۱۳۸۸ تیر ۳۰, سه‌شنبه

شمیم ازادی

از اولین روزهای انقلاب گروه های مخالف سیستم سیاسی حاکم برکشور اهسته اهسته این اشتباه تاریخی را دوباره احساس کرد که مردم و عوام کسانی هستند که روزهای عاشورا پیراهن مشکی میپوشند سینه زنان دوباره پای منبری میشنید که میداند راه عبور از مردم یعنی دین دینداری دوباره سحر شدن در مسیر افکار شرقی
همه و همه دست بر دست هم دادند و حاکمی را به زمین کشیدند تا هر کدام به گویش خود هرکدام به ضم خود تنها پیروز ماجرا باشند و خاتم بحران کشور
اما وقتی شور مردم در گروی رنگ سیاه عزا داری قرار گرفت دیگه اصول و ایدولوژیک همه وهمه فراموش موجی قرار گرفت که همه چیز را شست و برد و حاکمی جدید و شاه جدید به کرسی نشست .
در ابتدا رهبر کسی بود که از دین حمایت میکرد برای رهایی شدن و تطهیر شدن از منجلاب قدرت اما دیر نشد که دین خود محجور قدرت شد
بعد از قائله بنی صدر حاکم دین جای انتخاب مردم برای مسیر حاکمیت خود را برتر از مردم برای انتخاب حاکمت بر مردم پیمان نهاد.و استبداد دوباره شروع شد
تاریخ دوباره تکرار شد قدیمترها حاکمان تاج داشتند و حالا امامه قدیمها حاکم برای مهمور کردن هر چیز برای خود نشان تاجی بر اون مینهادن و الان القاب پیامبری و دینداری اما در اصل هیچ چیزی فرق نکرده و بعد از سی سال مردم تازه شمیم شنیدند برای حس کردن ازادی چیزی که سی سال پیش با اون اسم خواسته وناخواسته انقلاب کردند اما انقلاب برای چی انقلاب از چی؟
خوب بگذریم و تاریخ را دوباره محکوم تر از قبل ندانیم و زنده دل دنبال رهایی باشیم و ازادی
اما این بار قبل از انقلاب و تغییری دنبال چیزی باشیم که میخواهیم نه صرفا عوض کردن
چه بسا عوض کردن دلیلی باشد بر غرق شدن در عمق بیشتر
پس تا ندانیم برای چی نیاز مند ازادی هستم به دست اوردن ازادی شعاری بیشتر از رفع کرسنگی قبل از ظهر نخواهد بود
عصاری

هیچ نظری موجود نیست: