۱۳۸۵ مرداد ۵, پنجشنبه

جنگ در کجاست

وقتی گربه در خونه ما دستش به اون گوشتی که میخریدیم و حالا با توجه اقدامات رییس محبوب ایران رجایی دوم با توجه به حمایت از مصرف کنندها که همواره شعار که نه اولویتها اصلی حتی مهم تر از اب خوردن رییس جمهور احمدی نژاد است باعث شده که ما هم مثل تمام ایرانیان دیگر نخوریم و دیگر این عادت بد که گوشت خوار باشیم را از ذهن الوده به این کلمات پاک داریم تا اون گربه مثل سردمداران کشوران خیط و خجول از کارها و گفته ها خود نباشند میدونید وقتی ایران به کنفرانس که در مورد مسله اسراییل و لبنان در روم بوده و ایران که یه پای این مناقشه مثل اسراییل بوده اما یکی مستقیم و دیگری غیر مستقیم اما هردو کشور به این کنفرانس دعوت نشدند و کشورهای نظیر ترکیه که همسایه ما است به اون کنفرانس دعوت شد و در اخر هم از کوفی عنان تا کاندولیزو راییس با توجه به اقدامات ایران و سوریه ضمن به خویش تنداری طرفین مخاصه یعنی اسراییل و گروه حزب الله از این دو کشور از دخالت در امور این جریان باز داشتد و جالب اینکه حتی لبنان نیز در این کنفرانس شرکت داشت اما نه برای ارامش به صلح بلکه برای اشنا سازی دیگر کشورها از اتقاقات و جریانها مورد نظر اما میدونید ایران از اینکه دعوت نشده به جامعه جهانی شکایت کرده.
میدونید این هفته در ایران خیلی سکوت مرگ بار اقتصادی در جریان بود و این را میشد در تمام صنایع و صنوف دید میدونید حتی مواد غذایی که این در نوع خود بی سابقه بود میدونید این یعنی چی؟
راستی این را بگیم که تقریبا دولتهای عربی بر اینکه حزب الله اغاز کننده جنگ بودند اتفاق نظر دارند چون هیچکدام از اونها اسراییل را محکوم نکردند اما انکار توی کشور ما برعکس است
عصاری

۱۳۸۵ مرداد ۲, دوشنبه

جنگ

تازیانه های جنگ هر روز بیشتر بر مردم سیتره خود را با هر گلوله ای که شلیک میشود به رخ میکشاند اما ایا باز مردم این دنیای به اصلاح متمدن باید این رنج را که چون ادم هستند تحمل باید بکنند؟
جنگ نوین از به اسارت گرفتن دو سرباز کشور اسراییل توسط نیروهای گروه تقریبا که نه دقیقا خودمختار حزب الله لبنان شروع شد گروهی که با بوجه ماهیانه 10 الی 15 میلیون دلار توسط جمهوری اسلامی تغذیه میشود و نه توسط دولت لبنان و نه توسط ملت لبنان خط و مسیر خود را تعیین میکند این گروه از ایران و سوریه خط مشی و مهمات و اسلحه دریافت میکند و نقریبا ایینه و نقطه نظر دولتهای این دوکشور است دولت سوریه نیز بعد از مرگ حافظ اسد دچار مرگ سیاسی شد و تابه اون حدی که مجبور شد از خاک لبنان نیروهای خود را خارج کند به دنبال تثبیت موقعیت سابق خود بود و با همکاری شریک خود یعنی ایران در صدد بازگشت به قبل خود بود و با نفوذی که در این گروه لبنانی داشت و رابط دولت ایران با اون گروه شد تا مسیر نزدیک تری برای مقاصد خود بیابد از این مسایل بگدریم میرسیم به این مرحله که در حال حاضر دولت لبنان در این مخامصه تقریبا بی طرف ترین موضع خود را دارد چون در مرحله ای است که به تمام دولتها ثابت کردکه خلح سلاح نشدن این گروه در توان و در کنترل ما نیست اونها یک دولت و ملتی در راستای لبنان ازاد تشکیل داند برای برسیدن به اهداف و مقاصد یک ایدولوژی که با هزینه کشورهای دیگر اما در خاک اونها و با خون اونها در حال رقم خوردن است و بس
میدونید برایم جالب است مقایسه این دو اتقاق در مرز ایران و پاکستان یه گروه 15 نفری مقامات ایرانی به اسارت گرقته میشود و به خاک پاکستان برده میشود اما برای دولت ما یه اتقاق بیش نیست اما دو سرباز برای اسراییل یعنی دو انسان یعنی همان نامه همان پیر زنی که با استمداد خود باعث جنگی در بین اسراییل و دول عربی شد تا به اونها ثابت کنند اونها همانطوری که از یک نژاد هستند به پشت هم نیز بر هم استوار هستند نه فقط برای منافع؟!
راستی میدونید سیایست ایران در این جنگ چیست اول اثبات قدرت خارجی ایران در زمانی که اگر به ایران حمله نظامی اگر بشود در ضمن تحت تاثیر قرار دادن مسایل اتمی در این زمان برای دفع زمان و در اخر ایجاد بی ثباتی در منطقه برای رسیدن به اهداف خود
شاد زی
عصاری

۱۳۸۵ تیر ۲۵, یکشنبه

سنگ نوشته

یه شب تو امدی یه شب من نبودم یه سایه از اون بالا از جایی که خورشید میاید اینبار امد تا نبودن تو را به رخ من نکشد تا فراموش شدنم را به خاطرم نیاورد اما؟
اون سنگ اسمونی یاد اورد چه حدیثی بود که سایه را از بالا به پایین رسوند و من را از مجبور به دیدن بالا کرد چیزی که بود و میبایست میبود اما ایا من استحقاق این عبور را داشتم ؟
اولش با ترس اخرش با ترس یه عمر همواره با ترس یه ترس از نبودن و نکردن و نشنیدن یه ترس از حسرت تمام حسرتهای بی ثمر شدم ای کاش اسمان بود ای کاش یه اسمان دیگر بود
ایده ارمان و ارزو تمام منطق عبور از این سیر ادمیت اما بعد دیگر ادمیت در بوته ازمایش اونهم ازمایش خودش در وجود خودش

عصاری

۱۳۸۵ تیر ۲۲, پنجشنبه

سایه

برای امشب از دیشب شروع میکنم و برای هر روز هم از دیروز اما اثرها هم کمرنگ تر میشود نمیدونم شاید روزها را هم رنگ بی اثری گرقتند تا این گذر بر اونها نمود نکند اما باید دیروز را بخاطر داشت چون تنها چیزی که فعلا نشدنی است در این دنیا بازگشت به قبل است .
میدونم برای هر کسی حتی شما هم حرفهای من حرفهای بی منطق حرفهای بدون شروع یا حتی فقط کنار هم امدن کلمات باشد اما بیشتر مواقع این حرفهای من نیست این را فقط بدانید تا بدانید این هم شاید من باشم اما بی مسیر در مسیر حرکت ادمها در جاهایی که اونها قدم بر اون مسیر گذاشتند و اما شاید بر اون مسیر عبور کرده اند تا شاید اتفاق را برای تکارا شدن به ورطه فراموش سپرده باشند فقط همین
عصاری

۱۳۸۵ تیر ۱۶, جمعه

برای هیچ کس

برای نوشتهایم نمیتوانم خواننده ای بیابم اونقدر برای دلایلم منطق ساختم خودم هم باورم شده آخر منطق هستم اما توی هپروت هنوز خوابم توی خیالاتم غرق ام نمیتوانم به خودم دلداری ندهم که این بار حداقل شاید تویی باشد تا بداند این بار شاید شاید من اون ادم همیشه نباشم کسی بشوم که حداقل برای دو مرتبه نوشته های خودش را بخونه و بعد بگذاره توی وب لاگش این بار اگر بتوانم مرد همیشه نمیخواهم باشم میدونید دیدم سازم شکسته از غم سازم شده این بار بی صدا میخواهم بنویسم و بگوییم سکوت تو صدای من و فریاد او همه نواهایی هستند که از بعد اغازین رخت بر این دنیا کشیده اما بی اثر مانده در خیلی مواقع فقط توانسته یه رخت اونهم از جنس کاغذ برای این دنیا باشد اما نوشته ها چی آیا اونها نیز عاقبت همان رختها را خواهند گرفت میدونید به خودم امد هم باز که دارم بی اثر شدنم را با تمام وجود احساس میکنم و میدانم دارم مثل همه میشوم مثل تمام ادمهای که پیرامونم هستند و برای فقط حالشون تلاش میکنند و برای آتی برای نقشی که باید داشته باشند اصلا نمیخواهند خم به ابرو بیاورند شاید این بیماری مزمن این ادمهاست چیزی که همه دارند و نمیتوانند اون را تمییز بدهند از تن خودشان نمیدانم شاید تو راست میگویی من باز دارم بی منطق میگوییم باز دارم توی خیالات خود شنا میکنم و هر بار توی این شنا معتبر تر میشوم میدونم داری من را از اون ورای دیوارها میبینی و میدانید من و تو و هر مایی که در اطرافمون وجود دارد یه نوعی گرفتاره گرفتار تنش گرفتار افکارش و اصولش و یا در کل گرفتار محدودیه ای خود برای خود ایجاد کرده و بالطبع خود کرده را تدبیر نیست اما ایا میشود هر شب چشمک زدن ستارها را فراموش کرد زود خوابید تا اونها را نبینیم ایا میشود مثل تم بارون بر صورت اونهمه شقایق تلنگر بیدار باش بزنیم و باز خواب باشیم و باز دنبال ناجی باشیم این انگشتهای عصانگر دیگر به دستور من نیستند دارند ازته ماورای اعماق ونوشته ها خرفعایی مییابنند تا توی این دخمه باید درج شود کاش دوباره دخمه ای میبود تا من را به اون میسپردند تا روز یک روزمانده به رستاخیز و تا اون زمان من هم فراموش شده این دنیا نمیشم اما ایا واقعا این رخداد من را اثری میکنه تا با اون سیر تا سیاره های دوررادور جایی که اون ستارههای هر شب بیدار هستند ببرد"

۱۳۸۵ تیر ۱۲, دوشنبه

حرکت به جلو؟!

حرکت به سمت جلو اونهم با سرعت باد به این تنها مولفه مورد حتم و با ور جمهوری اسلامی ایران است
اما چیزی که توی این حرکت فراموش شده جهت این سیر قهقرانی است که ادم را مبهوت میکنه
میدونید کسانی که توی این مملکت پا نهادن برای حکومت خیلی حساب شده شروع کردند برای بلعیدن کسانی که شاید توی این سیستم هم بودند که مال نمیتوانست اونها را استقنا کند اما بسیاری از اونها این خصیصه را دارند و داشتند که با گذر زمان این خاصیت روزبه روز نمایان تر میشد
میداند از این شیوه شروع کردند کسانی که با رژیم بنا به هر دلیل وابسته بودند محکوم بودند کسانی که پول هنگفت داشتند اونها بلطبع دشتشون توی کاسه رژیم باید باشه پس اونها هم خائن هستند و نمیدونم این گذر را نمیتواستند ببینند کسانی که در تجارت های بزرگ و یا سرمایه گذاری سنگین در صنعت انجام میدهد همواره با توجه با شرایط روز باید برنامه ریزی کند و فکر روز داشته باشد بداند اگر امروز دولت این تصمیم را میگیرد بر اقتصاد و سرمایه ایشان چگونه سایه میاندازد و این درکل میشود صاحب سرمایه به دولت نزدیک بشود چیزی که حتی امروز در این اقتصاد با این همه مریضی نه به اون سطح که با سطح خیلی نازلی قابل دید است
میدونید هفته گذشته رفتم سازمان چاپ سوره که سازمان تبلیغ اسلامی اون را زیر نظر دارد و با توجه به اینکه این درچاپ خانه در زمان رژیم گذشته متعلق به اقای علمی بود کسی که کمتر کسی را میتوان یافت که به قدرت رسیده باشد و با کتابهای که ایشان به طبع رسونده باشد با سواد نشده باشد اما به هر هزار و یک دلیل قانع کننده رژیم کل مجموعه از ایشان مصادره شد و بعد از بیست و هفت سال فقط جایی که چاپ خانه توی اون بود در خیابان پامنار تهران 17 میلیارد فرخته شد ماشین الات را فراموش کنید ببیند این پول از کجاست به کجا رفت ایا مشخص خواهد شد این ثروت کجارفت و ایا این پول با اون منشا داره تبلیغ دینی خواهد شد که توی اون حق الناس را بالا تر از حق الله میداند ؟!
میدونید اول امدند کسانی که با توجه به وضع کشور با اون حالت نیمه تعطیل و حکومت نظامی ترجیع دادند از کشور بروند برای مدت موقت با توجه به داشتن ثروت بلافاصله اموال اونها را مصادره کردند و برای صاحبان صنایع بزرگ نیز به هر انگی اموالشون مصادره شد و جالب است برای کسانی که مورد نداشتند به علت بدهکاری به سیستم بانکی کشور که هرمیتواند برای رشد کلان از اون استفاده کند نیز به علت بدهکار بودن اموالشون را مصادره کرد و بعد نوبت به بانکها بود که چون برشکسسته شده بودند چون بدهکاران انها شده بودند خود دولت که همه چیز را مصادره کرده بود پس اونها را نیز مصادره کرد و به این روش ثروت شاه و ثروت تمام سرمایه داران شد حساب رهبر که امروز میخواهد بنا به اصل 44 همه را دوباره به مردم که نه کسانی که از این رژیم با توانیهای خاص یا اینکه خود افراد این رژیم تمام بنگاه های دولتی را که نه مصادره ای را از ان خود کنند اونهم به صورت رسمی نه صوری تازه اصل پولش هم کجا خواهد رفت را هم باید فراموش کرد

عصاری