۱۳۸۴ تیر ۱, چهارشنبه

متاسفانه سرم کلی شلوغ بود تا نتوانم در وب لاگم چیزی بنویسم تا از این انتخابات از این سرگرمی از این خیال پردازی چیزی بنویسم البته چون انگشتهایم هم نیز سوخته بود که البته فقط به خاطر کار خطرناک بوده که انجام داده بود نمیتوانسم چیزی بنویسم تا امشب و حالا
خوب رفسنجانی و جناب احمدی نژاد اخر رای اورد یا اینکه این را بگوییم دزد رای اورد و یک قاتل شما اگر میخواستید رای بدهید به یک دزد رای میدادید ویا به یه قاتل؟
دوباره یک جریان به شکل رودخانه سیل اسا به حرکت افتاد که یا یک اخوند را نشان بدهد که هیچ گاه از ایشان از یک روحانی برای نشان دادن توانایی استفادهنشده ایشان فکر میکنم اگر گاهی نماز جمعه نیز نمیامدند لااقل سنگین تر این بود که لباس روحانیت را به تن کند و اگر حرفهایش را به عنوان یک روحانی بشنویم فکر نمیکند که از خوابی ناز بیدار شدید
و اما قاتل؟
ایشان در جامعه مورد تکوین قرار گرفته که مانند یک قارچ پا به عرضه وجود در این سیاست قدم نهاده اما چطور امکان دارد که فردی همانند یک قارچ به بزرگی یک کدو تنبل در بیاید تا همواره رشد خود را بر پایه عنایت الهی بنامد؟>

به هر حال جوی که در کوی برزنگ ایجاد شده افراد لباس شخصی ها افرادی که دارای دید مذهبی شدید و افرادی که هییتی و بسیجی و حزب الهی هستند ایشان را بیشتر از روحانی رقییب ایشان قبول دارند یعنی اینکه
یک روحانی بیشتر مقبول است یا یک فردی که اصول گرا است که اصول گرایی میبایست ذات یک روحانی باشد نه . لباس تن یک قاتل صرف یادتان است سال گذشته یک میلیون به هر مسجد کمک کرد یا اینکه به خادمین شهرداری دوبرابر هر زمانی کمک کرده یا سرمایه گزاری که در چاپ خانه شهرداری در حال انجام است به چه دیواری بسته است این عنایت الهی؟ ؟؟
به هر حال شرایط این واقعیت را نشان یدهد که تقریبا نیمی از مردم هنوز به این رژیم و این وفاق معتقد هستند
که رفتند رای دادند و رفتند با این کار لااقل برائت کردن با این سیستم پس هنوز برای مبارزه علنی خیلی راه است چون تارسیدن فضای مناسب این کار باید صبر کرد تا چشمها باز شود تا دیگر الزایمری که هر چهار سال به مردم وارد میشود تا دوباره رای بدهند را به باد فراموشی بسپاریم
عصاری

هیچ نظری موجود نیست: