۱۳۸۸ دی ۱۸, جمعه

هرگز نخواب کوروش



دارا جهان ندارد، سارا زبان ندارد

بابا ستاره ای در هفت آسمان ندارد



کارون ز چشمه خشکید، البرز لب فرو بست

حتی دل دماوند، آتش فشان ندارد



دیو سیاه دربند، آسان رهید و بگریخت

رستم در این هیاهو، گرز گران ندارد



روز وداع خورشید،زاینده رود خشکید

زیرا دل سپاهان، نقش جهان ندارد



بر نام پارس دریا،نامی دگر نهادند

گویی که آرش ما، تیر و کمان ندارد



دریای مازنی ها،بر کام دیگران شد

نادر! ز خاک برخیز،میهن جوان ندارد



دارا ! کجای کاری، دزدان سر زمینت

بر بیستون نویسند، دارا جهان ندارد



آییم به دادخواهی، فریادمان بلند است

اما چه سود، اینجا نوشیروان ندارد



سرخ و سپید و سبز است این بیرق کیانی

اما صد آه و افسوس، شیر ژیان ندارد



کو آن حکیم توسی، شهنامه ای سراید

شاید که شاعر ما دیگر بیان ندارد



هرگز نخواب کوروش، ای مهر آریایی

بی نام تو، وطن نیز نام و نشان ندارد




هیچ نظری موجود نیست: