۱۳۸۴ اردیبهشت ۲۶, دوشنبه

بعد از چند وقت وقتی پیدا کردم که چند کلمه بتوانم بنویسم تا یک کم از درونم را به روی کاغذ بیاورم تا ضمن سبک شدن نیز بتوانم با دیگران نیز افکارم را در میان بگذارم
اول بیاییم در مورد انتخابات صحبت کنیم
وعده به مردم شروع شد و سر کار گذاشتن نیز به دنبال اون این بار هم باید به مردم اون تلنگر را زد تا دوباره خام شوند و به انتخابات جواب مثبت دهند تا دوباره اونها رای بدهند به کی مهم نیست اون که رای بدهند مهم است
بایییم خودمانی تر صحبت کنیم ما در جامعه ای زندگی میکنیم که در اون همه چیز طبق یک روش اداره میشوند همانطوری که حتی در بیان از تعریف اختیار برای دین میکنند
رهبر میایید و قدرت محض را در اختیار میگیرد اون قدرت توسط گروهی از حامعه که همواره گرداگرد یک سفره میچرخند انتخاب میشود البته قبل از انتخابات همواره نا مرعی و بی کار هستند و حتی برای مزاح هم نیامنند این رهبر را که انتخاب میکنند یک با هم بطور ضمنی خطاب برای کاری کنند این یعنی حکومت مطلقه که تا اینجا فقط در گرداگرد حوضهء رهبر و حکومت ماورای جامعه می اندیشند البته اگر یک ترازوی ( باسکول) را برای انتخاب این مجلس استفاده کنند میتواند صنعت گوشت کشور را متحول کنند چون به گاوهای هوشتای اسرائیلی نیز باید فخر بورزند .
و اما بعد این دایره بسته باید سراغ دایره بیرونی این مجموعه رفت شورای نگهبان که شش نفر از دوازه نفر ان مستقیم و شش نفر بعدی نیز تواسط رهبر غیر مستقیم انتخاب میشوند تا صلاحیت تمام کسانی که میخواهند توسط مردم انتخاب شوند را بررسی و بعد اعلام بر خودی بودن یا نا خودی بودن انها کنند پس تا اینجا مثل تعریف اختیار انسان و معشیتی است که خدا برای اون در دین اسلام قرارداده که نوشته شده و دانسته است و تا.. ادامه دارد
خوب ادامه اون منور میشود با بازی گرفتن مردم ، مردمی که نه بمب اونها را منفجر میکنند نه نداری چیزی که این مردم شریف را کنفیگون میکنند احساسات و روحیه اونهاست که بعضی وقتی تا اون حد جلو میروند تا رنگ مابین سیاهی و سفیدی را نمیبینند و گاهی هم برای قرمز تر بودن گلی یا نیودنش هزار یک فلسفه و مقاله میدهند این ملت با تلنگری خواهند رفت و با هزار فریاد نخواهند امد چون رگ خواب انها را باید لمس کرد بعد با امواج نوایی محکوم به حرکت کرد میگید نه؟

همواره انتخاباتی که بود مخصوصا برای ریاست جمهوری موارد این تلنگر موجود بوده از معلمی رجاییها که همواره با کاندید شدن بی خانمانها و جانبازان بی پول سیر شد و تا امدن بیدار کنند اصلاحات که مردمی را برای هشت سال بدواند و بعد با لبخند ملیح مسخره کند
و اما این بار هم گروهای خارج از ایران که همواره کوس ر هایی ایران را میزند و مجاهدان درونی ایران که دنبال رهایی هستند و برای این زحمت لااقل از دیگر هموطنان خود هزار یک قدم جلو تر هستند چون نان نداشته دنبال نان میگردند نه با شکم سیر به دنیال نان؟!
حرف زیبای رفراندم را میزند انتخابات را قبل از شروع جنجال پر انگیز تر نشان دادند تا رسیدن به دو هدف از قبل برنامه شده را انجام دهند لنگر به افراد خاص در طیف مرددان و اماده سازی گروهی از اپوزسیون برای جدا شازی چون این مردد نگه داشتند مردم دو هدف روشن یعنی حرف تو حرف در اوردن در مسیر که باعث کسستن مردم از همدیگر و بعد با اعلام رای سفید یا باطل برای نشان مخالفت و یا نشان نیاز به رفراندم میزند
ببینید
بااین شیوه هم راهای ماخوزه بیشتر و هم مردم پاچیده تر میشوند اگر من بخواهم بگوییم نه به برنامه ای باید در جایی بگوییم که شماره ارا لااقل از ردیف بی طرفان باشد نه اینکه من در دادگاهی وارد شوم که از قاضی اون بخواهم از خودش حقم را بگیرد.
بنظر من رای ندادن بهترین نشانه مخالفت با رژیم است که بدون اینکه وابسته بودن را بخواهییم تجربه کنیم من که تا به حال رای ندادم و این فکر میکنم بزرگترین نشانه افتخارم باشد برای به رسمیت نشناختن این سیستم و رژیم ؟
شما چی نمیخواهید نشان دهید که دیگر نخواهند شمارا به بازی بگیرند و این حق شماست تا بتوانید از نداشته هاینان استفاده کنید

با احترام عصاری

هیچ نظری موجود نیست: