۱۳۸۵ خرداد ۲۴, چهارشنبه

کمان انسانی؟

با سلام و عرض ادب تب فوتبال انگار بر وب لاگ من را هم تاثیر گذارده تنبلی برای هر کاری نیاز به دلیل هم که حداقل خود ادم را بفریبد نیز احتیاج است
راستی چند روزی است ذهنم بد جوری به موضوعی چلب شده میخواهم بگوییم تا شما هم در موردش بیشتر بی اندیشید شایان ذکر اینکه من هیچگاه مخواستم حرف و ایده ام را بر کسی مستولی کنم فقط دوست دارم تلنگری بر مخزن افکار باشم تا اونها را برای موضوعات پیرامونمان بیشتر مستعد کند تا غبار تکرار بر اونها سنت و بعدش هم اصل پایه نشود
خوب به موضوع خودمان بپردازیم؟
میدانیم که انسان یه زندگی دارد که به صورت تشبیه میشود به یه رسم سینوسی یعنی به دنیا امدن میشود نقطه شروع این قاعده که برزمان صفر ما و( بر زمان حرکت شعور بر اندیشه)این رسم الخط را میتوان بر این گونه تصویر کرد که نقطه اوج که مرز زمانی بلوغ فکری یا میتوان نیمه عمر را که به صورت معمول برای یه سن متعارف است را پایه این نقطه اوج حساب کنیم که برا هر اتقاق که برای هر انسان مورد اشاره برایش ایجاد میشود را میتوانیم یه طریق دیگر برایش تفسیر اونهم منطقی برایش تفسیر کرد که از این بحث کمی به دور است اما در ادامه زمان مرگ نیز میشود نقطه انتهای یک نیم سیکل به حساب اورد و پس از اون میشود دنیایی بعد از مرگ و که سطح شروع و پایان را میشود تقریبا با هم هم رنگ و هم سان خواندو دید و باقی اون را میشود به نیم سیکل مخفی نام ببریم که ما فقط نقطه شروع اون را میدانیم و بس

در مورد انسان باید این را پیش خودمان این سان باز کنیم که انسان بعد از نقطه اوج کم کم به افول میرسد که این افول در جسم و در ذهن هر دو ایجاد میشودو در این سو انسانها برای خودشان قانونی را ایجاد کردند تا انسان را باز نشسته کنند تا هم مانند کودکان که احتیاج به تیمار دارند بتوانند مورد توجه قرار دهند و برای همین توی سنین که اسنان تقریبا پیر میشود برای ون مارهای مهم و سرنوشت ساز تکلیف نمیکنند چون بر قاعده اونها نه قدرت ریسک پذیری دارند و نه توان بهترین برداشت وتصمیم را دارند
حالا یه سوال پیش میاید که ایا تا به حال شنیده اید که یه اخوند به علت کهولت سن از بازنشت بشود و برود برای استراحت تیمار شود ودیگر برای دیگران تکلیف نکند چون دیگر در مقامی نیست که بتواند به بهترین نحوی برای دیکران تصمیم بگیرید
در کل چند قشر در جامعه هستند که هموراه بوی از بازنشتگی ندارند از مهمترین اونها افراد بی وضاعت و کسانی که به قول خودمانی به نون شبشون محتاج هستند و دیگر میشود از متکدیان که به صورت حرفه این کار را میکنند چون کهولت نیز یه وجه خوبی در این شغل است و دیگر هم همین روحانیت که باید بی قاعده و بی قاتون ترین شغل بنامینش
ایا به نظر شما روحانیت میشود یه شغل باشد در صورتی که باید اگر الگوی اونها رسولشان هست برای روحانیت باید اگر ماه و خورشید را در دست انها بدهند باز این کار را که راهنمایی و ارشاد مردم است دست برندارند

با احترام
عصاری

هیچ نظری موجود نیست: