۱۳۸۵ فروردین ۶, یکشنبه

اخوندها و امریکای خونخوار سابق؟

از این حرفهای دو رنگی که این سیستم و این ایدولوژی دارند بر تابوت این پیر مذهبان میکوببند اخر یکی از تخته این تابوت بر لبانشان نقش میبیند و فریاد از دادخودشان به کرات به کرانهای بی ابدای حق وارد میشود
امریکا؟
کلمه ای که بر مفهوم بر این ملت چه معنایی دارد؟؟
اگر از فرزندان این ملت بپرسید یه جایی دور یه سرزمینی که در اون هرچی ادم بد هر چی ادم نفرین شده توش ریخته اند و ایا این سوال را از حتی ریس مجلس که وقتی به اون ویزای رفتن به امریکا را نداند نیز پرسیدند که او نیز همین حرف را زد ؟
امریکا یه جایی است که تو هم توش میتوانید فریاد بزنید بگویید که همه بدند همه نادانند و هیچ حریمی برای ان ناگفته ها نیست اما جراتی میخواهد در این سزمین بگویید شما ای حاکمان بی حکم شما ای پادشاهان بی کله
چرا نمیخواهید دست از این مردم بردارید چرا نمیگذارید مردم فریاد بزنند تا چقدر در اسیرگاه تاریخ شما گرفتارند
این امریکا که شما از سال 1979 بعد از اشغال سفارتخانه اونها در اونجا چون یه مکان غصبی نبوده است نماز خواندید و بر جماعت بر خدای بزرگتان استخفار کردید و همانا که شما از بهترین مومنان دیدنتانید
اون جا بدترین و کثیف ترین نقطه ایران اما باز از قوانین مدنی دینتان نیز مبرا میشود
وقتی توی حوزه علمیه قم چاپخانههای اون با دستگاهای مصادرهای دارند قرانی چاپ میکنند که میخواهد داد مظلومان را بر کافران مستولی کند؟
یا اینکه میخواهد ره گشایی باشد برای مسلمنی که با تمام شریعت داند به سمت ایینده روشنی پیش میروند که اخرش از روز اولش خیلی بد تر است
این امریکا کسی بود که بهتشیتان مشتی محکم بر او زد خمینی اون را از عصبانیت نفرینت شده فرض کرد تا بمیرد و حالا شما دارید برای مذاکره چون منافعتوندر خطراست به سمتشان میروید
این وثوق الدوله این اواخر تنش خیلی توی گور تاریخ این میلرزید که خوشبختانه شما امدید و اون را به بهشت و ارمی بردید که اگر صد سال نیز استخفار میکرد اون جای کونیش بر اون مستجاب نمیشد

دین چیست؟
راه رسیدن به خدا؟ برای رسیدن به خدایی که در اون راه دروغ ازاده کتمام ازاده و نیرنگ اصول ریش باد براین تظاهر اگر خدای شما نیز شما را باز به بندگی قبول میکرد نیز نمیتوانستید از این همه کثافتی که در اون غرقه هستید خود را یه بار دیگر پاک و مبرا کنید
روحانیت؟
یه لباس برای پوشش به خیالات و موهمات در صورتی که اگر میخواستند با این لباس حرمتی از کارشان بر عملشان باشد هیچگاه اون را شغل نمیکردند
رسم نابود شدن این ریشه بر این است که این حرفه شده چیزی که برای معاش است نه چیزی که برای رساندن انسان بودن به دیگران است
میگویید نه چقدر از اخوندهایی که میشناسید اول اخوند شند بعد ادم میخواستند بشوند و یا مسیرشان در ادم کردن بشری بود که در خواب حیوانی که اگر باز بوده به صد شرف بر این قوم ظلالت زده میارزد

عصاری

تکه هایی از حرفهای نا شنیده

گمان کشی از وصف تاریخ هیچ نتیجه تلخ تر از ازمودن انسان نخواهد به پیشرفت فن و فکر اموزیده بی افزایددانستنیهای جالب ان است که بدانیم و بعد بی اندیشیم و بعد افکار مریض را از تبلور اندیشه های نو به حرکت به سوی روشنی سوق دهیم پس بر انیم که بودیم اما معتدل از فکر بی خیال از عقبا و راحت تر اندیشهدین فکرت انسانی
در زبان همگانی هر تولیئ و اختراعی، افرینش است در عرف ساختن بمب پیران کننده و پدید اوردن نیروگاه اتمی سودمند نیز باز خلاقیت و نواوری است در عرف مادی سازندگی و یا ویرانگری ملاک خلاقیت نیست ولی در دینی زردتشت سازندگی تنها افرینش است
در ادیان ابراهیمی خداوند جهان را از هیچ افرید است و در تورات امده است که خدا گفت روشنایی شود و روشنایی شد و در این باب حرف بسیار است و اما در سنت زردتشت خلفت از هیچ مردود است .و همچنین خداوند خوبی را افرید است و بدی ساخته و داده خدا نیست و چجون خلقت و همیشه با خداو در خدا بوده است مدت معنی برای خلقت ذکر نشده است و خداوند هم که بی کران و کامل است و نیازی به استراحت ندارد و در ثانی در توصیف به وجود امدن زمین میشود از این جا به دنیال مسله پیوست شد که اگر پیش از افرینش زمین بی شکل و تهی و تاریک بود پس باید بی کران باشد پس این پرسش پیش امیاد که خارج از زمین چه شکلی بوده است اگر زمین محدود بود میبایست شکلی داشت و نامحدود نمیتوانست باشد و از هیچ نمیتواند به وجود امده باشد و و درمود ساختن انسان ادیان سامی بر به وجود امدن انسان از خاک اعتقاد دارندو اما زردتشت بر رویین انسان از دو درخت مشی و مشیانه اعتقاد است
افرینش در سنت زردتشتی ، دهشمندی و سازندگی اهورمزدا است و از این رو شاید نشات به ان نزدیک تر باشد تا خلقت هر چند نشات هم نیست!!خداوند جهان و موجودات را شکل داده است یا صریح تر اهورمزدا از هستی خود جهان و افرییندگان را ساخت و داد.
افرینش در خدا و همانند او در قدیم سات که پویایی افرینش را نشان میدهد و طبق قانون اشا در کار است ازلی و ابدی و خود اشا هم قانون افرینش را میدهد و فروزه اهورامزا است ازلی و ابدی و غیر قابل تغییر
کهن بودن افرینش نخستین تفاوت دین مورد ذکر با دینهای ابراهیم است
و در ضمن در این سنت از ابلیس به عنوان زاده انسان است نه زاده ذات خداوند چون اون ذات پاکیهاست و نه ذات انتقام و خشم ویرانی
و دیگری
در این دین اهورمزدا گوهر رسایی و گمال است
در این دین پرسش این که چرا خداوند جهان و یا ادمیان را افرید مطرح نمیشود خلق کردن در ذات خداوند است و خلقت ادمی جزیی از خلقت کلی است و محتاج دلیل نمیباشد!!و در این کارگاه بزرگ افرینش در جریان پویایی و جنبش نا ایستا ادمی وظیفه ی ویژه دارد او به عنوان همکار اهورمزدا باید رد پیشرفت جهان و افرینش کار و گوشش کند در تصویر اخلاقی اهورمزدا و با پرتوهایی از فروزندهای اهورزمزدای ا است و طبیعت خلقت ایجاد میکند که همکار اهورمزدا باشد انسان
و


پیدایش جهان
همانطور که افرینش با اهورمزذا بوده است و همانطور که کهن قدمی است .جهان یکی از افریده است
که در ابتدا در اندیشه زاییده شده (اهورمزدا) و بعد تجسم خارجی پیدا کرده است و افرین نگهداری و پیشرفت بر روی مثلثی از که اهورمزدا در مرکز اون قرار دارد این تمام بیادی است از این ایین

من و شما در کدام پلکان این عالممیم در ایتدای تحجر در اخرین حفرات ندادانی یا در ابتدای زمان گیج بود
نداسته های روز افزون سببی برای فراموش شدن میشود که تاریکی این مدهوش به اخرین روزهای امیدوارکننده زندگی روشن تر بشود اما باز هم یه وسوسه دیگر که بگذار دیگری بیابد نه من!!

عصاری

۱۳۸۴ اسفند ۱۲, جمعه

مکر


زمان باید صرف تاریخی بشود که ازادی در اون جاری باشد تا لذت سپردن تن خاکی را به زمهریر اتش زده اخرین شب زندگی پر از افشره دردمند مفلوک بودن در سکوت نباشد
روزی دیگر هم به تاریکی ازادی ایران سپری شد من و تو اینجاییم دنبال خیالات هرروزی و دوباره حرفهای تکراری دوباره که فقط میتواند برای مدتی ما را از خواب نخوت بیدار نگه دارد اما خود زمان نیز ما را در عمیق تر فرو رفتن در این انسان کمک میکند حتی برای یک شب دیگر
از چی بگوییم با هم تا دوباره ما را مسرور در شنیدن حرف تازه و خواب برانگیز کند تا شاید تکانی بر این تن خاکی خاک الود ما باشد
از "مکر" بکوییم یا از خرامان رفتن یا زا بازی دوگانه یا از دسیسه های سیاست متدی که اون را بر تقدیسی محکم و مبرا از عیب اب غسل داده اند اون چیزی نیست جز دین دینی که مگر را برای ابقا برای خود اصل قرار داده و خوب حکومتی کهخ بر پاییه اون بنابشود دیگر نظام نام ندارد اون میشود رژیم چیزی که بر نظم درستی راستی و صداقت جایی ندارد واما در شگرفم که چرا پیامبراشان امین بوده راستگو بوده اگر مکر را میشناخت اگر با مکر زدهها و مکر دیدها اشنا بوده ؟
مکر را حتی بر خدای خود نیز مستولی کرده اند تا تن کثیف این ادمها را پاک کنند حتی به بددیدن چیزی که قدرت دینش را نمیتواند در تصویر خیال موهون خود ببیند
اما کجایی او کجاست چه نیازی است برای مکر او برای مکر ما ایا او در قافیهایی که ما اون را محدود بر خود داریم ایا اصلا میکنجد در کوزهای که خود سازنده اوست با دسیسهای حتی شیطانی نیز نمیتواند جایی بگیرد الا در بالا بودن از حد او که نیست جز خدایی بر او چون او فقط از خواستن بر وبدنش میتوانمد بسازد او را نه بر اهتمام بر ساختنش مثل ما
از چی بگم تا تن خاکی خود را خاکستری تر نبینم بلند شوم تا با تویی که بلند تز ار من میبینی دنیایی بدون مکر خیال انگیزان کسانی که خود را بالا تر از هر انسانی میبیند ببنیم منفرم از غایتی که بر این قیام زدگان مرتد خدای زده بر خود میبینند
کاش دوباره مرا خوابی میباید شد تا نینبم این همه درد نادیده را تا تو را هم ازاری بر ازادی بیان من نبود
عصاری