۱۳۸۵ فروردین ۶, یکشنبه

تکه هایی از حرفهای نا شنیده

گمان کشی از وصف تاریخ هیچ نتیجه تلخ تر از ازمودن انسان نخواهد به پیشرفت فن و فکر اموزیده بی افزایددانستنیهای جالب ان است که بدانیم و بعد بی اندیشیم و بعد افکار مریض را از تبلور اندیشه های نو به حرکت به سوی روشنی سوق دهیم پس بر انیم که بودیم اما معتدل از فکر بی خیال از عقبا و راحت تر اندیشهدین فکرت انسانی
در زبان همگانی هر تولیئ و اختراعی، افرینش است در عرف ساختن بمب پیران کننده و پدید اوردن نیروگاه اتمی سودمند نیز باز خلاقیت و نواوری است در عرف مادی سازندگی و یا ویرانگری ملاک خلاقیت نیست ولی در دینی زردتشت سازندگی تنها افرینش است
در ادیان ابراهیمی خداوند جهان را از هیچ افرید است و در تورات امده است که خدا گفت روشنایی شود و روشنایی شد و در این باب حرف بسیار است و اما در سنت زردتشت خلفت از هیچ مردود است .و همچنین خداوند خوبی را افرید است و بدی ساخته و داده خدا نیست و چجون خلقت و همیشه با خداو در خدا بوده است مدت معنی برای خلقت ذکر نشده است و خداوند هم که بی کران و کامل است و نیازی به استراحت ندارد و در ثانی در توصیف به وجود امدن زمین میشود از این جا به دنیال مسله پیوست شد که اگر پیش از افرینش زمین بی شکل و تهی و تاریک بود پس باید بی کران باشد پس این پرسش پیش امیاد که خارج از زمین چه شکلی بوده است اگر زمین محدود بود میبایست شکلی داشت و نامحدود نمیتوانست باشد و از هیچ نمیتواند به وجود امده باشد و و درمود ساختن انسان ادیان سامی بر به وجود امدن انسان از خاک اعتقاد دارندو اما زردتشت بر رویین انسان از دو درخت مشی و مشیانه اعتقاد است
افرینش در سنت زردتشتی ، دهشمندی و سازندگی اهورمزدا است و از این رو شاید نشات به ان نزدیک تر باشد تا خلقت هر چند نشات هم نیست!!خداوند جهان و موجودات را شکل داده است یا صریح تر اهورمزدا از هستی خود جهان و افرییندگان را ساخت و داد.
افرینش در خدا و همانند او در قدیم سات که پویایی افرینش را نشان میدهد و طبق قانون اشا در کار است ازلی و ابدی و خود اشا هم قانون افرینش را میدهد و فروزه اهورامزا است ازلی و ابدی و غیر قابل تغییر
کهن بودن افرینش نخستین تفاوت دین مورد ذکر با دینهای ابراهیم است
و در ضمن در این سنت از ابلیس به عنوان زاده انسان است نه زاده ذات خداوند چون اون ذات پاکیهاست و نه ذات انتقام و خشم ویرانی
و دیگری
در این دین اهورمزدا گوهر رسایی و گمال است
در این دین پرسش این که چرا خداوند جهان و یا ادمیان را افرید مطرح نمیشود خلق کردن در ذات خداوند است و خلقت ادمی جزیی از خلقت کلی است و محتاج دلیل نمیباشد!!و در این کارگاه بزرگ افرینش در جریان پویایی و جنبش نا ایستا ادمی وظیفه ی ویژه دارد او به عنوان همکار اهورمزدا باید رد پیشرفت جهان و افرینش کار و گوشش کند در تصویر اخلاقی اهورمزدا و با پرتوهایی از فروزندهای اهورزمزدای ا است و طبیعت خلقت ایجاد میکند که همکار اهورمزدا باشد انسان
و


پیدایش جهان
همانطور که افرینش با اهورمزذا بوده است و همانطور که کهن قدمی است .جهان یکی از افریده است
که در ابتدا در اندیشه زاییده شده (اهورمزدا) و بعد تجسم خارجی پیدا کرده است و افرین نگهداری و پیشرفت بر روی مثلثی از که اهورمزدا در مرکز اون قرار دارد این تمام بیادی است از این ایین

من و شما در کدام پلکان این عالممیم در ایتدای تحجر در اخرین حفرات ندادانی یا در ابتدای زمان گیج بود
نداسته های روز افزون سببی برای فراموش شدن میشود که تاریکی این مدهوش به اخرین روزهای امیدوارکننده زندگی روشن تر بشود اما باز هم یه وسوسه دیگر که بگذار دیگری بیابد نه من!!

عصاری

هیچ نظری موجود نیست: