۱۳۸۶ شهریور ۲, جمعه

سرمست با می ناب

انگار دوباره این اینترنت میخواهد روی خوشی به من نشون بدهد و اجازه بدهد که دوباره بنویسم
از دردها و بی دردیها بنویسم و از غم و گاهی هم شادیها بنویسم اما کاش تو نیز برای خودت حداقل این حرفها را میزدی که همه دست به دست میشدیم تا تمام اوراق سفید توی این ایرانشهرمان را برای پاسداری از حق خود استفاده کنیم
میدونید دردهایی که درمان ندارند بهتر از پادزهری است که برای فراموش شدن دردهای وجود دارند که بدون تلاش برای رسیدن به فقط برای فراموش شدنش از استفاده میکنند
میدونید خودم نیز هرزگاهی دچار این پادزهر درمانی میشوم یعنی میدونم دردم چیه و میدونم درمانم چیه ولی راه موقت انتخاب میکنم و برای یه درمان موضعی اون هم از نوع خود فراموشی و امثال اینها استفاده میکنم تا درمان کاملی نداشته باشم میدونید میشه یه ادمی که با دمی ، می میخواهد درد خود را فراموش کند و خود را در می و مستی اسیر کند تا نفهمد که دردش چیه و دنبال دردش نکرد
از من نگذشته اما از شما نیز امیدوارم نگذرد و خود را اسیر در این بی دردی نبییند
اردتمند عصاری

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
خوبي؟