۱۳۸۵ بهمن ۲۹, یکشنبه

یخزدگان

دوست داشتم شاعر بودم که اهنگری حرفه ام بودم که با هر پتکی که بر ترکه اهن گذاخته میزدم مضراب اهنگی برای شعر و قافیه ای برای هر بیت از نوشتنهاییم میشد و دوست داشتم من در این هوای غبار الود اما سرد تنها بی تو اما با همه بودم بی تو نه نیرنگم بود و نه حیله چون من با من ،خود تمام مکر زمان را به جرات برای فریب خودم ساخته بودم و نیازی به سازننده دیگری نبودپس میبایست ساخت حتی اون سندانی که بر دلم میبایست نشیمنگاهی باشد برای هر ضرب اهنگ درد و رنجی که زمان و زمانه و ادم بدی چون من خواهد زد اهنگرم، شاعر نیستم اما سرد و سرد با سرخی زندگی دست اویزی برای فردا هستم بگذر تا گذر گاهی بشوی برای هر من و نامرد و باز من
سکوت تمام شد فریاد بی اغاز شد
درد و درمان هر بی حس رها شد
عصاری

۱۳۸۵ بهمن ۲۶, پنجشنبه

تاریخ گذشته

خوب روزگاران سبز دیروز که توی ایران ما جریان داشت امروز داره دوباره تجلی مییابد و مردم را یاد روزگارانی میرسد که نه میتوانند باور داشته باشد و نه میتوانند تفاوتهایی که بین بیان ودید و حقیقت است دیگر تکفیری برای تفکیک بگذارند
نمیتوانند پیشرفت را باور داشته باشند و یا اینکه پیرفت را ترتیب دهند نمیتانند حق را بی اتکا به دمکراسی بیاببیند و نه میتوانند ازادی را بدون فریاد بیاببیند حفقان را تجربه کرده اند در سالهایی که برای به دست اوردن ازادی میادین را بدون تندیس کردند و الان برای ثبت ازادی دوباره میدانها را با تندیس ازاد ازاد کردند خو.دشون را فراموش کردند چون خودشون که برای ازاد شدن مگر میتوانند حقی داشته باشند تا زمانی که دین برای اونها تصمیم میگرد و از خود بهتران برای رسیدن به فردوسی برین از اونها دعوت به رسیدن به ارم کده شداد میکنند
برای یاد اوری نمیشود تاریخ را به سلخ حال کشید چون اگر اون هم بخواهد برای بیان به این سرزمین بیاد به جرمی شاید به نام تلاش برای براندازی نظام محکوم بشود بگذریم تا باقی برای شنیدنش زود تر تریبی یابند
روزگارنی را هویدا 13 سال نخست وزیری کرد را یاد نیاوریم سالهایی که نفت صنعتی برای کسب درامد شد یاد نیاوریم روزگانی را که ایران بعد از این همه شاید به ضم باقی برای شاهنشاه و خاندانش اون همه سرمایه و درامد را بگذاریم کنار و برای اثبات یاد زمانی بی افتیم که توی همین محیط اما باز هم فاسد ایران ما با اقتصاد بیمار و نا سالم اسلامی! بیش از ده میلیارد دلار به کشورهای اروپایی وشرکتهای امریکایی وام میداد اما نمیدونم چرا باید به اون وامهای کم بهره نامیده شود در صورتی که وام در کشور امریکا برای سی سال مثلا رقمی به اندازه 5 درصد سود دارد و کشور ما سی درصد این را نمیدونم با چه الگوریتمی میشود محاسبه کرد که اینقدر تفاوت باشد بگذریم و ندادیم که این همه در امد اون زمان بود و و شاهان میبردند و خاندان اون هم بی بهره از اون در امد نیز نبودند و افرادی که وابسطه به ساواک و تازه وابستگان خاندان پهلوی نیز از اون بی التفات نیز نبودند مملکتی که داشتیم اونقدر سرسبز تر در اقتصاد و پر درامد تر نبود
هشت سال جنگیدیم هشت سال سرمایه کشور را برای چنگ دادیم نفت را نمیدونم چرا محمد رضا شاه که با خود با چمدان به مصر که نبرد پول را را برد بسیار خوب طلا و جواهرات را برد حرفی نداریم ام ملک و کارخانجات را که نبردشاه نبرد خیامیها نبردند و اونها همه ماند برای ملت اما ملت نه نشد برای خمینها و اخوندها و افرادی که امدند برای به دست اوردن همه را مصادره کردند به اسم انقلاب همه را تصاحب کردند به اسم اسلام همه را گرفتند و بین خود که نمیشود برای خود برداشتند تا بعد رسید به سر کارخانجات انها راشروع کردند به فروختند و البته خانه های مصادره که همه نوعتش بود را داشتند سالها میفروختند و ته ماننده انها را نیز با زور اقساط نیز دارند میفروشند خوب به هر حال از باقر زاده تی بی تی که پسرش جرات داشت برگشت و خانه در شرف فروش بود پسگرفت به هر حال این انقلاب ایجاد شد برای نه ملت بلکه برای افرادی که میخواهند از این ثروت استفاده کنند به نام ایران
عصاری