۱۳۸۴ تیر ۲۲, چهارشنبه

با سلام
سرزمین من اما سرد
تنها بی کس اما پر درد
دوستان و هم میهنان گرامی خوشبختانه مردم به خود دیدن که مسکوت مانندن یعنی مردن یهنی فاسد شدن لذا برخواستند حتی برای آقای گنجی هم که قبلا با این رژیم بوده و بعد چشمهایش را شسته نیز برخواستند و در مقابل استبداد برخواستند و فریاد زدند
من تقریبا ساعت 5:30 توانستم خودم را به روبروی درب دانشگاه برسانم اونجا پر از سکوتی مانوس بود که از وحشت نیروی انتظامی با اون باتوم های مشکی نفیر استبداد را میزد
و بجای اسم روی پلاک روی لباسشون یه کد رمز به زبان انگلیسی مشخصا جالبی بود که عموما بر روی درجه های سرگرد و سرهنگ ها مشخص تر بودند . مثا همیشه دونوع لباس شخصی در بین مردم مشهود بودند یکی از اونها با اون قیافه های نامیزون از لحاظ ظاهر که نشان میداد فقط راه سید علی کجاست
و نیروهای لباس شخصی که با نیروی های انتظامی بودند و خود را به عنوان نیروهای نامحسوس در بین مردم غرق کرده بودند اما با اون ته ریشها و یا اون ریشهای انکارد شده مشخص است اما بگذریم تا ببینیم چرا جلوی درب دانشگاه سکوت است چون اونجا اشغال شده دشمنان لباس شفید برادان نیروی انتظامی و اون سری از نیوهایی که به عنوان پاسدار با لباسهای سرمه ای در اونجا با باتوم پر بودند
به خودم میاییم میشنوم که صدای مردم که دارند دست میزنند و شعار میدهند مسیرم را برایم مشخص میکند میروم به سمت میدان بله مردم به علت متفرق شدن دارند به سمت میدان میروند مردم دارند شعار میدهند و نیروی انتظامی میردم را به حرکت مجبور میکنند به سمت جلو تا از حریم درب دانشگاه دور شوند چون رفتند به داخل دانشگاه یعنی 18 تیر دیگر و خیلی زیبا این سنگر را از مردم میگیرند
یواش یواش مردم پر تر میشند و سرود یار دبستانی برای همه نشان از شعف پیروزی میاورد زم زمه ها بلند تر میشود تا اینکه نیروی انتظامی به سمت صفوف مردم حمله میکنند و یه دسته از نیروهای انتظامی بین مردم میافتند و مردم به صورتی جالب از یک سمت مشغول هو کردن و از سمت دیگر شعار دادن میکنند که این باعث میشود نیروی انتظامی عزم بر متفرق کردن کلی مردم مشغول شود
دیگه روبروی سینما بهمن بودیم که نیروی انتضامی مردم را با باتون میریزند توی پیاده روی بعد پیاده را را میبند تا مردم تکه تکه شوند و بعد پذرایی من در این جا بود که داشتم با دوربین مبایلم عکس میگرفتم که یکی از نیروهای لباس شخصی نیروی انتظامی فریاد زد این رو دور بین رو از دستش بگیرد داره عکس میگره که یهوی چهار پنج نفر ریختند در ورم تا بخواهم فرار کنم در دست اونها بودم که مردم یورش اوردند من را ازاد کردند اما دوباره من را گرفتند به سمت شرق میدان اوردن که دوباره مردم چه زن و چی مرد دوباره من رئو ازاد گردند و من را فراری دادند من که دیگه مشخص شده بودم مجبور شدم محل را ترک کنم اما چند تا از اون عکس ها را برایتون میفرستم امید وارم این را بدون طبق قانون اساسی این نظام دیکتاتوری مردم میتوانند تجمع کنند بدون اسلحه و بدون اینکه اهانت کنند به دین اسلام و از اون ور هم وزارت کشور این تجمع را غیر قانونی خوانده خوبه ببینید منا توی چه چنگی زندگی میکنیم و فرمانده نیروی انتظامی نیز با حرکت امروزش نمره بیستشو ار رهبر خواهد گرفت و فردا هم حتما جناب ریس جمهور به ایشان نشان لیاقت میدهند (این امر بر عهده ریس جمهور است طبق قانون اساسی)
به امید ازادی
عصاری

هیچ نظری موجود نیست: