم اگر بیشتر بودند چی نمیدونستم برای خرید علف وکاه و یونچه یه مش بلانسبت گاو و الاغ باید انقدر پول داد اخه اونها چه کاری کردن که دل مردم را به کارهایشون خوش کنند بیشتر از اون که دم همدیگر را میبیند تا به فلانی رای بدهیم دهن فلانی را سرویس کینم و به فلانی بفهمانیم که خودتی نامرد و از این حرفها خوبه توی هر دوره کلی کمسیون و کلی هزینه ازین چرت کاریهایشون که اخرش هم نمیدونم چرا عمر مجلس تمام دارذه میشوند و باید به فکر انتخابات باشند
میدونید برای چهار سال که نماییدگان انتخاب میشوند میدونید چکار میکنند
سال اول هنوز گرمند و داره با دوست اشنایانشون این حساب کتاباشون را تسویه میکنند و دنبال کارهای فک و فامیلاشون میافتند
سال دوم تازه یادشون میاید نماییند باید کاری کنند خوب تازه میفهمند که نه بابا یه کسی هیتند برای خودشون خود تازه میایید موقعیت و ساختار خودشون را توی مجامع و همچنین در کشور بررسی میکنند سال بعدش به دادشون میافتد که نه باید همدیگر را تازه خراب کنند تا جای اون را بگیرند و سال اخر هم باید شروع کنند به حرف زدن و سر مردم و را گول مالیدن برای دوره بعدی که انتخاب شوند اجماع کنند تا تجمع وار انتخاب شوند خوب اینم دوره بعدی نبود اتوبوس داره میره وا؟1
راستی این بوجه حدود سیصد از نفر رجال میود اون قدر برای یه روز یعنی به صورت تقریب هر نفر روزی یک میلیون تومان و حالا اگر دیگر قوا هم بیایید این همه پل صرف کنند تا کار کنند البته نه بیشتر از قبل میدونید این ایران بیچاره چقدر باید ثروت مند باشه که شکم این همه گرسنه را باید سیر کند اونم از نوع اخوند که نه سیر میشوند ونه میمیرند
دیگه از شوراها و دیگر اجماعات را فراموش کنیم که یادمان میاورند تازه بعضی ها در چند شغل دایه میراث خواری دارند خوبه ایران اباد جیب اخوداها پر بار تر
راستی شنیدید که تورم امسال قبل از حرفهای افتضائ ریسس جمهور بوده 18.5 درصد که بعدش هم یه عددی به اون اضافه خواهد شد که چون بیشتر از 70 درصد از لوازم خانگی ایران از اون کشورهایی میاییند که ایران با اونها مخصوصا کره جنوبی داره نمیدونم مثلا اونها را تحریم میکند و این دلیلی میشود برای نایاب شدن و بعد گران شدن اون لوازم پس رشد خواهد کرد ایت تورم بیچاره از 15.5 درصد پارسا هم شاید کمی بیشتز ار نیمش به امسال تا اخر سال برسد البته این را فراموش نکنیم که نفت خام ایران سبکش هم بر پاییه 56 دلار دارند میخرند خوبه سفرهایمان خیس تر البته نه نفتی تر
شب خوش عصاری

۱۳۸۴ آبان ۶, جمعه

امریکا و مشت محکم؟

خوب این اقای ملا زده نمیگذارد ما کم حرف بزنیم اون محدوده جنون را برای خودش دریده تا بتوانیم برای اون محدودیه قرار دهیم میدونید بعد از اظهارات که نمیشود گفت فقط میشود به حرفی مثل هزیان اقای احمدی نژاد اشاره کنیم که دنیا را بر علیه ما شورانده میدونید حتی دیبر کل سازمان ملل هم ایران را به خاطر این صحبت ها مورد نگوهش قرار داده که دیگر جای انگلیس و مجارستان و المان و فرانسه و وو های دیگر و حتی هم پیمان ما در خوردن پول ایران دوست عزیز اتمی جناب روسیه هم سفیر و کاردار ایران را به وزرات خارجهیشان خواستند تا اعتراض به این صحبتهای بی منطق اقای ریسس جمهور اعلام کنند اما میدونید امریکا حرفی زد که هر بار بهشتها و خمینی ها خواستند این مشت را بر دهان امریکا بزننند نه اینکه نتوانستهاند فقط طوری گوش خود را با اهنگ این نوا سرخ دیدن اند که حتی از باز تاب این حرکت فکر میکنم چند دوری نیز دور خود خواهند چرخید
امریکا گفت باید به ایران یاد بدهیم بلی یاد بدهیم که چگونه حرف بزند و بتواند درک کند در دروه و در چه دنیایی زندگی میکند به عنوان یک همسایه
خوب رو سفید باشید اقایان خامنهای و اقا احمدی نژاد بمانند صبحتان خواهد امد اونجایی که خیالات را بر باد بدهید فردایی است تا به شما نشان دهد فصل از یاد رفتن امروز نیست
عصاری

بسیج؟ یا

خوب همه دیدند که خمینی گفته بود اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود خوب ایشان چون همه میدانستند زیاد حرف چرت میزند به روی خودشان نیاوردند تا اینکه دروه دنیا به روزی امد که خمینی مرد مرد تا مردم دنیا بفهمند خوردن جام زهر یک باره ادم را نمیکشد بلکه اون مثل باد هواست که بعضی ها میخورند و باقی میمرند بگذریم دورگردن چرخ خورد تا جانورانی را به خود دید که میگوییند بسیجی کسانی که تا به حال به این جانور بر نخورده اند میبایست خیلی مراقب خود باشند اونها یک انسان هستند اما با پسوند بی یعنی بی مبالات یعنی بی خیال یعنب بی حرمت یعنی بی پبات و هزاران بی دیگر که در منش یک انسان هستند
کسانی که میخواهند صوفی گران باشند در لباس صوفی اما در بیابانی که به ان تمدن جا میگوییند اونها بی اندکه بدانند میخواهند تسخیر کنند اما نمیدانند تسخیر کننده چه چیزی هستند یادتون توی زمان چنگ این صدام بد بخت گیر چه کسانی افتاده بود اونها حتی از کشتاپوی المانهای نازی نیز خطر ناک تر بودند اگر انها میتوانستند به اطلاعات و ابزار اونها دست بیابند میدانید چه میشد میگوییند که خدا خر را میشناخت و به اون شاخ نداد درست عین بسیجی است
میدونید مثلا زمان چنگ به اونها تاکتیک میاموختند و به انها اعلام میکردند که بلب فلان تپه جایی است که میبایست گرفته شود اما اونها مثل لودر میرفتند شانس اورده بودند که اقتضای طبیعی ادمیت اونها را به سمت خواب میکشاند یا اینکه انرژی اونها تمام میشد وگرنه اون تبه مورد بحث که چه عرض کنم چهار گلیومتر جلو تر از اونها را هم بی مطالعه میگرفتند
خوب حالا اون بیسجی صفت میشود رییس جمهور کسی که نمیتواند اعتدال داشته باشد نمیتواند شعور داشته باشد نمیتواند بفهمد تا بسنجد خوب میدانید میشود اونکه بعد از ریاست جمهوری هر جا نشست تا حرفی بزند یه مشکل درست کرده اندازه یه دوچین بیشتر از اون علف هیا ریش رهبرش فزرانه خانموم منظورم
اونقدر دیگه در خود بالیده شده اند که دیگر ماورای خود و پس خود را هم نمیتوانند بسنجند تا ببیند
عصاری

۱۳۸۴ مهر ۳۰, شنبه

شه بی کلاه

شاهنامه را از نوخواندیم و و از هر ورقش برایمان یه یادی از شاهنشاهی بود و یه یاقی یک سودا گر ویک باقی گذشت تا دیوان هم ز زابلستان امدند هم از هندوستان تا خراب کنند این ایرانشهر جاویدان را تا دوباره دست اهریمنی به اون الوده شود تا رستم نتواند ارامشی که بر این دیوان مهیا کرده بود به کیخسرو دیگری بر دیگری که من تو باشیم
تا اینجا امدیم تا وصف شاهی را به خود یاد اوری کنیم تا بشناسیم شاهی و اریامهری را و اما دوباره اون ادنای پیر نگذاشت تا این تصویر بر خراباتمان مجیر این خرقه پوشش شود
ایا از او پرسیدی ای آدنایی او کیست ایا او محقق است بر ما یا غالب است بر ما؟
ادنای رفت تا خرامان خرامان حرمان کندم دزد را بگیرد تا خدایی را بر سیب دزد نبازد اما من وتو باز اینجاییم و با اون افسانه های بلند و بی تعارف تاریخ دوباره تکرار خواب نیمروزی از برای مرد یک روزی تا شاید هرگز نبیند ان استعاره پیروزی را به اندازه دو روز دیگر
ایا از خود پرسیدی اون شاه چه داشت نه چرا اون شاه این امپراطور در جانب کشور عجوج و مجوج خیلی دور است یا دوست دارید در کشور جزیرهشده دنبال ملکه بگردید تا نبیند پادشاه دول دیگر را مستبد کیست ؟
دیکتاتور کیست ؟
بیداریم و میخواهیم نگذاریم اینبار سیب را گاز نزده اخراجمان کنند از بهشت نه از سرزمین خودمان اما با تمامیت ایرانش با اون جلا و جبروتش نه در وهم خیال در بزم نیام و شور و هیاهوی دیدهگان
خوب این بار بیایید و بپرسید شاه کیست؟
کسی که مستبد است دیکتاتور است کسی که فقط میگویید من و نه غیر من اری شاه این است اما شاهی در هزار سال پیش نه شاه در امروز اما یک اشتباه اون شاه ما که میگویید فقط من الان نه تاجی بر سر دارد و نه تختی اما اون کسی نیست جز رهبرمان عبا بر دوش دارد و نفش امامه بر سرش بی یاد از تاجش نیست با اون ریشهای مفسده از دل
برای حکومت چه نیاز دارید
یک قانون
خوب قانون نویسان که قبلا انتخاب شده بودند و بر سیری که تایید و تایین شده بودند گام برداشتند و بعد برای ندانسته های قانون نیز دوباره از غربال شورای نگهبان حلاجی شده اند
بعد چی؟
قاضی؟
اما چه بد قاضی القضات نیز از نفیسه ایشان علم شده بر تخت همان کیانپارس البته به لهجه عرب بر کیان ما
برای اجرایات نیز دوباره مترسکی از جنس سگ هم دزد و هم خواب الود شب گرد و طرار همانند صاحب خود
سیر در هپروت انقدر جاوید شده که با بیعتی با نایب بر حق صاحب حکومت اسلام نیز توفقی بر انها ندارد فقط شاید ان چاه در دل کویر شنونده حرفها و شناسننده قول های راستگویان باشد
ایا پرسیده ای اگر صاحب برحقتان بیاید ایا به او انگ مفسد نمیزنید؟
نمیخواهم بر این اصرار ورزم اما ایا مزار شریف در افغانستان را میدانید از چه جانب با این نام میخوانند؟

حالا بپرسید شاه کیست؟


دیگر نمیخواهم برای این حرفهایم اسم خالی خود را بنویسم باید بنویسم سر زیادی عصاری

۱۳۸۴ مهر ۲۸, پنجشنبه

رنگ نو

نی به اتش گفته این اشوب چیست؟


گفت اتش بی سبب افروخته اند؟

خوب انگار در بد جریانی این این شازده کوچکلوی قصه ما افتاده جایی که در مسیر است که خودش هم نمیتواند سر از اون سامان در بیاورد و نه قد و قبای اون به اندازه است که بتواند حتی عمق اون را درک کند؟بعد از مدتی کمتر از سه ماه فقط عرق شده بی انکه بداند عرقه قدرتی که نه برای اوست و نه در حیطه اوست از شورای شهر گرفته تا دیگر دوستانش و حتی دست اندرکاران ریش به صورت نیز به تمنای خود خوانده اما نه خیر این گودال نه با ریش بافته شده حبه المسلیمن نیز راهی برای در امدنش نیست
دیگر حتی اون رهبره فرزانه هم ندای از سر وفاق ملی برای تحکیم اون قدرت پوشالی برای ایشان نمیکند چون با امدن ایشان حتی از چیزهایی که به بحران نیاز داشت باید امده و صد البته به خرابات امده؟
قیمتها و سوختها و نفت و سپبیست و کندگاری شهرداری ها و پولهای بی زبان و امثال این حکمت
میدونید وقتی چند وقت یک بار دوباره حرفهای مفاسد اقتصادی به میان میاید نا خدا گانه یاد اون بزرگی میافتم که میگفت برای برای حکومت کردن به مردم جهان سوم بیایید به اونها حرفهای دزدیهایی بزنید که اندازه دزدیدن حداقل از وضع خاندان اونها بیشتر باشد چون دیواره شعور اونها در همین حد است و بس
خوب دیگه انقدر بی ریا حرف میلیارد تومان برایمان به میان امده که نه ترسی داریم برای گفتنش و نه وحشتی از شمارش صفرهایش
خوبه یه مدت مردم با اتم گرم میشود شون و یه مدت با بمب یه مدت هم با این دله دزدهایی که به جان این سرزمین ما افتاده اند
میدونید این انقلاب به ضم من برا ی همه قشری خوب شد به جز دزدان محترم که صد البته شرفشون به این حکامان که بر مستند این سرزمین اریکه قدرتشون را مستحکم تر از پول بی زبان سرمایه های ما میکنند شده
اونها چنان شریکی به دست اورده اندکه دیگر جرعت نتق کشیدن هم نمیکنند
خوبه دیگه مثلا چراغانی مشود برای ایاد مذهبی خوب پولش را باید مردم بدهند کور بابای این ایاد و این برقها که نه شکم سیر میکند و نه عقل را متحول میکند اونقدر این مردم بیچاره مفلوک شدند که برای خوردن شربتی وسط اتوبان توقف میکنند خوبه تازه با فرهنگشون اینطوریه
یا برویم از مسئول تلفن همراه بگوییم که میگفت خوب اگر شما رفتنید در خونه کسی زنگ زدید و نیامد و یا نبود مهخم اون است که شما رفتید و هزینه اون را انجام داده اید و این مستاق برای تلفن همراه نیز این چنین است چون شما شبکه را مشغول نگه داشتید برای این کار باید هزینه را پرداخت کنید حالا از دیگر مسایل اون بگذریم
ولی به حال ما و این خواب عمیقمان کی از خواب به این هپروتی میخواهیم در بیاییم خدا خودش میدانند و بس

هنگام سپیده دم خروس صحری دانی که چرا کند همی کندنوحه گری؟
یعنی که نموده اند در ایینه صبح کز عمر شبی گذشت و تو همی بیخبری




عصاری

۱۳۸۴ مهر ۲۶, سه‌شنبه

بمب اما مثل اخوندها؟

ورداتی
مذهب وارداتی اعتقاد وارادتی رهبر وراداتی و شاید هم امام زمان وارداتی خوب بمب وارداتی نیز کم از تروریست وارداتی ندارد یه خیال وارداتی نز شعر وفاق ملی است با باقی هزیان جاری
نمیدونم ساختن فلومینات جیوه که سرعت سوختن که نه انفجاری برابر با البته حدودی 4400 متر بر ثانیه دارد با کنی جیوه و اتانول و اسید نیتریک 65 درصد به راحتی اب خوردن ساخته میشود را چرا میروند نمیسازند و بعد میروند تی ان تی و یا سی 4 که خیلی سخت تر و گران تر تهیه میشود را میروند واردت میکنند؟
کم عقل کیه اخوندها و یا این ملت؟
البته جریانی که در استان خوزستان به وجود امده در حال گذر از بد مواضعی است چون در زمان انتخابات ریاست جمهوری وعده بخشودگی به معترضین داده شده در صورتی که وزارت اطلاعت در حال ارسال و بررسی پرونده های بود که برای اون تاریخ ارزشمند تر از مسکوت مانندن و فقط شعار بخشش بود؟
حالا وقتی شروع به بستن و زندانی کردن شده خوب اگر گروهایی که تا خرخره اسیر در این ظلنت هستند و میخواهند فریاد بکشند راهی بدی نیست اما فعلش که با اسیب دیدم مردم که باشد بی رنگ و بی روح میشود و میشود جوابی مثل خود نظام که از ادمیت بدور است
عصاری

۱۳۸۴ مهر ۲۲, جمعه

قانونگذاری اما در هپروت

سرزمین من به اندازه یه عالم در خود جریان و نیروهای نامربوط و عصیان گر دارد تا بتواند در هر حیطه و در هر مسیر جلوه دهد
نمیدونید افاضات جناب ریس مجلس را در مجلسی که باید قانون گذاری را در بطن خود داشته باشد و تابعیت از قانون یکی از ارگان تشکیل دهنده اون است از مرامش متبلور گردد/.
تا جناب حداد عادل بفرماییند : با توجه به تذکرات فراوان که نامایندگان محترم در مورد عدم استفاده از تلفن همراه در صحن مجلس شده و عدم توجه به او بران شدیم که سیستمی در مجلس استفاده کنیم تا تلفن همراه انها خاموش شود در محض ورد به داخل صحن و همینکه تصویر استفاده کنند از تلفن نیز در منیتور برای دیدن تمام اعضا مجلس با هماهنگی اتاق فرمان پخش شود
خوب این یعنی لیان شامبو جایی که قورباغه در اونجا ابو عطا میخواند برای خودش جایی که احترام به قانون در اونجا حد اقل مقدس باید باشد چون محل قانون گذاری است و در ضمن سواد ریس مجلس که بابا دستگاهی قرار بگذارند تا فقط تلفن را با اختلال همچین پوششی که در محیط قرار میدهد فقط از ارتباط با انتن محروم میکنند نه خاموش .
در تازه ترین افتضاهی که در این قوه به وجود امده قرار دادن یه گروه برای تفحص از گروههای و کمسیونهایی که مجلس تعیین میکنند برای بارزسی یعنی اونها هم از وظایف خود تخطی میکنند حتی در مکان نظارت و بارزسی از ارگانها و سازمانهایی که به اونها محول میشود

موضوع بعدی خفت است یا خلقت است یا نو اندیشی است یا تکوین از نوع اسلامی اخوندی بسته رهبری که قرار شده کمی خفت در بیان را با کثرت در خیال بپوشانند مثلا از افریقای جنوبی اروانیم بیاورند نمیدو.نم گاز فلوریدبه اون بزندن تا کیک زرد بشود و و بعد هم دوباره بفرستند افریقا جنوبی که از صنعتی که در اصفهان تاسیس کردند هم استفاده کنند و هم اینکه حرف خودشون را به کرسی بنشانند بابا هر وقت خری بفهمد که دارد اشتباه میکند و از حماقت خود برگردد میشود متحول چیزی که لااقل شعوری که ندارد را نشان میدهد اما اونها چی ؟
نه میدانند چکار میکنند و نه میخواهند بدانند فقط میگوییند مثل اون الاغی که از بوی تعفن خود مثل رهبر معظمشون مست در حال عربده زدن است و بس
عصاری

۱۳۸۴ مهر ۱۵, جمعه

تفکر اما بدون شرح

تفکر در اندیشدن زاید میشودو نو اندیشی در دوباره دیدن ، بد را بد دیدن و خوب را خوب دیدن معنایی است که شاید اثر تکرار اون را به دگرگیسی تشبیح کند. تا هدفی را در مقصودش کم کند تا شیوه ان روز را تا ابدیت در اختیار خیارات و وهم بکنجاند پس باید هموراه دوباره دید تا دیدی بی نشان از ، نا حقیقت داشت
نو اندیشی نه مثال بعد از حل است و نه خراب کننده قبل بلکه تکمیل کننده یه جهانبنی مطلق در صرف شعور حال است .خواه برای من نوعی حال در کثرت باشد یا در تعامغ خیال
ره تکوین شدن در روزگار ندیده را، دیدن است و سعی در نادیدن دیوارهایی است که موج زده در احوالات اون مثل شناکردن در افقهای دوردست مرداب تن است اونجایی که نه عمق دارد و نه تلاطم اما من و خود و یه موجود نا شنا حتی برای خود دارد
اون میبیند بد را تعبیر میکند خوب و بر عکس همانند یه ایینه که دورغ اون دیگر دیدنی نمیشود وقتی همیشه چپ را راست و راست را چپ نشان ما میدهد با اون قیافه برازنده و پر از نور؟!
دین چه چیزی است که انسانی را میخواهد به سرمنزلی برساند که حمل شونده اون نمیداند اون حتی چی است ایا درب متعالی شدن یعنی گذر از ندانسته های که باید ندانسته بماند چون در خیالات ،درک ما جانمیشود؟
یا نه باید از ابتدا روشن کند هر چه سوال در میان میاورد ؟
همواره این سوال به ذهن میرسد بعد از هزاران سالا از میلیونها سال از تکوین این انسان ایا هیچ روزی که دین بر انسان حکومت کرده است نیست که خوبی را مطلق نشان دهد اگر اون کامل است پس چرا هرازگاهی میاید و حتی نمیتواند برای قرنی وجود خود را مستبدانه به رخ بکشد ایا این عیب از دین است حتی در نگرشی که روز اول ادم و حوا در خود داشتند او را رهنمایی بود که فرزندان خود را نتوانست به اون دلمشغول کند ایا چرا عیب از چیست از طبیعت است که ما همواره از اون به عنوان استاد بزرگ یاد میکنیم یا نه از بدعت انسانهاست که همواره سوی بد شدن را در خیالات میپرورانند
برای هر موجود مادی یه هدف مادی است و برای هر حس غیر مادی یه هدف غیر مادی ما شعورمان از بعد مادی حرکت میکند و به بعد معنویت میرسد پس ما را به بعد بعد از خود مرساند اونجا خوب بودن در تن فقط یه انرژی خوب است که انسان را مسرور از خود میکند به خود افتخار میکند تا بداند از بعد حیوان زدگی نیز میتواند پرواز کرد از اون بالا میتواند بر عرصه مادیات جولان داد چون اون اونقدر کوچک است که قابل لمس با دودست است اما میدانید توی کتبی که مقدس میخوانندشان هموراه از سرزمین نام برده میشود که مادیت از اون میبارد یعنی باید با تن مادی درون شد در اونجا زمان ندارد اون چیزی است که برای ابد است چون روزها و شبهایش نام از زمان به ارث نمیبرند فقط تاریک و روشن بودنش برای شنونده اون قابل درک است چون مرگ فقط یک بار است و بس؟
اما بعدش چی؟
کاش خنجری داشتنک از جنس سیاه نور اونجوری که با نیشتری از هر زمان ازاد میشدم تا توان پرواز حتی به جهنم خیالات هزار ساله را داشته باشم اما چه سود خنجر من وقتی از نیام برامد جرعت را در بدو ورود کشت قاتل؟ خنجر من
عصاری

۱۳۸۴ مهر ۱۴, پنجشنبه

بچه ای به نام ریس مجلس

خوب نوبت امشب است که درش را باز کنیم و تا اخرش سر بکشیم بالا مثل اون جامی که هر روز میکشیمش بالا تا شاید هوای گرفتاریهای روزمان فراموش شود اما اما دورباره خیال خام که اون شرابی که هر روز میخوریم با اون رنگ قرمز چیزی نیست از خون خودمان در محدوده زمان بدون الکل البته صد در صد مست کننده چون اونقدر مست و خراب اون میشویم که حتی روز مان را هم خراب میکند تا فقط شبمون اوقدر ما را در سحر خود میبرد که نه تنها یه روز بلکه عمرمان را هموراه در بست خود دارد
اما موضوع امشب میخواهم یکیمی خودمانی در مورد جناب دکتر حداد عادل که بیشتر به بچه ننه تشبیح دارد تا که بشود ریسس مجلس
میدونید یکی از بی لیاقت ترین ریس های مجلس این رژیم است که تا امروز به خود دیده باشد حتی اون ناطق نوری از این خیلی سر تر بوده دیگه کروبی جای خود دارد و اکبر شاه هم که که پیش ایشان ای والله دارد و بس میدونید اگر بندزنش توی یه مهد کودک من فکر نمیکنم بتواند فقط یک ساعت اونجا را کنترل خود در بی اورد چه برسد به مجلس با اون قیافه همواره معصوم و دوست داشتنیشون؟؟!!
اخرین چرت و پرتی که از ایشان تراوش شده اینکه نمایینده گان نباید عجولانه و بی درنگ به سایتهای اینترنتی پاسخ بدهند چون اونها شاید بی مبالات چیزی را گفته باشند و اون ماجرا هم بر میگردد به دعوتی که ار برخی از نماییندگان به خاطر روز ملی چین در اون سفارتخانه انجام شده بود و انها توضیع دادند اونجا اگر کارهایی غیر اسلامی نیز چون معمولی اتفاق میافتد ما رود تر رفتیم و زود تز هم برگشتسم ما که چیزی ندیدیم!!
و مجموعه گند کاری ایشان از دیدار با رییس مجلس بلژیک بود که براشون یه افتخار بود که ایشان در کشورشون ایشان را را به حضور نپذیرفته بود و بعد در فرانسه و از اون بد تر در مورد سفری که میخواستند بروند امریکا اما چه بد که به ایشان ویزا نداند و ایشان غرور خود را از دست نداده بودند ها مردم امریکاچون از وجود شمع سوز ایشان برای رهبر فرزانه بی نصیب شده بودند ایشان بغض گرفته بودشان و بعد هم یه شکستی دیگری شده بود برای فقط امریکا بد بخت از بهشتی بگیریم که خمینی و الا این رهبر فرزونه که دارند این امریکا را بدبخت و له میکنند برای همین است که امریکا داره فلج میشه از دست نفرینها اینها اینها دارند روز به روز بیشتر پیشرفت میکنند البته در کار تروریستی و زور گویی
عصاری
می

خاکستری نه سرمه ای

بنام ستایش شونده هر کسی را مرامی است برای دل بر کسانی نیت بر قراعتی است و بر کسانی نیز فطرتی است برای ستایش که شاید هیچ را با کسانش نشود مقایسه کرد.
و اما از روز سیاست بگوییم که نگوییند خاکستری هستیم من بیشتر از اونکه خاکستری باشم سرمه ای هستم که چرا اون هم در یافتنش ارزشمند تر میشود بگذریم چون شخصی برایم این پست را گذاشته بود که چرا سیاست مینویسم و چرا خاکستری اولا اینجا سرزمین من است شما در اون مهمان خوب بیایید و از چیزهایی که شاید در اون برای مسیری اگر بدرد بخورد بردارید اما اون برای من است و برای دل من پس به حریمش لگد نزنید

خوب بیاییم به پیرامونمون بنگریم اولین سالی است که روزه نمیگیریم بیشتر از اونکه فکر کنیم برای خیلی چیزها سریع تر اون که من تفکر میکردم اتفاق افتاد است و من را در برهانهایی که هنوز به اون کاملا نیاندیشیدم رسونده است اما این بار اونها باید بی استند تا من برای هر کدامشون راهی بیابم چون اونها از دید من و برای من معنا مییابند در حقیقتی که من میبینم شاید بد و شاید خوب اما این شعر حافظ را نمیتوان فراموش کرد
ماه رمضان شد می میخانه بر افتاد باده و شراب به وقت صحر افتاد
عصاری

۱۳۸۴ مهر ۱۲, سه‌شنبه

answer to any body

In the name of God
Any one send to me a post that I wrote as Cary one
And why say about politic
But now I want to explain this. I have life in bad position I live in a country that just say about freedom not for this day it's a long story but unfortunately when king's darush
Was life he bring for all a freedom that before and after her more than 2000 years for him any government couldn't make as this so just think more and see of new window something that before this you attention to them just but your mind with out nay belief them ?
Are you okay/
I am as Cary or any body that don’t want washes his eyes what any water that coming down of new rain that don’t have any color coz that called mirror
Best kind
asari

۱۳۸۴ مهر ۵, سه‌شنبه

علم اتمی بهتره یا ثروته نفتی؟

سلام
این بار مهر امد اما سرد بی حس و غبار بر انگیز تر از همیشه برای ما و برای این ایران ما
یاد مهر یاد مدرسه یاد کلاس و درس و معلم اونکس که یاد میدهد . به واسطه یاددادنش همواره یاداورده مهرش به ذهن ماست
خوب بازهم یاد معلم ودرس و انشا و دوباره علم بهتر است یا ثروت شاید چرت ترین سوال مدرسه بی اندازه ترین و نا مربوط ترین چیزی که امکان سوال کردن در اون است
میدانید اون یاد اور یه چیزی است که مسکوت میکند ادم را اونم از یه بچه بپرسید بابا را پیشتر دوست داره یا مامانشو؟
ببینید توی هیچ غربالی نمیشود اون را ریز کرد تا پاسخ سوال را از درونش در اورد باز هم یا دروغه و یه حرفی که نشاید به نتیجه اش رسوند
حالا بیایید یه طور دیگه بپرسیم؟
ازادی بهتر است یا اتم؟ما ازادیمون را بیست و اندی سال که نه بیشتر شاید به اندازه یک قرن است که از دست داده ایم و دنبال خورده پاهای اون از زیر دست و بال حکامانمان میگردیم اونها را داریم با همدیگر مقایس میکنیم و یکی را بد قلمدارد میکینم و دیگری را بدتر
شاه را میاییم به رضای شاهی و دیکتاتوریش میشنجیم و خمینی را به کند نگری و بسته اندیشیش . هر بار یکی را از بدترین زوایای هستی بدور میاندازیم تا شاید این بار بتوانیم فقط یه لمس از درون ازاد و ازدی داشته باشم
ببینم؟
اگر اتم داشته باشیم ازادیمان مرتفع میشود یا نه ؟ازادیمان همیشه دست کسانی میافتد که نه ما توان مقابله با اون را داریم بله دنیا هم به راحتی مینواند با اون کنار بیاید؟
خوب پس به سرزمین دروغ از ازادی پز از خیالات ایران خوش امدیدی
عصاری

۱۳۸۴ شهریور ۳۱, پنجشنبه

خوابی برای ابدییت

سلام به ایرانیان اما سرد و بیحس سلام بر ایران اما متوحش و بی پروا اما پر از ترس و ولهومه از بودن در این زمان
مینویسم به این سبب که ایرانیم به این سبب که دوست ندارم مثل تمام کسانی باشم که بودن فقط صرف فعل زندگی است همواره پر از دروغ پر از ترس از گفتن پر از فعل مسکوت
اول میاییم از اتم مینویسیم میگویییم دوباره باید بمانیم تا سنگ صبورمان ایا بخواهد ما را به تلنگری بیدار کند یا صبر خود را افزون کند تا بفهمد تا کجا در حماقت است دول اروپایی میایید و بی انکه خود را در خیایات خود مدهوش کنند بازی را با ایران شروع میکند که با واسطه اقتصاد جهانی ایران بهترین گزینه برای امتداد این راه است شاید اگر کاترینا نمیامد وضع دگر کون میشد دیگر امریکا دیگر دول اروپایی را نمیتوانست از پول هنگفتی که این میان به انها متحقق میشود را سر باز زنند کاترینا امد تا به مردم ایران بگویید که این سرود مرگ برای شماست در غفلتتون در خیالاتتون و اونجایی که میاییم و میبینم ریس جمهور رهبر اعظم هر خیالاتی را که دارد میگویید و حتی جامع جهانی برای او هم تره خورد نمیکند اما پول داشتن قدرتی به ادم میدهد که نمیداند تا کجا میتواند این صرفیدن را ببیرد جلو
ما تا اونجا داریم از این خریدن جوامع قلدور استفاده میکنم که اگر روزی بیاییم بمبی که سردمداران خود اون را با هزار بار پول ایران ساخته باشند هم ازمایش کنند دوباره اونها چشمهایشون را خواهند بست و نظاره گر خواهند بود که نه اینها دارند بزرگ نمایی میکند که بتواندد از ایران بیشتر درامدی نصیب خودشان کند
من از ایران قدرت مند بدم نمیاید از ایرانی میترسم که قلدر دارد میشود و اونقدر قلدر که فقط افرادی که قدرت در دست دارند حق اعمال حقوق خود ار دارند و بس من الان که ایران هنوز در بی قدرتی اتمی به سر میبرد نمیتوانم حرف و خواسته ام را بیان کنم که این البته خواسته من نیست شاید خیلی از ایران و ایرانیان باشد اما اگر فردا که این مترسک از گاه تبدیل شود به بتونی از برج ازادی امریکا من چکار میتوانم بکنم جر مردن در حماقت خود ؟؟؟1
عصاری

۱۳۸۴ شهریور ۱۸, جمعه

یه بازی دیگر

زمان قهقه ای مستانه در سر کسانی که بر جایی تکیه زدن به راحتی به گوش میرسد
داره از فریاد اونها حتی عرش بلرزه در مرایند و دوباره اون خواب مردم را به خود به اسیری برده است
میدونید نفت به بی سابق ترین قیمت خود رسیده و این میتواند دد منشی را برای کسانی که بی ملاحظه خود را صاحب اون میدانند جالب توجه باشد
از مجلس خبرگان بکیم اونجایی که هنوز بین اونهایی که میخواهند مثلا ولی امر مسلمین را انتخاب و مواخظه کنند هم اختلافهایی بنیادی وجود دارد که ایا واقعا اون ولی امر است یا فقط ولی است که با به دست اوردنم قدرتی که مردم به او بی اعتماد هستند میشود ولی امر؟!
یا از حساب سر انگشتی که اقایانی که در وزارت نفت تشریف دارند و دارن مثلا سرپرستی اونجا را انجام میدهند را بگوییم
ایشان در سوال خبر نگاران در برابر اینکه ما چقدر درامد نفتی داریم ایشان بعد از کلی قیافه حق به جانب که انگار باباش اون چای نفت را در اختیارش گذاشته تا با فخر به ثروتش بیان کنند که
برای ماه شهریور اگر نقت را بر پایه 47 دلار برای هر پشکه برای نفت پایه ایران حساب کنیم و در دومیلیون و هفتصد هزار بشکه صادراتی ضرب در ماه شهریور کنیم میدونید میشود چه قدر که البته ایشان در جواب این سوال گفت من که از بر نیستم عددش را اما میشود چیزی حدود کمی کمتر از چهار میلیارد دلار یعنی دقیقا 3933900000 که اگر برای دو ماه تابستان این عدد بماند میشود حدود هشت میلیارد دلار یعنی اگر مصر که بزرگترین خریدار اسله خاورمیانه با مبالغ 6.5 میلیارد در سال است بار از عددی که نصیب کشور میشود برای هزینه های نظامی و اتمی کشور و اقایان بیشتر است اگر دوست دارید سری به این سایت جالب بی اندازید تا بیشتر در مورد امکانات و تجهیزات این رژیم اگاه شوید بدانید این ثروت از کجا میاید و به کجا میرود
www. maniloveless.persianblog.com
البته ما نه به قراردادهای بیع متقابل و نه فروش نفت ارزان به کشورهای حامی تروریست نیز اشاره نکردیم راستی از کجا معلوم که از میوه جاتی که به عنوان پول نفت به کشور وارد میشود وبا وارد کشور با این سطح نشده باشد
البته از شکر و دیگر مافی های قدرت بگذریم که خود نیز کمتر از وبا برای این ملت نیستند که بزرگترین اونها کسانی هستند که با دولتیان هم محلی و خیشاوند نیستند تازه مثل صنعت نساجی که دست اخوندهایی است که نمیشود گفت بالا چشمتان ابرو است مهدوی کنی را یشود یکی از کوچولوهای اون بنامییم
اما نکته جالب داستان ایران را ایا شنیده اید
از کروبی بگوییم که قهر کرد و رفته یه تلویزیون ماهواره ای راه بی اندازد و چون در ایران مرجعی برای اجازه وجود نداره از کسی اجازه نگرفته برای مجوز و تازه مبلغی هم از دولت خاتمی برای این کار وام گرفته است
بعد اقای محسن رضایی کبریت بی خطر مثل دوست گرامیشان اقای ورزش رفتند سر کار مثل بچه هایی که کار بد کرده باشند و بعد با عذر خواهی بخواهند کاری را ماست مالی کنند
اقای تلویزون یعنی اقای لاریجانی که واقعا نه اینکه در انگلیس درس خونده باشد بلکه فکر میکنم انگلیسی الاصل باشد از بس بی پدر و مادر است شد اقای روحانی دبیر شورای امنیت ملی
که جالب است وقتی از ایشان میپرسند اعضای گروه مزاکره کننده که همواره همراه شما میاییند چرا بر نگشتند میگویید نه من تکذیب میکنم من با ایشان (اقای ناصری) تماس تلفنی داشتم این یعنی چی؟
از اقای خوش تیپ مگویین بگوییم اقای فرش باف یا قالی باز که شد ریس سوپررها تا مقدمه ای باشد بر احمدی نژاد تا بفهمد برای حکومت کردن در اینجا باید اول از پایه ابتدای مملکت شروع کرد و بعد رکن دوم دولت هست که میشوند سوپروهای درجه یک
از اقای هاشمی که من جرعت ندارم بگوییم که اونقدر پرو است که روی من کم شد تا اخر یه شب نیز مجال نداد تا واقعا براش مسجل شود که رییس جمهور نشده تا نرود مجلس خودش تا مبادا کسی بگوید کم اورد

خوب این هم برای پایان این قصه جالب است
پلی که در انتهای خیابان سعدی وجود داشت توسط شهرداری برداشته شد اونهم با هزینه ای بالغ بر دویست و پنچاه میلیون تومان که طی یک ده روز کامل صاف شده و فقط دو روز اول با جرثقیل بیشتر از 70 در صد پل جمع شد که شایان ذکر است نخاله و لوازم پل نیز در قرار داد به جمع کننده داده شده بود یعنی تمام فلرات موجود در ان که چیزی میشود در حدود بیبشتر از دوبرابر هزینه اجازه فقط ماشین الاتی که در این ده روز اونجا کار میکردند و این هم بگوییم دو چکش هیدرولیکی هم 30 % باقی را در یک هفته کاملا پاک کردند اعم از پایه های بتنی و پایه های پل
این میشود مکانیزم ساختن دولتی اسلامی از پول بیت المال که فعلا بیت الاخوند است

عصاری

۱۳۸۴ شهریور ۹, چهارشنبه

ارشاد در وزارت فرهنگ

با سلام
مطلب برداشته شده در این جا میشود گفت تفسیری است از خردنامه ویژه نامه شماه 63 همشهری به نام وزیری برای فرهنگ

میگویند روی میزش در سر دبیری کیهان این را گذاشته بود که< اله الریاسه ، سعد الصدر> این شاید برای آ« دسته از اهالی فرهنگ که نگران میزان سعه صدر وزیر جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند چیزی خوبی باشد. محمد حسین صفار هرندی یکی از شناخته شده ترین وزرای کابینه نهم است که اغلب اهالی فرهنگ او را از یادداشتهای صفحه دوم کیهان میشناسند.
صفار هرندی زاده تهران و دوران تحصیل ابتدایی را در یک مدرسه اسلامی تحت نظر جامعه تعلیمات اسلامی < تاسیس شده توسط شیخ عباس علی اسلامی > گذرانده و از همان جا با مسائل سیاسی و مذهبی آشنا شده است . شهید صفار هرندی که به همراه بخارایی و صادق امانی و نیک نژاد در ترور منصور دست داشت عموی اوست و علی الظاهر برادر زاده به عمویش نصب میشود قاتل به قاتل
رابطه او با گروه های مذهبی به همین جا ختم نمیشد . معلمان او از جمله اعضای گروه مسلح مسلمان به نام حزب ملل اسلامی بودند که در زمان تحصیل او دستگیر شدند.
صفار هرندی دردوره متوسطه را باز در یک مدرسه مذهبی یعنی مدرسه علوی رفته و در انجا با طیفی از فعالان مذهبی غیر سیاسی که تحت عنوان انجمن حجته فعالیت میکردند اشنا شدند البته بیرون از این جمع باید به حضور کمال خرازی غلامعلی حداد عادل و شهید نقدی وزیر پست در کابنه رجایی به عنوان شاگرد برجسته این مدرسه اشاره کرد
صفار هرندی سال 52 پا به دانشگاه علم و صنعت گذاشته است جایی که در استانه انقلاب پایگاه دانشجویان اصول گرا در برابر دانشجویان چپ گرا محسوب میشد دکتر احمدی نژاد نیز از دانشجویان همین دانشگاه است
با پیروزی انقلاب سیر زندگی او تغییر میکند و تحصیلاتش را باگذراندن دوره ای در دانشکده فرماندهی و ستاد مشترک معدل لیسانس در سال 72 و گذراندن دوره نظری مدیریت استراتژیک البته بدون ارایه پایان نامه دکترا در سال 72 ادامه میدهد.
صفار هرندی پیش از این فرماندهی سپاه منطقه 6 کشور را از سال 59 تا 62 را بر عهده داشتند و بعد از ان به جانشینی و سپس مسئول دفتر سیاسی سپاه به مدت یه ده تا سال 73 بودند از همین سالها است که عضو شورای تعیین و خط مشی خبر گزاری جمهوری اسلامی تا سال 76 و سر دبیری و معاون مدیر مسئول روزنامه کیهان میشود
صفار هرندی 52 ساله راهبر اصلی برنامه هایش در وزارت خانه فرهنگ و ارشاد اسلامی را بازیابی علایق بومی و سنتها و هویت دینی اعلام کرده است


خوب برای شناختن نیاز به معرفی نیست همانطور که روزنامه های سیستم خودشان معرفی میکنند ما فقط میاییم اون را شفاف میکنیم تا ببینم در این معیار چیز مهم است و چه چیزی رنگ برتری دارد
اقای صفار هرندی کسی بود که نه از هنر چیزی میداند و نه فرهنگ اما بی مبالاتی نیست بگوییم از ارشاد چیزی نمیداند ارشاد در همه نوع ان از ایشان برم اید با سر کو ب با نیرنگ و با دسیسه و با دوباره با زور
ایشان دارای اریثه فامیلی کرانمایه ای هستند که رنگ سرخ نشانه عظمت فعل اون است و تحجر سننت گرا نیز پالوده سیستم فکری اون است جایی که برای فهمیدن سختر از زمین جای نیست نستن و گوش دادن به حرف استاد که برای جواب ندادنهایش و برای فهمیدنهایش همواره حدی وجوددارد
و بعد هم در دوران دبیرستان جایی که انجمن حجته ها بودند کسانی که خود حد میگذاشتند کسانی که افرادی مثل اقایان نواب برای اونها پیشوایان حق بودند خودشان حکم میکردندو خودشان اعلام خودشان قاون ناطق بودند برای ایدهایشان این یعنی حرکت ملموس دینی از نگاه حجته در بطن مدارس دینی که نشات گرفته از جامعه حزب ملل اسلامی باشد این شان بهترین وارث فرهنگ زور گوی از نگاه سنت گرایی در لوای جمهوری اسلامی هستند
ایشان در سال 72 در ضمن خدمت با دوره ای کوتاه فوق لیسانس خود را میگرند و در سال بعد نیز تا حد دکترا ادامه تحصیل میدهند البته دوباره ضمن خدمت یعنی شبها و در خواب نیز تماما از این زمان سود میجستن برای رسیدن به این مقوله شایان ذکر است چون در سپاه مقطع به هر کسی دوبار نمیدهند و اگر کسی نیز دارای مدرک لیسانس داشته باشد هیچگونه مقطلعی داده نمیشود و از طرف دیگر زمان جدا سازی ایشان در سالهای بود که سپاه شروع شده بود به ابلاغ درجه و احکام تطبیق برای همین خیلی از افرادی که در سپاه بودند و این باعث میشد هم درجه اونها پایین بیاید به نسبت زیر دستانشان چون کسی که حتی پنجم اتدایی نیز داشت با دو مطقع میشد دیپلم و از حداقل درجه استوار دومی یا گروبان یکی شروع میشد برای ضرایب سنواتی
حالا بیایید در این گذار ببیند چند نفر در سپاه بودند و حالا نیستند که شغلهای مهمتر از سپاه گرفتند و در خلال سالهای 71 تا 73 از این ارگان خارج شدند
از وزاری اقای احمدی نژاد شروع کنید/؟؟؟؟!
عصاری

۱۳۸۴ شهریور ۷, دوشنبه

دوباره من برای خودم دوباره اون حس بد تنها و دوباره هزیان و حرفهایی که شاید تنها یه دل از بی تنهایی که خودم هم میشناسمش که در چه پستوی پنهان شده است فریاد از فغان در بر میاورد تا یه حد نیاز مند بودنش فریاد برکشد تا بی پروایی را در پرواز سکوت به بمباران افکار ملول نبازد
خوبه یه حسن دارد اون هم اعلام نمردن اما ای کاش می میرد تا دوباره دوباره دیگری نباشد و دوباره کسی را مردود افکار مریضم نکند اون نیاز اون هوس و اون شعور در کنار هم شاید حیوانی و شادی برتر از انسان بسازد تا کامروایی را به شکل یه جریان به شاهرگ هستی در نیستی بیاندازد تا شعر کامروایی را به اواز اوازه خوان تشبیح کند فریاد بزند و دوباره را تنها نخواند
مسلول

۱۳۸۴ مرداد ۲۴, دوشنبه

یار دبستانی؟

دشت بی فرهنگی ما جایی که قرار بود پر از علف های هرزی باشد که همواره در سرود یار دبستانی فریاد میزدیم اون یار دبستانی که هر بار که اون را میخوانیم تمام وجودمان شروع میشود به موج زدن و حس بیداری را به هم خواننده اون تزریق میکند و هم شنونده اون را به هم خونی وادار میکند از زمانی میاید که استیلای ظلمت به اتیلای خونخوار نزدیک و نزدیک تر میشود او.نجایی که فرهنگ و اصول و قواعد و قانون به چوب الف تبدیل میشود که باید فریاد ستم را شنید و هم تازیانه های ستم را بر بدن تجربه شده یافت
اما چه سود کی بیداره کی میخواهد ببیند کی میخواهد بشنود که ما کجاییم و ان کسانی که میاییند به فریاد رسی ما از کجاییند ایا اونها هم همکنون همراه من و شمایی که در این زندان بزرگ مبحوس اون اتیلای بزرگ اما به قیافه ای دگرکون شده با ریش سفید دیگر نمیشود گفت خون از سبیلش میریزد زندان بان وهم پادشاه زندان ما شده
اما دوباره سکوت دوباره خیالات بلند و دوباره های تکراری و دوبار اون همکلاسی که یه زمانی با ما بود اما حالا از فرسنگها دور فریاد قرهنگ را میزند که پر از علفهای هرز است اما در فرهنگستان اونها تعریف دیگری از ازادیست و از انسان بودن و حق انسانی که اصلا نمیشود با تعرایفی که در این سرزمین بوده و الان اونهم متاسفانه با جنجال انقلاب دگرکون و بهتره بگویی زیر رو شده
رییس جمهوری داریم که بعد از بنی صدر دومین رییس جمهور باسواد کشور است و انکار بعد از ایشان که کشور را بعد از واگذار کردن به دژخیمانی که اگر ایشان در اون زمان از قدرتش و از موج مردم استفاده میکرد که هنوز در تکاپو بود این بلا بر سرمان نمیامد امده است که کابینه ای دارد متشکل از عناصر سپاه و نیروهای اطلاعات و گزینش و حراست کل یعنی دوباره استبداد و دوباره مشتی اهنین در ورای مردمی که هر سال و هر زمان سرد تر مثل اهن زیر سندان سخت تر و بهتر توان تحمل این بند ها و این تازیانه ها را دارند

ما و ملت ما نمیخواهند بیدار شویندچون کسانی میاییند برای ما ایده و راه میدهند که از ترس اسیب دیدن هزاران کیلومتر فاصله دارند و البته خیلی کار حادی نیست فریاد و حتی ناسزا گفتن به این سیستم و رژیمی که فقط برای یک قشری به وجود امده که میخواهند دوباره فئودالیسم از نوع اقوام دینی در این سرزمین پاک از این سلوک پیداده کنند و تا امروز این را به بهترین نحو انجام داند و البته افرادی هم مثل اقای گنچی نیز وجود دارند که دارند در این زندان و در کنار من و شما این فریاد را میزند که در این مبارزه هم اگر زجری بکشند فقط و وفقط مکافات اعمال و طرفداریهای گذشته خودشان است البته من برای ایشان و ارمانهایشان احترام قائلم و حتی در گرد همایی که برای ایشان برای ازادیشان انجام شد هم شرکت کردم اما این نیاز است برای پاک شدن ایشان و امثال ایشان برای پرواز درافکار احاد ملت


عصاری

۱۳۸۴ مرداد ۲۱, جمعه

خلوتگاه

یه روز دیگر از این سرزمین برای فراموش شدن رفت و دیگر نخواهد برگشت الا به زمانی که ما قدرمند در تکاپوی زمان برنده او باشیم اون روز روز حیات ما در ابیدت است نه در ابهامات پاک بی غش
تکه ها زمان در حال جور شدن هستند تا اون پازلی که برنده ای ندارد و فقط من و خودم برای خودم میچینمش شاید شاید مثل همیشه برنده ای نداشته باشد اون چیست اون کیست تا سقراطی را برای مهمانی او دعوت کنیم
سربردن در این جولانگاه که هر زمانش برای ثنتی و هم مکانش برای قطعی زاده شده راه بسیار است و هدف در گم کردن راه نیست هدف در مطوف نگهداشتن را در خط سیر والا است
عصاری

خلوتگاه

یه روز دیگر از این سرزمین برای فراموش شدن رفت و دیگر نخواهد برگشت الا به زمانی که ما قدرمند در تکاپوی زمان برنده او باشیم اون روز روز حیات ما در ابیدت است نه در ابهامات پاک بی غش
تکه ها زمان در حال جور شدن هستند تا اون پازلی که برنده ای ندارد و فقط من و خودم برای خودم میچینمش شاید شاید مثل همیشه برنده ای نداشته باشد اون چیست اون کیست تا سقراطی را برای مهمانی او دعوت کنیم
سربردن در این جولانگاه که هر زمانش برای ثنتی و هم مکانش برای قطعی زاده شده راه بسیار است و هدف در گم کردن راه نیست هدف در مطوف نگهداشتن را در خط سیر والا است
عصاری

۱۳۸۴ مرداد ۱۴, جمعه

شباهت ولی فقیه با اریا مهر

با تصاویری که از تنفیض حکم ریاست جمهوری دکتر احمدینژاد در رسانه ها می دیدم نا خودگاه یاد شاه و مراسم سان از دربار میافتادم
منظورم اون دست بوسی از ولایت مطلقه خامنه ای
که البته در بعضی از نمودارها اختلاف ولی در کل خیلی شیبه بود و این باعثی شد که من بیاییم برای خودم و دیگر دوستان تشابهاتی که قابل لمس است بیان کنم تا شادی این راه برای روشن شدن بسیاری از موهومات کمک کننده باشد



در اولین نکته تشابه شاه و ولی فقیه را باید روشن کنیم
شاه البته اخرین شاهی که من و شما بر خودمان دیدیم کسی بود که وارث حکومت پدرش بود شاه جوانبخت کسی که به علت نه مرگ پدرشان بلکه به علت فشار دول خارجی که ایران را به تسخیر خود اورده بودند به حکومت رسیدی حکومتی که مشروع بودن مشروطه اون قابل لمس بود حتی اون رضا شاه قولدور هم این اصل را باور قبول داشت و این را در مسئلی که پیش امد نشان داد و هر چند در مقاطعی نیز اون را رد میکرد اما در مجموع کار نامه مثبتنی از این بابت به خود اختصاص داده بود و برای رسیدن به حکومت نیز حتی اونقدر به قانون اساسی پایبند بود که جمهوری را رد کرد و او توان داشت که حتی ریس جمهور مادام العمری باشد همانند دیگر همقطاران در کشورهای همسایه مثل صدام حسین مثل حسنی مبارک و حتی ریس جمهور سوریه اما ایشان لااقل به قانون اساسی که کلیه مردم باور و اعتقاد داشتند نیز پایبند مانند
و ولی فقیه کسی که خود را وارث امام غایبی میداند که اگر ایشان نیز بیایید و اعلام کند که من امدهام تاحکومت را از شما تحویل گیرم میدانیدبا چه دیدی به ایشان برخورد میکنند " ایشان مرتد هستند و تازه باید به صلاحیت ایشان در شورای نگهبان نیز رسیدگی شود؟؟!" این ولایتی که انها روی ان اریکه تکیه زدن بر اصولی بناشده که قانونش تماما و صرفا در جهت یک ایدولوژی است که حتی اگر ماست را سیاه ببیند چون پیروانش بر اصل مرید بودن هم پیمانند ماست تغییررنگ میدهد و سیاه میشود.
اگر در مورد سید ضیا که با رضا شاه حکومت قاجار را سرنگون کردن بخوانید متوجه شباهت بی حد اون با اعلام رهبری و البته بیعت اقای رفسنجانی با حجت الاسلام خامنهای که یک شبه ایت الله شد را به خاطر میاورید و بعد از بیست و اندی سال همان بلا را که رضا شاه سر سید ضیا اورد خامنهای نیز سر رفسنجانی اورد
و از سوی دیگر شاه فقط میتوانست سلطه بر عموم مردم بیاورد و نه اینکه با عقاید و ارمانهای اونها که تنها چیزی است که هر ملت و هر فرد داراست علاوه بر سلطه استفاده کند
از این بحث گذشته شاه فقط میتوانست موحق حق مردم باشد در مقابل دولت و اگر خیلی هم آریا مهر میشد میتوانست در بر خورد نفوذ مردم در دولت مقبله کنند اما در سیستم جاری در مملکت شاه که همان ولی فقیه است هم بر ملت و هم بر مجلس ملت و هم بر تمام ارکانی که میبایست فقط وظیفه جاری خود یعنی رهنمایی خواستگاه ملت شود را تحت نفوذ و مشیعیت خود دارد پس این استبداد خیلی سخی تر از سیستم ماقبل است

مرحله بعدی شباهت نفطه ساواک است که ساخته شده از لغات سازمان اطلاعات و امنیت کشور و سیستم اطلاعتی این رژیم که البته این رژیم دست عوامل و کارهای ساواک را بهتر بسته و همواره این را در تمام ضمینه ها اعلان و مبرهم بر مردم شده سازمانهای موازی اسمی که دیگر از شاخس ترین عناصر اطلاعات و امنیت این جمهوری اسلامی است که میخواهد همه چیز را در حیطه محافظت و پایداری امنیتی خود درا ورد
به طور اختصار فقط در سپاه پاسداران جمهوری اسلامی این رویه را با هم بررسی میکنیم تا نشان بدهد ساواک خیلی سبکتر و خیلی محتاد تر بر مردو بود تا این سیستم و این سلوک
در سپاه پاسداران که هم پای ارتش در وظایف به وجود امد تا اولا سیستم امینیت کلی کشور هم دوباره پایریزی و هم دوباره مورد کنکاش قرار کیرند که اون عواملی که دست از اریامهر خود برداشتند و به خمینی کبیر باور اوردند و لااقل به لباس خود خیانت کردند چه دلیلی دارد که دوباره این اهمال کاری را نکنند یا اینکه کسی که یک بار این کار را کرد هیچ دلیل ندارد بار دیگر اون را تکرار کند را بنا بر ساختن کردن
و دیگر وظایف سپاه کنترل ساختاری جامعه کارگری و جوامع کوچک در شهرها بود که هم جلوی حرکتهای دست جمعی را از ابتدا بگیرند و هم اینکه کنترلی بر اون محیط داشته باشد تا یک نیروی تقریبا نیمه امده را به همراه خود داشته باشد اون چیزی نبود به جز نیروی بیسج ادارات و کارخانجات که در مساجد نیز بر همین اساس بنا به پایگاه نهاد البته سپاه در تمام نیروهای خود یک کپی از ارتش دارد یعنی نیروی هوایی نیروی زمینی و نیروی دریایی و در کنار اون نیروی بیسج که توضیح ان داده شد و بعد نیروی قدس که در ان واحد عملیات خارج از مرز برای بست و گسترش ایدولوزی که بر اساس مرید ذکر شده و از بین بردن دشمنان سیستم و عقاید مخالف رژیم و نیروی مقاومت بسیج که در بالا مشروح درباریه وظایف و حیطه کاری گزارش شد و این پنچ نیرو در پایه دارای یک سیستم دوباره مرکز کنترلی وجود دارد و این نماییندگی ولی وفقیه در ان سازمان است که البته این نام در تمام دستگاهای اجرای و غیر اجرایی وجود دارد و این اداره دقیقه تمام ادارات ان نیروها را دارد برای چک کردن و مراقبت کردن ان که از ایدولوزی پای فراتر نگذارند و به همان سیستم پایبند باشند
این در صورتی است که دوباره اداره حفاظت اطلاعات نیز در ان سیستم وجود دارد که دوباره میشه گفت ساواک در ساواک است که سیستم گزینش نیروهااز اینمراحل دوباره جدا هستند بینید در چه مملکتی زندگی میکینم !!
در مورد برسی وضعیت امینتی این رژیم با رژیم گذشته که بهتر است بگوییم این شاه و ان شاه من اگر نبودم و نیدیه بودم میدانستم که مثلا خیبان اذربایجان از خیبان ولی عصر شروع میشود همنطوری که ته خیبان کاخ باز بود اما اینها اونقدر از جان خود وحشت دارند که روی ان شاه هم کم کردند چون مثلا چون فردا اقای دکتر احمدی نژاد برای معرفی کابینه خود میخواهد برود مجلس باید تمام بانکهای اون حوالی بسته باشند و هیچ وسیله نقلیه حتی موتور اطراف مجلس پارک کند ؟ایا خرابه های اون دیواری که شاه در اون از ارتش سان میدید را در اتوبان کرج تهران که به خرابه ای تبدیل شده به یاد میاورید و با رژه پرشور در بیست و دوم بهمنها که میدان به اون بزرگی را میبینند را به خاطر بیاورید

فکر میکنم تا اینجا کافی باشد تا روز دیگری و شباهتی دیگر که بخاطر میاوریم و باهم دوباره ترسیم میکینم تا ببینم در چه جنگلی زندگی میکینم شب و روز خوش
عصاری

۱۳۸۴ مرداد ۱۲, چهارشنبه

یه ورق دیگه از ایران

معمای دیگر در نقطه ای که میخواهد پازل ما حل شود ایجاد میشود اونم در واپسین روزهایی که تحولات در ایران در حال جریان است و برای رسیدن به نقطه تحلیل هر کدام باید ید طولانی داشت به هر حال جریان را با بوی ندانستن و استفهام خودمانی به جریان می اندازیم
خاتمی رفت کسی که دو تا هشت سال فقط برای ملت حرف چرت زد و برای مردم این را ثابت کرد که بابا چه قدر شما ساده لو هستید که با حتی چهار سال حرف که عمل نشد دوباره تکرار دروغهای دوباره شما را میتواند سحر کرد و این را شما بعدها خواهید دانست کسی که در دوران او اختناق به حد جنون رسید با تعطیلی بیش از صد نشریه فکر میکنم بعد از سالها 58 و 59 یه رکورد در رکود باشه در رکود خفه کردن بیان چون اول امدن و سنجیدن به چی چقدر مردم ایران نیاز دارند در ازمایشات انتخابات و خیلی راحت به اون دست یافتن و در زمانی که به قدرت رسید نرخ نفت تا به حد بی حساب یعنی 62 دلار البته خیر سر مرگ فهد پادشاه بلامنازعه اعراب مسلمان بی نشان در مرگ اما بزرگ قدرت برعکس خمینی !!!
و بیایید در زمانی که خاتمی این مسند را گرفت بسنجیم زیر ده دلار که البته از فرش نفت مستقیم یک دلار به بیت رهبری میرفت و این در معاملات خارج میز اوپک بود و به طور میان گین از این نرخ فرض کنیم ده دلاری ملت که وزارت نقت شاخص اون بود چیزی حدود دو تا چهار دلار گیرش میامد.
و نکته بعدی انفجار در برج سایه و اینکه بگوییم کنسولگری انگلیس در شمال تهران و در نزدیکی اسکان اولیای ایران اسلامی؟
چه از ترقه باشه که به اون الکیلی سرنج میگوییند یا اینکه از فلومینات جیوه یا تی ان تی فرق نمیکند مهم انفجار است انفجار یعنی انتشار پتانسیل مخالف به سریع ترین شکل این یعنی پایان خیلات بازی کردن با رژیم ایران این یعنی دیگر ملت ایران تاب تحمل در مقابل سکوت اتحادیه اروپا در مقابل رژیم خود کامه ایران ندارد بگذریم تا به ترور معاون دادستانی تهران برسیم اون کسی که مجریه عدالت در مقابل جمعی از کسانی بود که خواهان ایرانی برای رشد در دمکراسی باشند ایجاد تفکر کردن در ازاد بودن که میتوان از محاکمه کنچی و کنفرانس برلین نام برد اون قاضی کشته شد تا اون شب قاضی مرتضوی ها نتوانند راحت بخواببند بیدار بمانند تا شایدکسی دیگر را برای انگی همانند اقای سلطانی برای افشای مسئله اتمی برگزینند اگر بیایید سراغ من شاید تروریست بودنم محروز باشد میهن پرستیم هیچ .
در پایان وقتی این را میخواهم بگوییم که این هراز گاهی که از مقابل سفارت امریکا عبور می کنم با تمام قوا از هرچه فاشیسم دولتی که در کشور ما موج میزند منزجر میشوم در پلکان سفارت تندیس چند امریکایی که دست در پشت سر گذاشته اند و اسیر بودن خود را به هر زبان اعلام میکنند و در جلوی اونجایی که سابقا پرچم امریکا برافراشته میشد هم فکر میکنم قطعه از موتور هلکوپترهای که در طبس پیداکردن گذاشته باشد
بله اونها نشان چی هستند برای کی؟
اون اسیر که دارای حق دیپلماتیکی هست که در این کشور حق ایشان ضایع شد چون ما منطق اینجوری داریم و مثلا اگر سازمان چاپ و انتشارات جمهوری اسلامی ایران در کشورهای هم جوار و خاورمیانه کار همانند اونها و شاید بیشتر به اون حدی که کارمندان اون مراکز حتی از داشتن مدارک شناسایی خود سلب هستند چون مشخص نشود اونها برای جمهوری اسلامی کار میکنند و فقط اونجا شاید جاسوسی دیگر باشند از نوع چهارم
یا اینکه همانند سفارت ایران در برلین یا بیروت و یا هر جای دیگر که همه کار میکنند به جز کارهای کنسولی اعم از کشتار مخالفان رژیم ایجاد پایگاههای مخفی مخالف دولت اون کشور برای سازمان دهی ایدولوژی خاص خودشان و هزاران کار کثیف دیگر
اون موتور سوخته توی سفارت امریکا شاید برای من و شما بی ارزش باشد ولی اون سنبل این است که دولت امریکا برای حمایت از سیستم و افراد مورد حمایت خود حتی تمام نیروهای قابل خود را بسیج میکند تا انها را ازاد گردانند تا اونها همانند افراد کارمند ایران در کشورخارجی بعد از لو رفتن صرفه جاسوس نباشند؟!
عصاری

۱۳۸۴ مرداد ۸, شنبه

تردید

با نزدیک شدن مراسم تعویض قدرت سمبلیک کشور که فقط مجری اختیارات رهبر است چند روز بیشتر نمانده و این روزها خوشبختانه با موعد مزاکرات ایران و اتحادیه اروپا در مورد مسایل اتمی و دوباره اروپاییان خواهان زمانی برای سر درگرمی دوباره ایرانیان هستند
میدونید اروپاییان همواره با این روش به کسانی که به اونها پناه میاورند عمل میکنند اونقدر وقت کشی میکنند تا اونها ارمان و امالشان را به زمان ببازند این هم در باره ایران بیشتر از پنچ سال میگذرد اما اینجا چند چیز باعث شد که سر درمداران این حکومت خود کامه بتوانند با قلدری مواضع خود را پایریزی کند و این نشان ضعف ارواییان در اغمای داروی دیرین خود هستند نفت جنگ عراق مشکلات ملای جوان عراقی مقدای صدر و همچنین حوادث تروریستی باعث شده ایرانیان البته صاحبان نو کیسه بتوانند در قدرت خود غرق شوند و ایران و ایرانیان و دنیا را به اهداف بی ره اورد مشتاق دارند
ایران مرده ایرانیان در بد غفلتی غرق هستند اون غفلت چیری نیست جز اون خواب سنگین بعد از اون تلاش بلند و اون حرکت ناسرانجام اما یکی نیست این را از اونها بپرسد ایا فکر نکردید چند بار به دنیا میایید که راضی میشوید در این روزهای قهوه ای زندگی کنید و لب بر این شقاوت باز نکنید؟



یادی از فرخزاد
سکوته شبانه میشکنه با اواز من میخونم
پرندم یه پرنده اوازم پروازم میدونم
میخونم منم من یه عاشق اوازه خون یه کولی
با قلبم میخوانم
من میخونم اوازم عشق منه مثل عشق پرنده ای به پرواز
صدام چه خوب چه بد صدا بهانه است
از احساس اوازمون لبریز به پرواز

عصاری

۱۳۸۴ مرداد ۷, جمعه

مرغ حق

سردی صحبت از ندانستن همواره انسان را در گروه حماقتی از درون خود می اندازد
تا برخیزد و تنها و بی کس اما محکم بخواند این سخن پر اواز را
این زمین که من و تو در ان امده ایم و سیر میکنیم بی من وتو نیز میامد و میرفت بدون احتساب من و تو اما بلند و پرجبروت
هر چیزی که کنار ما باشد دارای یک سلوک و اخلاق است و طرف یک احترام و اگر در زمین باشد یا خود زمین باشد نه از پستی است نه از نیستی از وجود بی کاستی است با سیر زمان این فام را با این فانی مخلوط کردند تا به تدریج به این شکل بیاید تا من تو سخنی از این باب بگذرانیم
نه اون گل منم نه من اون گلم نه من اونقدر بدم و از پستی امده ام نه اون اونقدر بی ارزش بلند دیدن را از اغاز باید دید نه از اون نطقه بسیاردور که اگر بخواهیم از اون شروع کنیم به اندازه ای دور است که اگربا چشمهای نزدیک بین هم بخواهیم اون را مورد التفات قرار دهیم تا حتی به قد قرون دور از ماست پس اگر باشد نباید کوچک باشد
عشق هنر عرفان معنویت سلوک و هر استعاره ای که با اداب خواص بیان میشود چیزی نیست روی یک اصل که با یافتن معمای او بی هم بی معنا و با همسانی است در تن شما میخواهیدش میبینیدش نمیخواهیدش فراموشش میکنید با درک خود میبابید با هنری هستید که او نه فقط پنچره احساس درون شما در مقابل قدرت طبیعی طبیعت از بیان جلال و مغروریتش در بالا پریدن است
ایا فکر کرده اید بیان خدا را باید در محیطی دید که هیچگاه دروغ و حتی شکی برایمان نمیگزارد اون جا نه دروغگویی است نه فریاد گش نقض فقط تو هستی و پیرامون تو اونجایی که حتی شما نیز به تو تعبیر ندارد چون تو نیز جزی از خلایق اون جمعید نه بیشتر
حالا برای چی؟
دیواره دیوانه
برای نفهمیدن بعد خودت اونجا نه فریاد است نه سکوت اون دیوار دیوانه بی غم با کسان درد مند
کیستی؟
عصاری

۱۳۸۴ مرداد ۵, چهارشنبه

دیوار نا مرئی

با سلام
دوباره به روزهایی میرسیم که میتوانیم خیلی چیزها را اگر کنار هم بگزاریم به بهترین نحو میشود حقایقی را دید که با دیوارهای از حاشا نیز نمیتوان برای او مرز کشید
دیروز دادگاه خانم زهرا کاظمی انجام شد و تقریبا بدون اینگا مجرم به مجرمیت خود برسد البته با ریاست قاضی مرتضوی کسی که تقریبا میشود بعد از خلخالی معرفترین جنایت کار این سیستم باشد
که نکته جالب برای این دادگاه اینکه اقای سلطانی قاضی مرحوم کاظمی نیز فردای دادگاه تحت تقیب و به احتمال زیاد زندانی خواهد شد چون به قاضی گفته که شما که از مجرمان پروند هستید چگونه میتوانید قاضی نیز باشید؟؟!
و فردای ان روز منزل ایشان نیز حتی مورد تفتیش قرار گرفت به وسیله دادستانی تهران با حکم دادگاه انقلاب
و ادم یاد قتل های زنجیره ای میافتد و دوباره محاکمه وکیل مدافع انها و اینبار هم اقای سلطانی
این یعنی دمکراسی این یعنی ازادی این یعنی خفقان در فریاد
بعد میاییند از نمیدانم حرفهای خلبان ارتش امریکا که بله شاید فاعل و دستندرکاران وقایع یازده سپتامبر از خود امریکا و نیروهای مخفی انها باشد
خیلی جالب در این جا دونکته کامل روشن مشخص میشود که خیلی راحت میتوان به به ریسس جمهور امریکا و سیستم ان توسط افکار عمومی شکایت کرد و تازه بعد از اون در دردسر عواقب اون بر نمیگردید
اما اینجا کویته هر کسی هم اگر بخواهد بگویید چرا نیز مجرم میشود مثل وکیلی مدافع
و با توجه به حوادث لندن در این مدت دولت ان کشور به ماموران ان کشور استفاده از صلاح را مجاز دانسته و در این بحث نیز یک تابعه کشور برزیل کشته شد و اینجا انگلستان از اشتباه نیروهای امنیتی خود در برخورد با ایشان پرده برمیدارد و اعلام میکند ایشان بی گناه کشته شده و حالا تقریبا پنچ دقیقه از اخبار این چند روز را بر علیه این کار و نشان دادن اشتباه دولت انگلیس صدا و سیما جمهوری اسلامی وقت صرف میکند
حالا چرا کسی نمیاید بپرسد راستی در مهاباد چه خبر برای چی اون جا نا ارامی است برای چی سردشت نیز متشنج است ایا مردم ان نواحی نخواستند بگوییند چرا نیروی انتظامی جمهوری اسلامی شما نیز همچین اشتباهی را انجام دادید و حتی اونقدر هم بی جرعت هستید که میایید و نمیگوید که بله ایشام مثلا بی گناه کشته شد و برای جبران مکافات خود هزاران عنگ با ایشان میچسبانید مثل زهارا کاظمی
بینید در چه مملکت گل و بته ای زندگی میکینم
عصاری
گ

۱۳۸۴ تیر ۳۱, جمعه

خواب الود

یک روز با سکوت اغاز شد روزی که در پهنای افق خورشیدش چیزی به جز امواج دنباله دار ترنم حیات نبود ترسیده بودم که چرا تنها نشستم چون نفیر به من از اغازی از ترس و واهمه در قبال رشد میداد بزرگ تر میشدم و مجهول تر اما بی سایه و بی ریشه در هوای ان خورشیدی که روزها در مهتاب ما سیر در افاق میکرد

۱۳۸۴ تیر ۲۲, چهارشنبه

با سلام
سرزمین من اما سرد
تنها بی کس اما پر درد
دوستان و هم میهنان گرامی خوشبختانه مردم به خود دیدن که مسکوت مانندن یعنی مردن یهنی فاسد شدن لذا برخواستند حتی برای آقای گنجی هم که قبلا با این رژیم بوده و بعد چشمهایش را شسته نیز برخواستند و در مقابل استبداد برخواستند و فریاد زدند
من تقریبا ساعت 5:30 توانستم خودم را به روبروی درب دانشگاه برسانم اونجا پر از سکوتی مانوس بود که از وحشت نیروی انتظامی با اون باتوم های مشکی نفیر استبداد را میزد
و بجای اسم روی پلاک روی لباسشون یه کد رمز به زبان انگلیسی مشخصا جالبی بود که عموما بر روی درجه های سرگرد و سرهنگ ها مشخص تر بودند . مثا همیشه دونوع لباس شخصی در بین مردم مشهود بودند یکی از اونها با اون قیافه های نامیزون از لحاظ ظاهر که نشان میداد فقط راه سید علی کجاست
و نیروهای لباس شخصی که با نیروی های انتظامی بودند و خود را به عنوان نیروهای نامحسوس در بین مردم غرق کرده بودند اما با اون ته ریشها و یا اون ریشهای انکارد شده مشخص است اما بگذریم تا ببینیم چرا جلوی درب دانشگاه سکوت است چون اونجا اشغال شده دشمنان لباس شفید برادان نیروی انتظامی و اون سری از نیوهایی که به عنوان پاسدار با لباسهای سرمه ای در اونجا با باتوم پر بودند
به خودم میاییم میشنوم که صدای مردم که دارند دست میزنند و شعار میدهند مسیرم را برایم مشخص میکند میروم به سمت میدان بله مردم به علت متفرق شدن دارند به سمت میدان میروند مردم دارند شعار میدهند و نیروی انتظامی میردم را به حرکت مجبور میکنند به سمت جلو تا از حریم درب دانشگاه دور شوند چون رفتند به داخل دانشگاه یعنی 18 تیر دیگر و خیلی زیبا این سنگر را از مردم میگیرند
یواش یواش مردم پر تر میشند و سرود یار دبستانی برای همه نشان از شعف پیروزی میاورد زم زمه ها بلند تر میشود تا اینکه نیروی انتظامی به سمت صفوف مردم حمله میکنند و یه دسته از نیروهای انتظامی بین مردم میافتند و مردم به صورتی جالب از یک سمت مشغول هو کردن و از سمت دیگر شعار دادن میکنند که این باعث میشود نیروی انتظامی عزم بر متفرق کردن کلی مردم مشغول شود
دیگه روبروی سینما بهمن بودیم که نیروی انتضامی مردم را با باتون میریزند توی پیاده روی بعد پیاده را را میبند تا مردم تکه تکه شوند و بعد پذرایی من در این جا بود که داشتم با دوربین مبایلم عکس میگرفتم که یکی از نیروهای لباس شخصی نیروی انتظامی فریاد زد این رو دور بین رو از دستش بگیرد داره عکس میگره که یهوی چهار پنج نفر ریختند در ورم تا بخواهم فرار کنم در دست اونها بودم که مردم یورش اوردند من را ازاد کردند اما دوباره من را گرفتند به سمت شرق میدان اوردن که دوباره مردم چه زن و چی مرد دوباره من رئو ازاد گردند و من را فراری دادند من که دیگه مشخص شده بودم مجبور شدم محل را ترک کنم اما چند تا از اون عکس ها را برایتون میفرستم امید وارم این را بدون طبق قانون اساسی این نظام دیکتاتوری مردم میتوانند تجمع کنند بدون اسلحه و بدون اینکه اهانت کنند به دین اسلام و از اون ور هم وزارت کشور این تجمع را غیر قانونی خوانده خوبه ببینید منا توی چه چنگی زندگی میکنیم و فرمانده نیروی انتظامی نیز با حرکت امروزش نمره بیستشو ار رهبر خواهد گرفت و فردا هم حتما جناب ریس جمهور به ایشان نشان لیاقت میدهند (این امر بر عهده ریس جمهور است طبق قانون اساسی)
به امید ازادی
عصاری

۱۳۸۴ تیر ۱۵, چهارشنبه

Plz see this text with "view/encoding/unicode
سلام دوستان
امروز هم مانند دیگر روزها به پایان رسید و من و شما دوباره در خیالاتی که ما را به افقهای روشن ختم میکند غرق هستیم و دنبال او عبا به دوشی میکردیم که ما را به سرمنزل حقیقت و آزادی برساند اما چه خوابی و چه رویای زیبایی
پس فردا هیچدهم تیر ماه است روزی که مردم فکر میکنند مردم دوباره شاید ازادی بیابند و در کویی که دژخیمان در اون منزل کرده بیرون رانده شود اما دوباره موهومات و دوباره دوباره های تکراری
نمیدونم که چرا کسی نیست که جرعت داشته باشد و بخواهد از حقی و حقیقتی که همواره در ذهنش از وجودش میسازد دفاع کند و بلند فریاد بزند .
میدونید ما مردمی داریم سحر شده حتی به بلند ترین فریاد هم بیدار شدنشون با هزار شاید و اما است دیگر حتی حسی برای بیدار شدن از این روزهای باری اونها هم ارزویی شده دست نیافتنی اما چرا
شاید این ارمغانی باشد که هممیهنانمان در خارج از این دایره برایمان ساختن و ما را به زمان موعود وصل میکنند و ما را در زمان محصور
کسی نیست بپرسد از خودش ، باید بودن را ثابت کرد باید فریاد کرد تا فهمیده شود باید اعتراض خود را با خاموشی نگوید این خاموش بودن در سنت ما یعنی موافق بودن یعنی مسکوت بود با میل مثبت اما تا کی؟
این حرف من از این نیست که سیرم یا گرسنه این حرف کسی است که میخواهد مانند کسان دیگر نباشد میخواهد بودنش را به اثبات برساند تا برای بودنش نرود به بینگ بنگ بزرگ و یا اسلام و هر کیش و اینی که شاید در اون جوابی برای بودنش بیابد
بیدار شوید تا اگر فرزندتان از شما پرسید برای خودتان هیچ و برای ما هم هیچ کاری نکردید مغموم نکردید
از خودتان بپرسید که ایا شنیدید و ایا میخواهید دوباره سکوت کنید؟؟
اگر پاسختان منفی نیست جواب بدهید و اگر میخواهید بخوابید دیگر نه بوفی است نه آن هزاردستان
عصاری

۱۳۸۴ تیر ۱۱, شنبه

FOR SEE THIS TEXT PLZ
VIWE/ENCODING/UNICODE

اگر چه در سرزمینی به وسعت یک تاریخ زندگی میکنیم اما در دیوارهای محصور شده بی عدالتی اون همواره زندانی هستیم.
میداینم که بیست و اندی سال است که مردمان انقلاب کردند برای رسیدن به آزادی برای رسیدن به حیات برای رسیدن به حقوق مشروع خود اما متاسفانه با قدرت گرفتن یک گروه خاص این جهت گیری صرفه خاص گروهی شده که چیزی را از سابق برای مردم تغییر نداده به جز اسم پادشاهان و حکمفرمایان راو البته پس رفت همان آزادی وحقوق اندک
اگر مروری بر قانون اساسی که در این دروان شکل گرفته نظری بی اندازیم خواهیم فهمید سرزمینی که در اون هستیم به چه اندازه ای کوچک و بسته است لذا گوشه های ان را برای شما این جا مینویسم تا شاید کمکی شود برای پیدا کردن جایگاه حقیقیمان

اولین بحثی که میبایست به اون توجه کرد مردم ایران در تاریخ دهم ویازدهم فروردین یک هراز و سیصدو
پنجاه وهشت به اکثریت کلیه کسانی که حق رای داشتند به جمهوری اسلامی رای موافق دادند!!
به جمهوری اسلامی نه نئو فئودالی مذهبی که در اون پادشاهی وجود دارد که به جای اینکه به او شاه بنامیم به او رهبر میگوییم و با اختیارات بیشتر از یک امپراطور مستبد ؟!

اصل اول
حکومت ایران جمهوری اسلامی است که ملت ایران ،بر اساس اعتقاد دیرینه اش به حکومت حق و عدل و قران ،در پی انقلاب اسلامی پیروزمند خود به رهبری مرجع عالیقدر تقلید حضرت ایت الله العظمی امام خمینی ، در همه پرسی دهم و یازدهم فروردین یک هزارو سیصد و پنجاه و هشت برابر با اول و دوم جمادی الاولی سال یک هزارو سیصدو نود نه هجری قمری با اکثریت 98.8% کلیه ء کسانی که حق رای داشتند به ان رای مثبت دادند

نکته ریزی که در این جا مشهود است ملت ایران به چه چیزی رای دادند حکومت جمهوری ایران یا حکومتی که جمهوری در اون تحت سیتره رهبری است که هیچگون در حدود اون نمیشود دخل و خرجی داشت؟


در این ساختار بعد از رهبر سه قوا وجود دارد که مجریه و مقننه و قضایه هستند که جای دارد به تفسیر به حدود انها بپردازیم
یک- قوه مقننه:
اصل هفتادو یکم

مجلس شورای اسلامی در عموم مسائل در حدود مقرر در قانون اساسی میتواند قانون وضع کند

اصل هفتاد ودوم
مجلس شورای اسلامی نمیتواند قوانینی وضع کند که با اصول و احکام مذهبی رسمی کشور یا قانون اساسی مغایرت داشته باشد.تشخیص این امر به ترتیبی که در اصل نود و شش آمده است بر عهده شورای نگهبان است

(اصل نود ششم
تشخیص عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با احکام اسلام با اکثریت فقهای شورای نگهبان و تشخیص عدم تعارض آنها با قانون اساسی بر عهدهء اکثریت همهء اعضای شورای نگهبان است.)

اصل هفتادوسوم
شرح و تفصیرقوانین عادی در صلاحیت مجلس شورای اسلامی است .مفاد این اصل مانع از تفسیری که دادرسان ،در مقام تمیز حق،از قوانین میکنند نیست.

اصل هفتادو ششم
مجلس شورای اسلامی حق تحقیق و تفحص در تمامی امور کشور را دارد

در مورد شرایط انتخاب این مجلس

اصل شصت و دوم
مجلس شورای اسلامی از نمایندگان ملت که به صورت مستقیم و با رای مخفی انتخاب میشوند تشکیل میگردد.شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان و کیفیت انتخاب را قانون معین خواهد کرد.!!

شایان ذکر است شرایط انتخاب شوندگان را چه قانونی تعیین میکند که در اساس کنجانده نشده و در ایران امروز شرایط را بعد از گزینش و تایید صلاحیتی که شورای نگهبان بر عهده دارد معین میشود.

دوم- قوه مجریه
اصل یکصدو سیزده
پس از مقام رهبری رییس جمهور عالیترین مقام رسمی کشور است و مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوهء مجریه را در اموری که مستقیما به رهبری مربوط میشود،بر عهده دارد

( اصل یکصدو دهم
وظایف و اختیارات رهبر:
1- تعیین سیاست های کلی نظام جمهموری اسلامی ایران پس از مشروت با مجمع تشخیص مصلحت نظام.
2-نضارت بر حسن اجرای سیاست های کلی نظام
3- فرمان همه پرسی
4- فرماندهی کل نیروهای مسلح
5- اعلان جنگ و صلح و بسیج نیروها
6- نصب و عزل و قبول استفای
الف- فقهای شورای نگهبان
ب- عالی ترین مقام قوه قضایه
ج- رییس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
د- رییس ستاد مشترک
ه- فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
و- فرماندهان عالی نیروهای نظامی و انتظامی
7- حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه
8- حل معضلاتنظام که از طرق عادی قابل حل نیست، از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام
9- امضای حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم،صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری از جهت دارا بودن شرایطی که در این قانون میاید فباید قبل از انتخاب به تایید شورای نگهبان و در دورهاول به تایید رهبری برسد
10 – عزل و رییس جمهور با در نظر گرفتن مصالح کشور پس از حکم دیوان عالی کشور به تخلف وی از وظلیف قانونی ، یا رای مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت قانونی وی بر اساس اصل هشتادو نهم
11- عفو یا تخفیف مجازات محکومین در حدود موازین اسلامی پس از پیشنهاد رییس قوه قضایه
رهبر میتواند بعضی از وظایف و اختیارات خود را به شخص دیگری تفویض کند.)

اصل یکصدو هیجده
مسولیت نظارت بر انتخابات ریاست جمهوری طبق اصل نود ونهم بر شورای نگهبان است ولیقبل از تشکیل نخستین شورای نگهبان بر عهدهء انجمن نظارتی است که قانون تعیین میکند.

اصل یکصدو بیست دوم
رییس حمهور در حدود اختیارات و وظایفی که به موجب قانون اساسی و یا قوانین عادی بر عهده دارد در برابر ملت و رهبر و مجلس شورای اسلامی مسئول است

اصل یکصد و بیست سوم
رییس جمهور موظف است مصوبات مجلس یا نتیجه همه پرسی را پس از طی مراحل قانونی و ابلاغ به وی امضا کند و برای اجرا در اختیار مسئولان بگذارد

فکر میکنم از این اوضاع خود نشان دادن شخصیت رییس جمهور باشد که باید چه کارهای را انجام ندهد و نخواهد داد

سوم- قوه قضایه

اصل یکصد و ششم
قوه قضاییه قوه ای است مستقل که پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشیدن به عدالت و عهده دار وظایف زیر است:
1- رسیدگی و صدور حکم در مورد تظلمات ،تعدیات،شکایات ،حل و فصل دعاوی و رفع خصومات و اخذ تصمیم و اقدام لازم در آن قسمت از امور حسبیه که قانون معین میکند.
2- احیای حقوق عامه و کسترش عدل و آزادی های مشروع.
3- نظارت بر حسن اجرای قوانین.
4- کشف جرم و تعقیب مجازات تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزائی اسلام.
5- اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین.

اصل یکصد و پنجاه و هفتم
به منظور انجام مسئولیت های قوه قضایه در کلیه امور قضای و اداری و اجرایی مقام رهبری یک نفر را برای مدت پنچ سال به عنوان رییس قوه قضاییه تعیین مینماید که عالی ترین مقام قوه قضایه است

اصل یکصد و پنجاه و هشتم
وظایف رییس قوه قضایه به شرح زیر است:
1- ایجاد تشکیلات لازم در دادگستری به تناسب مسئولیتهای اصل یکصد و پنجاه ششم
2- تهیه لوایح قضایی متناسب با جمهوری اسلامی
3- استخدام قضات عادل و شایسته و عزل و نصب آنها و تغییر محل ماموریت و تعیین مشاغل و ترفیع آنان و مانند اینها از امور اداری طبق قانون



شورای نگهبان
اصل نود و یک
به منظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی از نظر عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با انها شورایی به نام شورای نگهبان با ترکیب زیر تشکیل میشود
1- شش نفر فقهای عادل و آگاه به مقتضیات زمان و مسایل روز انتخاب این عده با مقام رهبری است
2- شش نفر حقوق دان در رشتهای مختلف حقوقی از میان حقوقدانان مسلمانی که به وسیله ریسس قوه قضاییه به مجلس شورای اسلامی معرفی میشوند و با رای مجلس انتخاب میشوند

اصل نود دوم
اعضای شورای نگهبان برای مدت شش سال انتخاب میشوند ولی در نخستین دوره پس از گذشتن سه سال نیمی از اعضای هر گروه به قید قرعه تغییر مییابند و اعضای تازه به جای انها انتخاب میشوند.

مجلس تشخیص مصلحت
اصل یکصد دوازهم
مجمع تشخیص مصلحت نظام برای تشخیص مصلحت در مواردی که مصوبهء مجلس شورای اسلامی را شورای نگهبان خلاف موازین شرع و یا قانون اساسی بداند و مجلس با در نظر گرفتن مصلحت نظام نظر شورای نگهبان را تامین نکند و مشاوره در اموری که رهبری به آنها ارجاع میدهد و سایر وظایفی که دراین قانون ذکر شده به دستور رهبر تشکیل میشود.
اعضای ثابت و متغییر این مجمع را مقام رهبری تعیین مینماید
مقررات مربوط به مجمع توسط خود اعضا تهیه و تصویب و به تایید مقام رهبری خواهد رسید



خود تا اینجا این نکته کاملا مشهود و مبرا است که که ما قانونی داریم به اندازه یک دایره حول یک نقطه استبدادی که در اون به جهت چرخش عقربه ساعت افراد و شرایط همدیگر را تصویب و همدیگر را اعیین میکنند و مردم بدون هیچگونه اجازه و حق در اطراف اون گردش میکند
البته شایان ذکر است که مجلس خبرگانی نیز وجود دراد که رهبر را تعیین میکند و بعد از انتخاب انها توسط شورای نگهبان نیز مشروعیت انها باید تعیین شود یعنی یک رهبر خود خوانهد خود را مصوب میکند شورای نکهبان را تعیین کمیکند شش نفر مستقیم و شش نفر را توسط ریسس قوه قضایه که قبلا تعیین کرده در ضمن بعد از تصویب نیز مجلسی که توسط شورای نگهبان تعیین شده نیز میبایست حالا شش نفر از اعضای شورای نگهبان را انتخاب کنندو بعدهم قسمت بعدی دایره که ریسس جمهور نام دارد که تقریبا بی اختیار است و دایره حول مسیر تعیین شده میچرخد و مردم با دلخوشی به اینده خود میاندیشند
ما کجای این داره هستیم داخل یا خارج؟
مورد احترام از احاظ حق رای یا نه ؟
ایا میخواهید بمانید تا ادامه مسیر را که ترسیم شده نیز ببینید؟

با احترام عصاری

۱۳۸۴ تیر ۷, سه‌شنبه

یک روز دیگر هم غروب شد
این بار ظلمت شب با تار نماهای جدید جلوه جدید تری برایمان خواهد اورد
ما غریبه وار در سرزمین خود سکنی میگزینیم تا شاید یک بار دیگر رستمی بیاید و ما را به منزلگاهمان جایی که ازان خودمان باشد به جایی که در اون سکنی گزیدیم ببرد
شب تاریک این بار بعد از امدن ریس جمهور جدید به شبی بدون ماه تبدیل شده سوت و کور بدتر از درون غار غفلت
قابل توجه است که رهبر ایران از اقای رفسنجانی یاد کرده و ایشان را نورد احترام قرار دادند تا باید احوال ایشان را در معذوریتی قرار دهند که دنبال تلافتی نباشند اما این عالیجناب خاکستری رنگ ایا به این سادگی از زهر وجودی خود بی خیال میشود که پس لرزهای ان ترس زمانی مشهود تر میشود که نمایندگان مجلس نیز به اکثریت از ایشان تجلیل کردند و ایشان را مردی که بیش از پنچاه سال از عمر خود را برای این نظام قرار داده یاد میکنندو ایشان را یار شفیق رییس قافله خمینی میناممند
این چه معنی خواهد داشت ترس از عاقبت ترس از ریا کاری خود ترس از عاقبت و دو دوزه بازی کردن رجال که فقط از رجال بودن یک چیز را دارند
این بار نیز ما ماندیم و هزار اما تیره و تار تا به اون حدی که خود نیز نمیدانیم عاقبت چیست و چکونه میتوانیم برای مشکلات خود راه حلی بیابیم ما و خیلی از ایرانیان شرکت نکردند در این انتخابات تا نه بدی را انتخاب کنند و نه بد تری اما در اصل یک چیز برایمان بهتر جلوه کرد مردم ما فقط رفیق روزهای و حرکات ارامنند و هنوز ترس و دلهره در ساختار وجودیشان است برای رها شدن هنوز نیاز مند به زمانند
عصاری

۱۳۸۴ تیر ۴, شنبه

این اواز را به خاطر بسپار شاید زمانی دیگر تکرار شود خاطرات دیر باز

می گفتنند که همه حرفها نوار ه
یکی میگفت نوار که پانداره
میگفتند شب ابستن صبحه
زمستون که بره فصل بهاره
گفتند و شنیدیم و همه پا داراوردیم
رفتیم و رسیدیم تا باین شوق که بردیم
مابود و نبود را دست نابودی سپردیم
یه سیلی جاناه در این حادثه خوردیم

همه روزهای هفته همون جمعه خون شد
هزار باغ گل سرخ خشکید خزون شد
هزار غنچه که پر پرشد
واز شاخه زمین ریخت
زمین لرزید و لرزید
نه اون موند و نه این شد
حالا باقی چی موندهنوار پاره پاره
به هر کی میکی پاشو میینی که پا نداره


برداشت از ترانه نبیزاده سال 83

۱۳۸۴ تیر ۳, جمعه

هر کس باید بخواهد تا از تنهایی که باخودش داره با غروب نگذرد تا همواره شبی را برای ستارهایش نخواهد تا اگر ستارهایش با اون هم راه نشدند یا اینکه پشت اون ابر لعنتی پنهان شدند بتواند از اون دور فریاد بکشید و بخواهد بودنش را فریاد بکشد
می نویسم تا دیوانگی فریاد کنم
ان قصه فراب را پر از نیاز کنم
اه از شبی که تنها شدم
خود شدم و در کنار شدم
فریاد نبودم داد شدم
این قصه ناب شدم

سرزمینم را به تو دادم دلم را به حسرت
حسرت نبود نیاز بود اما دور از خفت
غروب شدو شب امد
این دل ویرانه نیامد
حسرت برد و از نیاز فروختش به کمی
وای از این بی سامانی نه دلی نه دیوانهای

شدم تنها بی دل اما شب امد
بی رحم اما تنهای تنها امد
نه ستاره ای نه ماهی و نه ابری
یه خیال پر از تردید و سردی
کجایی سایه من من و بی دل اما نه تردید
یه کامکار بی راه اما پر از تردید

ONECAGAIN A NIGHT COMES WITH OUT ATTENTION TO ANY BODY
THAT PERSON WAS IN JAIL ALONE DON’T WANT THIS STORY ONCE TIME MORE THAT TEST ANY THING WITH OUT ANY BODY THERE
UNFORTUNETLY
ONCE AGINE THAT STORY
MAYBE YOU DON’T WANT COME HERE
OFCOURSE YOU WILL BE YOUR BEST FOR LEAVE ME
COZ I NOT TRUST AS A HUMAN
THAT CAREZY THAT WANT BE FUNNY CANNOT BE LONLEY WHEN SEE THAT NIGHT ALONE IN THAT SAFARY
DO YOU REMEMBER ME?
ARE YOU SURE?
NO NEVER
BEST WISH
ASARI

۱۳۸۴ تیر ۱, چهارشنبه

متاسفانه سرم کلی شلوغ بود تا نتوانم در وب لاگم چیزی بنویسم تا از این انتخابات از این سرگرمی از این خیال پردازی چیزی بنویسم البته چون انگشتهایم هم نیز سوخته بود که البته فقط به خاطر کار خطرناک بوده که انجام داده بود نمیتوانسم چیزی بنویسم تا امشب و حالا
خوب رفسنجانی و جناب احمدی نژاد اخر رای اورد یا اینکه این را بگوییم دزد رای اورد و یک قاتل شما اگر میخواستید رای بدهید به یک دزد رای میدادید ویا به یه قاتل؟
دوباره یک جریان به شکل رودخانه سیل اسا به حرکت افتاد که یا یک اخوند را نشان بدهد که هیچ گاه از ایشان از یک روحانی برای نشان دادن توانایی استفادهنشده ایشان فکر میکنم اگر گاهی نماز جمعه نیز نمیامدند لااقل سنگین تر این بود که لباس روحانیت را به تن کند و اگر حرفهایش را به عنوان یک روحانی بشنویم فکر نمیکند که از خوابی ناز بیدار شدید
و اما قاتل؟
ایشان در جامعه مورد تکوین قرار گرفته که مانند یک قارچ پا به عرضه وجود در این سیاست قدم نهاده اما چطور امکان دارد که فردی همانند یک قارچ به بزرگی یک کدو تنبل در بیاید تا همواره رشد خود را بر پایه عنایت الهی بنامد؟>

به هر حال جوی که در کوی برزنگ ایجاد شده افراد لباس شخصی ها افرادی که دارای دید مذهبی شدید و افرادی که هییتی و بسیجی و حزب الهی هستند ایشان را بیشتر از روحانی رقییب ایشان قبول دارند یعنی اینکه
یک روحانی بیشتر مقبول است یا یک فردی که اصول گرا است که اصول گرایی میبایست ذات یک روحانی باشد نه . لباس تن یک قاتل صرف یادتان است سال گذشته یک میلیون به هر مسجد کمک کرد یا اینکه به خادمین شهرداری دوبرابر هر زمانی کمک کرده یا سرمایه گزاری که در چاپ خانه شهرداری در حال انجام است به چه دیواری بسته است این عنایت الهی؟ ؟؟
به هر حال شرایط این واقعیت را نشان یدهد که تقریبا نیمی از مردم هنوز به این رژیم و این وفاق معتقد هستند
که رفتند رای دادند و رفتند با این کار لااقل برائت کردن با این سیستم پس هنوز برای مبارزه علنی خیلی راه است چون تارسیدن فضای مناسب این کار باید صبر کرد تا چشمها باز شود تا دیگر الزایمری که هر چهار سال به مردم وارد میشود تا دوباره رای بدهند را به باد فراموشی بسپاریم
عصاری

۱۳۸۴ خرداد ۲۸, شنبه

ستارهای شب دوباره پیداشند تا از سکوت و تاریکی شب برایمان اواز همیشه گی را بخوانند تا اگر شاید از این سکوت کسی بیدار شد فریاد رسی باشد تا دعای عاقبت بخیری برای او خوانده شود
خوب این بار با این سخن صحبتی را شروع کردیم تا همواره در لرزشی که در درونمان میباشدرا یاد اوری
میکند را یاد اوری کرده باشیم
چند روز قبل با یکی از دوستانم که در دبی زندگی میکند و البته اصلییتش هندی هست در مورد سوال همیشه کی یعنی هدف از خلقت با هم صحبت میکردیم و میخواستم نظر ایشاد را در این مورد بدانم البته ایشان مسلمان نبودند
ایشان در مورد چیزی صحبت میکرد که تا حدو دی انسان را در مصدر تفکر مغموم میکرد ایشان در مورد یک سیکا و یک مدار صحبت میکرد که انسان یک کوشه ای از ان است و باید در حرکت در میامد تا این مدار را کامل میکرد در صورتی که اگر شاید هم از بین میرفت دوباره نمی توانست این سیستم را نابود کند
اجازه بدهید باز تر صحبت کنم
ایشان از سونامی یاد کرد و گفت میدانید که در اون واقع حتی یک حیوان نیز نمود الا انهایی که مبحوس بودند این یعنی چه؟
بیشتر از اینکه انها خیلی دانا تر ما هستند ؟
اونها حتی میتواند افکار و عکس العملهای ما را درک و زود تر از بروز اون انها را درک کنند/.
مقوله جالبی است که ما تازه داریم با تمام امکاناتی که داریم در سدد یافتند درون انهایی هستیم که اونها بدون هیچ به ما و درونمان پی بردند واقعا در خیلی از موارد ما اسیر اونهایی و یا اونها اسیر ما؟
وبعد درباره دایناسورها حیواناتی که خیلی قبل تر از ما میزیستند و هیچ گاه ثابت نشده که انسانها در ان زمان میزیستند یعنی اونها قبل تر از ما امدند و رفتند و همانطوری که ما بعد ها امدیم یعنی ما یک جزی از این مجمعه برزگ هستیم که میبایست باشیم و ادامه بدهین بدون اینکه در کل بتوانیم دخالتی داشته باشیم

تا اینجا سعی کردم صحبتهای جناب وینه که دوست من بود بنویسم خوب در این واسطه ما مییابیم که پس قبل از ما بودند و قبل از ما حرکتی بوده و ادامه داشته و ما شاید یک دوره از سیکل اون باشیم برای بودن و نبودن ما هیچ نیست
باید دوباره چشم را شست و با دستهای نو دست بر چشم کشید تا غبارهای کهنه را کنار زد با راههای نو دریافت وجودی را در همواره در پشت ماسک هزار دستان پنهان است
عصاری

۱۳۸۴ خرداد ۱۹, پنجشنبه

دنبال یک بهانه هستم تا بنویسم دنبال یک مقدمه تا این انگشتها بی هیچ دستوری شروع به حرکت کنند تا از درونم برای خود اواز و رقص در روی کی برد را به فستیوالی از هنرشان تجلی دارند
اما حرفهایم برایشان بی معنی است دوباره تکرار است دوباره خیالات دوبار موهمات
از ظهر داغ و یخ تا شکست سرو ناز همه اش شعر است از دهان خواننده اشعار در غروب یک نوا
و من تنها شنونده ترانه در زمزمه قرون در ثانیه مسکوت
بیشتر از ده بار نوشتم سطری و دوباره باز اونها را پاک کردم برای خودم هم بیمعنی بود برای دلمم مسخره ای در تک جمله های خام
یعنی اینکه این بی نفس هوای تازه میخواد؟!
اما افسوس مرده ای بیش نیست
تا از دمی دوباره نیاز بازدم را برای خود بخرد
این سکوت سفید از راه مردن است؟

عصاری

۱۳۸۴ خرداد ۱۷, سه‌شنبه


خسته دلان دعا کنید این دیوانه امشب مغذوب نخوابد
کمک کنید تا این دین سوخته دنیا سوخته نشود
تا یافتن تا بردن تا بودن یک دم نفس است
کمکش کنید تا خسته دلی دگر بی دل نرود
رسم عاشقی دیوانگی است اما چه سود که من فقط دیوانهام
چلچراغ حجلهم را با دمی خاموش مکن شاید رهنمای نابینایم

خسته دلان را قسم ندهید به بی دلی
عاشقان را تقدیس نکنید به هوسی

من و اینجا تنهاییم یا اینجا جای منست یا من جایم اینجاست
قسم مخور به دیوانگی که نه هوس است و نه غفلت عصاری

۱۳۸۴ خرداد ۱۵, یکشنبه

سرزمین من همواره بی رونق است از بی حرفی و وقتی پا به درونش میگذارم تا اخرین فرصت برای فریاد کشیدن استفاده میکنم
بعد از مدتی دوباره خواستم بنویسم و به اجبار میپردازم به انتخابات ریساست جمهوری
خوب هشت نفر برای تصدی این پست درجه دوم انتخاب شده اند از بیش از هزار کاندید البته به زخمت شورای نگهبان که خواستند مردم زیاد زخمت نگشند تا بخواهند به هر بقال و چقال از یک طرف و هم به رجال سیاسی نزدبک تر باشند البته نمیدونم چرا این رجال با اون رجال عامیانه در کسره و تلفظ فرق داره!
خوب از هشت نفر هم دونفر بعدا بنا به دستور رهبر فرزانه به این گود امدند البته بعد از یک بار رد صلاحیت شدن
این نکه جای تامل دارد که این بار نخواست مثل دفعه قبل دستور به حل مصالحت امیز دعوت کنند که شورای نگهبان که قبلا هم در وب لاگ قدیمم بیشتر به اون پرداخته بود همواره مثل سگ نگهبان عمل میکند و گاهی هم پاچه صاحب و اقای خود را میگیرد.
به هر حال معین و مهر علیزاده هم امدند به هاشمی رفسنجانی و لاهیجانی و قالیباف کروبی احمدی نژاد و رضایی پیوستند
خوب جالب است که از این هشت نفر پنچ نفر دکتر هستند که فقط یکی از اونها قبلا از رسیدن به جاء و مقام و بدون هیچگونه استفاده از موقعیت و سهمیه به این حد رسیده و اون دکتر معین است
و دیگران که به عنوان نمونه از قالیباف شروع میکنیم میبینیم برای رسیدن به این حد باید فکر میکنم حدود 50 سال از سننش جلو تر است چون توانسته این کار را انجام دهد
خوب توجه کنید ایشان تا سه چهار سال پیش در سپاه بود و به عنوان یک مدیر و بعد به عنوان یک فرمانده چنان وقت ازاد داشتند که توانستند به راحتی دکترای خود را بگیرند که حداقل 5 ال 6 سال وقت نیاز است که جالب است در این گرفتاری ایشان حتی خلبانی خود را گرفته تازه شانس اوردیم ایران شاتل نداره تا بپرانند که حتما ایشان مدرک این کار را هم بی شک داشتند فکر میکنم روزهای ایشان به جای بیست و چهار ساعت چهل و هشت ساعت بوده که توانستند به این حد رشد کنند
از سعید امامی یاد میکنیم و به یاد معاونش میفتیم جناب احمدی نژاد
یا از رضایی که بعد از افتضای پسرش از سپاه رفت و بعد هم مردم را به اینکه بله من بلافاصله بعد ازجنگ دکترای اقتصاد گرفتم تا پویایی خود را در جامعه نشان بدذهم میدانید ادم یاد سپاه و کارهاش میافتد بادی از هرچی قبرسی است معذرت بخورد یادتونه برای نمونه تونل کندوان را که خواستند تعریض کنند که ده سال طول کشید
فکر نمیکنم رضا شاه برای ساختش ده سال زمان به کار برده بود که اینها از ایشان گوی سبقت را ربودند
از این منور تر لاریجانی که اخر نفهمیدیم اون مبالغ میلیاردی توی صدا و سیما کجا رفت؟
از مهر علیزادهم باید بخواهیم بی خیال بشه و از بچه تهرون شدنش استفاده کند ریاست جمهوری را ول کند
و اقای کروبی هم با اون پنچاه هزار تومانش یه پا جکه تازه با قولدوری هم میگه خمینی به من حق داده که به همه کمک کنم و وجوهات را به بهترین نحو صرف کنم مثال عروسی پسرش اگر یادتان باشه سکه میداد به مهمانانشان
و جناب عالیجناب خاکستری پوش که بادی از رنگ پوشش این نکته را یاداوری شویم که همان کسی بود که خامنه ای را به رهبری رسوند تا اون مترسک قدرتش شود تا خودش بهترین وجه استفاهد هایخودش را انجام بدهد
نمیدونتم که چرا از رفسنجانی حرف میزنم یاد رضاشاه میافتم ایشان به نظر شما سردار سازندگی بود یا رفسنجانی؟
فکر میکنم سردار سازندگی را بادی به رضا شاه بدهیم و شاهی را به رفسنجانی؟

از این بگذریم میرسیم به یک نکته دیکر از رفسنجانی شروع میکینم
ایشان رییس کل قوا بودند محسن رضایی فرمانده کل سپاه بودند لاهیجانی در ستاد تشکیل دهنده سپاه بودند از قالیباف نیز فرمانده سپاه بودندو احمدی نژاد نیز در حفاظت اطلاعات بودند و مهر علیزاده هم که در استانداری بودند بی شک میبایست عضو عناصر اطلاعاتی میبودند و فقط کروبی بودند که از این ورطه جداست لااقل در ظاهر
این نکته جالبی است و جای تامل دارد یک رییس جمهور نظامی؟!!
عصاری

۱۳۸۴ خرداد ۷, شنبه

هر بار که فرصتی می یابم سعی میکنم فکرم را در یک نفطه موطوف دارم که به سوال قرنها پاسخ دهم و اگر نتوانستم الاقل به خودم بگویم که باید فکرت را باید خودت را باید تمامت را بیرون بریزی باید ها را باید انجام داد تا مردی دیگر مرده شود تا علفهای هرز پر بار نشوند اگر ندانم اگر نتوانستم پس بودنم چه ارزشی میتواند داشته باشد باید فراموش کرد که انسان بودن را باید فکر را در نطفه خاموش کرد تا دیگر به هر جایی که در مرام او نیست نرود یک بار دیگر خیال.
برای چی امدم/
خدا برای نشان دادن لطف این کار را کرده پس خدا نیاز مند نشان دادن قدرت خود است پس شاید خدا ناتوان است که میخواهد این فریب را انجام دهد.
خدا باید این کار را میکرد تا چی؟
بی دلیل نمیشود چیزی را به وجود اورد وقتی در تمام چیزها نظمی یا بی نظمی که در مخالف اون است میبینیم میبابیم که حقیقتی است که باید برای اون جوابی یافت حتی اگر مرد تا یافت چون اگر جواب در مرد ن نیز باشد باز مقدس و قابل احترام است چون باید یافته شود.
برای فهمیدن نیاز به چه چیزی است باییم یک انسان را که به وجو میاید بررسی کنیم ببینیم چی میشود یتا به کجا بی انجامد
از کودکی چیزی بهرمند نمیشود چون دایم در حال زخیره است دایم ندانسته ها با تجربه میازماید تا دیگر اشتباهی نکند زندگی میکند بازی میکند تا برزگتر شود متوجه میشود نیاز مند است باید بخورد باید بیاشامد باید استفاده کند باید گرگین بود را در جامعه ادمیت به رقص در اورد و هزار راه دیگر تا اینکه نیمه مردی میشود نیاز های دیگر دوست داشتن علاقه عشق محبت و هزار راه نرفته و یک ادم بی تجربه با این دید که تجربه او فقط و تنها راه درست است و تمامی راها به ناکجااباد بوده است و او تنها راه را انتخاب کرده تا به منار این گذار عبور کنند عابد باشد اما زمان به او میفهماند که نه این قانون طبیعت است باید درک کرد که همه این حس را دارند همه میداند که این دروغ است شاید اما برای اونها تنها راه صحیح و مطمئن است و بی برگشت و تمامی خود را میشازند تمامی خود را بست میدهند و پرواز را در بی بالی تجربه میکنند
کم کم در این زمان حقیقتی پیدار میشود و ان نیازهای جنسی است که کم و بیش از عاشقی و عشق را در خود حل میکند و برای رستا خیز ساعتی مینهاند اما...
بعد در زندگی مشترک که تدایی رفع تنهایی و رفع نیازهاست و رفع دوش گشیدن مشکلات است که نه میتوان گفت که این مشکلات تمام مادی یا جنسی است نه خیر که میتواند به عواملی که در سنین رشد به همراه داشته و باعث پدیده های شده باشد و اما بعد
فرزند و دلخوشی نو ثمره و تمام محبت خندهای کودکانه با اون اشفه های دختر بچه نازی که همواره ادای کامل است دیگر مجالی میابد ؟
اما به خود بیا /
کودکت از شما میپرسد که چرا مرا به وجود اوردی که خالق به تو این اجازه را داد خیلی خوب اما شما برای چه؟
چه چیزی شما نیاز دارید و یا داشتید که من باید رنج و شادی او را با خود ببرم تا نتیجه او را ببینم ؟
پرسیده اید از خودتان؟

متنفرم از خودم و از نیازهایم نمیدانم برای چه باید مصاعبی را تحمل کنم تا نیاز مند جواب دادن به خود نباشم؟
اگر تا یک ماه دیگر نتوانستم به این سوال پاسخ دهم یک موضوع را درپیش میگیرم تا با اون دیوارهای ابهامی دور این موضوع بکشم تا بتوانم زندگی خود را در کنار موهبتی از نیازهای خداوندی پر کنم که نه فانی باشد نه خامی شما چی تصمیمی ندارید تا دیگر به خود دروغ نگویید؟
عصاری