۱۳۸۴ مرداد ۱۲, چهارشنبه

یه ورق دیگه از ایران

معمای دیگر در نقطه ای که میخواهد پازل ما حل شود ایجاد میشود اونم در واپسین روزهایی که تحولات در ایران در حال جریان است و برای رسیدن به نقطه تحلیل هر کدام باید ید طولانی داشت به هر حال جریان را با بوی ندانستن و استفهام خودمانی به جریان می اندازیم
خاتمی رفت کسی که دو تا هشت سال فقط برای ملت حرف چرت زد و برای مردم این را ثابت کرد که بابا چه قدر شما ساده لو هستید که با حتی چهار سال حرف که عمل نشد دوباره تکرار دروغهای دوباره شما را میتواند سحر کرد و این را شما بعدها خواهید دانست کسی که در دوران او اختناق به حد جنون رسید با تعطیلی بیش از صد نشریه فکر میکنم بعد از سالها 58 و 59 یه رکورد در رکود باشه در رکود خفه کردن بیان چون اول امدن و سنجیدن به چی چقدر مردم ایران نیاز دارند در ازمایشات انتخابات و خیلی راحت به اون دست یافتن و در زمانی که به قدرت رسید نرخ نفت تا به حد بی حساب یعنی 62 دلار البته خیر سر مرگ فهد پادشاه بلامنازعه اعراب مسلمان بی نشان در مرگ اما بزرگ قدرت برعکس خمینی !!!
و بیایید در زمانی که خاتمی این مسند را گرفت بسنجیم زیر ده دلار که البته از فرش نفت مستقیم یک دلار به بیت رهبری میرفت و این در معاملات خارج میز اوپک بود و به طور میان گین از این نرخ فرض کنیم ده دلاری ملت که وزارت نقت شاخص اون بود چیزی حدود دو تا چهار دلار گیرش میامد.
و نکته بعدی انفجار در برج سایه و اینکه بگوییم کنسولگری انگلیس در شمال تهران و در نزدیکی اسکان اولیای ایران اسلامی؟
چه از ترقه باشه که به اون الکیلی سرنج میگوییند یا اینکه از فلومینات جیوه یا تی ان تی فرق نمیکند مهم انفجار است انفجار یعنی انتشار پتانسیل مخالف به سریع ترین شکل این یعنی پایان خیلات بازی کردن با رژیم ایران این یعنی دیگر ملت ایران تاب تحمل در مقابل سکوت اتحادیه اروپا در مقابل رژیم خود کامه ایران ندارد بگذریم تا به ترور معاون دادستانی تهران برسیم اون کسی که مجریه عدالت در مقابل جمعی از کسانی بود که خواهان ایرانی برای رشد در دمکراسی باشند ایجاد تفکر کردن در ازاد بودن که میتوان از محاکمه کنچی و کنفرانس برلین نام برد اون قاضی کشته شد تا اون شب قاضی مرتضوی ها نتوانند راحت بخواببند بیدار بمانند تا شایدکسی دیگر را برای انگی همانند اقای سلطانی برای افشای مسئله اتمی برگزینند اگر بیایید سراغ من شاید تروریست بودنم محروز باشد میهن پرستیم هیچ .
در پایان وقتی این را میخواهم بگوییم که این هراز گاهی که از مقابل سفارت امریکا عبور می کنم با تمام قوا از هرچه فاشیسم دولتی که در کشور ما موج میزند منزجر میشوم در پلکان سفارت تندیس چند امریکایی که دست در پشت سر گذاشته اند و اسیر بودن خود را به هر زبان اعلام میکنند و در جلوی اونجایی که سابقا پرچم امریکا برافراشته میشد هم فکر میکنم قطعه از موتور هلکوپترهای که در طبس پیداکردن گذاشته باشد
بله اونها نشان چی هستند برای کی؟
اون اسیر که دارای حق دیپلماتیکی هست که در این کشور حق ایشان ضایع شد چون ما منطق اینجوری داریم و مثلا اگر سازمان چاپ و انتشارات جمهوری اسلامی ایران در کشورهای هم جوار و خاورمیانه کار همانند اونها و شاید بیشتر به اون حدی که کارمندان اون مراکز حتی از داشتن مدارک شناسایی خود سلب هستند چون مشخص نشود اونها برای جمهوری اسلامی کار میکنند و فقط اونجا شاید جاسوسی دیگر باشند از نوع چهارم
یا اینکه همانند سفارت ایران در برلین یا بیروت و یا هر جای دیگر که همه کار میکنند به جز کارهای کنسولی اعم از کشتار مخالفان رژیم ایجاد پایگاههای مخفی مخالف دولت اون کشور برای سازمان دهی ایدولوژی خاص خودشان و هزاران کار کثیف دیگر
اون موتور سوخته توی سفارت امریکا شاید برای من و شما بی ارزش باشد ولی اون سنبل این است که دولت امریکا برای حمایت از سیستم و افراد مورد حمایت خود حتی تمام نیروهای قابل خود را بسیج میکند تا انها را ازاد گردانند تا اونها همانند افراد کارمند ایران در کشورخارجی بعد از لو رفتن صرفه جاسوس نباشند؟!
عصاری

هیچ نظری موجود نیست: