۱۳۸۶ خرداد ۲۸, دوشنبه

چوبان دروغگو

این متن تغییر کرد چون نمیتوانستم نوشته هاییم را در وبلاگم قرار دهم لذه میخواستم یه میزبان دیگر بیابم اما خدا را کلی شکر که دوباره همان میربان قبلی را توانستم برای میزبانی به قبولانم به هر حال تا باقی

برایم کسی پی ام گذاشته بود که برای به دست اوردن چیزهایی که نداشتی باید تغییر کنی تا به دست اوردید اونچیزهایی که نداشتید
یعنی تغییر اساس رشد و اساس هر تحصیل است نه پس رفت و کم اوردن در استلایی که خ.ود برای غرایب خود ایجاد کردیم
خود مطلب بعد را که میخواهم بنویسم د رمورد اصل 144 قانون اساسی است که اقای رییس جمهور در ادمه خصوصیسازی و یا اینطور بگوییم فروش هر چه بیشتر و سریع تر صنایع و املاک ملی سعی خود را به حد اعلا رسونده و بانکهای دولتی را به دادن تسهیلات برای خریدان سهام این شرکتهایی که در بورس شامل اصل 144 میشود کرده و از طرفی دیگر سود نرخ بهره را کم کرده خوب به طریق دیگر بی اندیشیم ایشون دارند چکار میکنند ؟
دارند پولهای سرگردان را به سازو کار زیر بنایی اقتصاد و رشد و تعالی ایران میبند یا با این کارشون میخواهد این پولهای بیمار گونه را در مسیر از بین بردن هر چه به اسم اقتصاد است سوق بدهند
وقتی با تکیه بر کاهش شود بدون اینکه مردم را برای قرار دادن الگوی برای رشد اقتصاد سوق بدهند با این کارشون پولها را سرمایه ها را به سمت ملک میبرند خود این میشود که خود بانکهای خصوصی ابتدا قبل ار اعلان شروع به خرید املاک میکند بعد هم با کاهش نرخ بهره خوب پول ازاد میشود و از طرفی نیاز برای خرید ملک بالا میرود و سودی که بانکهای قراربود به اندوخته ها بد و بعد از کار مزد اونها سود ی کسب کند میشود به دست اورد سود خالص از انتقال و خرید و فروش این یعنی اقتصاد پویا
میدونید چرا انقدر دست اندرگاران بحران دارند از وقوع یه زلزله شدید در تهران حرف میزنند خوب برای این است که با این افتضاحاتی که بنیانگذار که نمیشود اسمش را گذاشت میشود گفت عمرعاص ایران یعنی خمینی کبیر به وجود اورد شاید خدا بخواهد محدودی کاری و همچین وسعت عمل کرد جهنم را یه کم بیشتر کند و مرقد ایشون نیز بایورد اخه نه الان خمینی داره ویبره میرود از این همه دورغ و ظلمی که به ملت کرده تا چند وقت دیگر بیشتر از این نیز خواهیم دید
راستی این نوه اشون یعنی نوه عمر و عاص را امید وارم دیده باشید چنان بزرگ و عاقل مرد دارند نشونشون میدهند که هرکسی نداند انگار اون زمانی که خمینی داشت میمیرد ایشون چهل اسالشون بود یا کیم بیشتر میدونید ایشون حتی گاهی اوقات از خاطرات سال 42 نیز که با امام و خانواده ایشون داشند حرف میزند خدئا از سر تقصیرات من بگذارد شما را نمیدونم
راستی این اقای پور محمدی و این اقای احمدی نزاد نتوانستند بعد از این همه تمرکزی که توی ادم کشیو تدبیر در این راه داشتمند تمصمیم بنزین را بکیرند و هر روز اون را به چند روزی به عقل میاندازند یکی نیست بگه بابا عابرو که برای انی ملت نگذاشته بود حداقل حرف نزنید که اگر یهروز گفتی گرگ میایید مردم باورشون بشه از دست این چوانان دورغگو

هیچ نظری موجود نیست: