۱۳۸۶ مهر ۱۴, شنبه

معبد

روزهای خدا زدگی هم داره سپری میشه و برای رسیدن به خدا باید از هر دری که میتواند از خود عبور کرد باید استفاده کرد
خدا را برای سه روز برای عبادت سی هراز روز در قفس تن میکنمی و نجوا وار صدا میزنی ای خدا برای هر روز این روز و برای هر شب این شب را اگر به خاطر نیز نیاورید باز همین دمی است و همین اهریمن و همین من کافر
کاش ستاره ها را نمیشد بشماریم تا برای یاد خدا به تعداد ستاره دستاوری برای عبادت و شکر گذاری نباشد
راستی کافری مثل من چرا این ایام از روی مسیر رودخانه به دریا نمیرسد اما بوی باران و بوی نم تمام پیرامون را گرفته اما چه سود که عاقبت سیراب شدن از رودخانه اب خودن است و نه از بوی اب سیراب شدن
معبدی برای ادیان
از بیت المقدس خانه مقدس ادیان باید که اینچنین ستیزه ساز ادیان شده جایی که میبایست نقطه مقابل این جنبش میبایست باشد جایی که ابراهیم برای ادیان سامی این عبادتگاه را ساخت بروی بت کده هایی از جنس زمین اما یادشان رفت که این عبادتگاه مثال خانه خداست نه خود خدا پس اصرار برای چی؟
بیایم روشن تر ببینم بر همه چیز همه دوران و بر همه استورها یاد کورشبی افتیم که چکونه با سیاست بر سرزمین اشغال زده حاکم میشد و دین و رسوم خود را بر اونها مستولی میکرد و چکونه این خدا زدگان خدا "ادنیای" ایم گونه حکامه میکنند
راستش در تلاش بودم خدا را به تصویرچند خط بکشم اما چندین خط نوشتم و این کار را نتوانستم انجام بدهم میخواستم این عبارت را به طریقی بدون هر کنایه و دور زدن خودم نشان بدهم فقط رسیدم به این خدا بدون عبارت است و بس
و اما سرانجام این همه سفسته و فلسفه و قصه ایا چیزی به جز این است که خدا نه حد دارد و نه حریم نه مقیاس دارد و نه جا و مکان پس خانه خدا چیست معوا و مهین چیست ایا به جز مقصدی است برای امال و ارزو های کج اندیش شده ایا این مکان نمیتوانست جای باشد توی دل های مومنین اما به وسعت هر دریا؟
خانه های تنگ بسته با منارهایی تذهیب شده با گنبد های لاجوردی اما هر کدام سفقی از جنس زمین زده های طاغوت مسلک فریاد ببیاد شد این ویرانی ها را تا خدا را به خدا بودن اسیر شود و در تغابن ادیشه ها به مطرود بردن تجربه ای باشد برای خفتن در این سرزمین خاک الود
عصاری

هیچ نظری موجود نیست: