۱۳۸۴ مهر ۳۰, شنبه

شه بی کلاه

شاهنامه را از نوخواندیم و و از هر ورقش برایمان یه یادی از شاهنشاهی بود و یه یاقی یک سودا گر ویک باقی گذشت تا دیوان هم ز زابلستان امدند هم از هندوستان تا خراب کنند این ایرانشهر جاویدان را تا دوباره دست اهریمنی به اون الوده شود تا رستم نتواند ارامشی که بر این دیوان مهیا کرده بود به کیخسرو دیگری بر دیگری که من تو باشیم
تا اینجا امدیم تا وصف شاهی را به خود یاد اوری کنیم تا بشناسیم شاهی و اریامهری را و اما دوباره اون ادنای پیر نگذاشت تا این تصویر بر خراباتمان مجیر این خرقه پوشش شود
ایا از او پرسیدی ای آدنایی او کیست ایا او محقق است بر ما یا غالب است بر ما؟
ادنای رفت تا خرامان خرامان حرمان کندم دزد را بگیرد تا خدایی را بر سیب دزد نبازد اما من وتو باز اینجاییم و با اون افسانه های بلند و بی تعارف تاریخ دوباره تکرار خواب نیمروزی از برای مرد یک روزی تا شاید هرگز نبیند ان استعاره پیروزی را به اندازه دو روز دیگر
ایا از خود پرسیدی اون شاه چه داشت نه چرا اون شاه این امپراطور در جانب کشور عجوج و مجوج خیلی دور است یا دوست دارید در کشور جزیرهشده دنبال ملکه بگردید تا نبیند پادشاه دول دیگر را مستبد کیست ؟
دیکتاتور کیست ؟
بیداریم و میخواهیم نگذاریم اینبار سیب را گاز نزده اخراجمان کنند از بهشت نه از سرزمین خودمان اما با تمامیت ایرانش با اون جلا و جبروتش نه در وهم خیال در بزم نیام و شور و هیاهوی دیدهگان
خوب این بار بیایید و بپرسید شاه کیست؟
کسی که مستبد است دیکتاتور است کسی که فقط میگویید من و نه غیر من اری شاه این است اما شاهی در هزار سال پیش نه شاه در امروز اما یک اشتباه اون شاه ما که میگویید فقط من الان نه تاجی بر سر دارد و نه تختی اما اون کسی نیست جز رهبرمان عبا بر دوش دارد و نفش امامه بر سرش بی یاد از تاجش نیست با اون ریشهای مفسده از دل
برای حکومت چه نیاز دارید
یک قانون
خوب قانون نویسان که قبلا انتخاب شده بودند و بر سیری که تایید و تایین شده بودند گام برداشتند و بعد برای ندانسته های قانون نیز دوباره از غربال شورای نگهبان حلاجی شده اند
بعد چی؟
قاضی؟
اما چه بد قاضی القضات نیز از نفیسه ایشان علم شده بر تخت همان کیانپارس البته به لهجه عرب بر کیان ما
برای اجرایات نیز دوباره مترسکی از جنس سگ هم دزد و هم خواب الود شب گرد و طرار همانند صاحب خود
سیر در هپروت انقدر جاوید شده که با بیعتی با نایب بر حق صاحب حکومت اسلام نیز توفقی بر انها ندارد فقط شاید ان چاه در دل کویر شنونده حرفها و شناسننده قول های راستگویان باشد
ایا پرسیده ای اگر صاحب برحقتان بیاید ایا به او انگ مفسد نمیزنید؟
نمیخواهم بر این اصرار ورزم اما ایا مزار شریف در افغانستان را میدانید از چه جانب با این نام میخوانند؟

حالا بپرسید شاه کیست؟


دیگر نمیخواهم برای این حرفهایم اسم خالی خود را بنویسم باید بنویسم سر زیادی عصاری

هیچ نظری موجود نیست: