۱۳۸۶ فروردین ۲۴, جمعه

دورغ برای دروغگو


گرامیان چند وقتی بودکه برای ایرانمان نمینوشتم البته مسافرت و گرفتاری کاری نمیگذاشت تحلیلی درست از رویدادهایی که در پیرامونمان در جریان بود را به درستی حلاجی کنم تا بتوانم حرفی که حداقل بر باور خودم باشد بیان کنم اما چند مطلب را نمیتوانم نگوییم
خوب از 15 ملوان انگلیسی بگذریم تا به اقای شرفی که در سفارت ایران در بغداد ربوده شده بود و ازاد شده و طی نطق به بیان جریاناتی که برایش اتفاق افتاده را با چنان اب و تابی بیان میکنند که پرستاری که همراه ایشان بوده فکر میکنم بیشتر برای مراقب اتفاقاتی که برای بیان هزیانهایی بود که ایشان داشتند بیان میکردند بود تا وضع اجمالی ایشان بعد از بازگشت به هر حال ایشان حرفهایی زد که نمیشود بی تامل از اون عبور کرد اینکه اولا ایشان ربوده شده بود نه دسگیر شده بود پس کسانی که ایشان را ربوده بودند نمیخواستند چهره و نام خودشان را نشان بدهند والا نمیربودند پس چرا باید کسی که مسول باز جوی از ایشان باشد خودش رامعرفی کند نمیدونم اینهایی که میاییند این داستانهای کودکانه را بیان میکنند نمیخواهند اول برای کودکانشان این رمانهای شبانه را بگویند که فرزندشان این ایرادهای حجیم را برایشان گوش زد کنند تا اونها را در بوق و کرنا نکنند و به کوش جهان و جهانیان برساند تا مردم دنیا و تمام دنیا به اونها نخندند
و بعد مطلب جذاب تر اشتباه در سیستم ارتش المان که به دعوت یه کودک چهار ماه به سرباز انجامید که اول تلویزون جمهوری اسلامی امد نوشت کودک چهار ساله به خدمت دعوت شد و مجری که داشتند روی تصویر و نوشته روی تصویر به شرح ماجرا اقدام میکردند کودک چهار ماه اعلام داشتند و و بعد هم رو زنامه همشهری نیز این خبر را با عنوان کودک یک ماه به خدمت دعودت شده بیان میکنند خوب ارتش المان یه اشتباه میکنند و بعد هم به قول راویان اشتباه و یا دستکاری در بیان اطلاعات را عامل این اتفاق بیان میکند ولی خوراک مطبوعات و اصحاب رسانه ای این سیستم ما به بیانسه اشتباه دیگر در بیان فقط در بیان این ماجرا میکنند خوب ببینم و به قاضی خود کدام بیشتر میتوانند سخی تر برای اشتباهات خود باشند راوی یا مقصر و یا من؟

هیچ نظری موجود نیست: