۱۳۸۸ خرداد ۲۴, یکشنبه

مردی با تاریخ مصرف تمام شده



مردم دیشب خواستند خودی نشون بدهند که اگر کسی حقشون را میخوره میتواند احقای حق کنند اما نتوانستند این را به یاد بیاورند که این حقی که اون ها ضایع شده چیزی نسیت که نه موسوی ها بتواند برایشون به ارمغان بیاورند نه اینکه خاتمیها توانستند اون را به ثمر برسونند
یادمون باشه هرکسی یه تاریخ مصرف داره موسوی هم بیش تر از حد خودش توی این بازی از خودش لیاقت نشون داد و برای همین قبل از اینکه سرانجام خواستند با داروی نظافت بکشنندش با اسلحه ای که اوردنش محکوم به نابودیش کردند خودش و خانواده اش هر دو اما ایا مردمان بیدار میشوند که بدونند باید برای چی اعتراض کنند؟
برای تقلب گسترده توی انتخابات یا اینکه نداشتن حق اعتراض برای فریاد خواسته هاشون چیزی که اکثریت میخواهد ایا با شریعت تدبین شده؟
ایا هر خوبی که صلاح است و رهبر فرزانه امر میکنه واقعا چیزی است که مردم اونهم اجماعشون میخواند مردم ما توی رفراندوم حماقتشون با هشتادو پنچ درصد به همگان ثابت کردند دنبال چی میکردند
یادشون نیست موسوی یا همین احمدی نژاد را چیزی یا کسی غیر از این سیستم مصموم مورد تقرب قرار نداد یادشون رفته که داشتند از سگ زردی طرفداری میکردند که باز برادر شغال است یادشون نیست و فراموش کردند که با موسوی نه ازادی که در به دم از اون فریاد میکردند نمیایید و نه امدن محسن رضایی اقتصاد ایران متحول میشد
باور کنید ازادی و اقتصاد و هر بازی که مردم برای فرار از شان اون دارند هی دم از تغییر میزند چیزی نیست که با یه لولو سرخرمن تامیین بشود باید از ریشه این حماقت را تغیر بدهیم باید بخواهیم بیدار بودن را به فعل صرف کنیم نه به خواب تفسیر چهل جلدی از اون بنویسیم و برای همه برای تقدیس بخواینم
عصاری

هیچ نظری موجود نیست: