۱۳۸۷ فروردین ۱۶, جمعه

حرفهای بی ادبیات

حرفهای برای هیچ کس
میخواستم چند بار به مناسبت سال نو بنویسم یاد دفترهای مدرسه میافتادم که وقتی اونها را عوض میکردیم برای شروع اولش از چند خودکار رنگی وبه حد متعالی اون خط خوشکلم را مینوشتم که خودم هم باور نمیکردم بتوانم اونطوری بنویسم اما چه فایده اون سطر نیز تمام میشد و اون صفحه نیز به همین شکل نمام میشد و باز من میماندم با 99 صفحه که باید اونها را به هر شکلی که میشد تحمل کنم البته راستش اونها میبایست من را تحمل کند خوب این سد که با خودم قرار گذاشتم کمتر بنویسم تا اینکه کجو کوله بنویسم
به اطراف نگاه میکنیم باید حرفی از درون همین مردم برای همین مردم نوشت که یاد اوری شونده این ادمها باشند تا نه تاریخ مصرف داشته باشه نه اینکه رنگ صفحه هایی از دفتر زندگی بشه که هیچ وقت از اون سوال برای امتحان انسانیت نیاید
راستی میدونید که سن گرفتن گواهینامه 18 سال است یعنی وقتی انسانی میخواهد از محدود مسئولیتی که جان و سرنوشت خودش یکمی فراتر است باید این توانایی را داشضته باشد که بتواند بهتر بی اندیشد تصمیم بگیرد و سرانجام انتخاب کند بین بد و یا خوب بین بهتر یا عالی و سرانجام بین کسانی که میخواهند برای اون تصمیم بگیرند برای انتخاب شوندگانی که چه بد و چه خوب توانایی باید داشته باشند تا منتخب شوند البته توسط انسانهایی که بهتر میتواند انتخاب کننده باشند.
راستی ما داریم چکار میکنیم زندگی یا اینکه ادای زندگی را در میاوریم نمیدونم باید بین کدام گروه خودمان را قرار بدهیم بین 10 میلیون گرسنه صرف که توی افریقا قرار دارند یا 4 میلیون مرفعی که بیکارند و توی سوئد زندگی میکنند و قتی میخواهند بروند دکتر امبولانس میایید در خونشون که بردشون دکتر؟
نه ما توی سرزمین خدایان خفته هستیم جایی که برای اینکه بدانند شیطان فرشته بود یا نه دست و پا میشکنند اما نمیروند جستجو کنند که خدایشان چه از اونها خواسته و چه باید بکنند فقط چیزهای که صرف شده برای ایونها انجام میدهند باقی چیزها که نیاید مهم باشه وقتی اذان موسیقی را خاموش میکنند محرم سیاه میپوشند و ماه رمضان نیز چیزی را نمیخورند تازه اونها که خیلی متحور هستند نیز سه روز توی رمضان روزه می گیرند و نماز میخونند نمیدونم فقط خدا اون موقع مکافت میکنه یا همیشه ؟
زندگی چیه؟
چیزی که تجربه نشون میده متاسفانه توی سرزمین ما زندگی یعنی فقط تولید مثل البته نه به شکل عامش نه بد تر از اونی که بشود اون را تجربه کرد ببیاید یکم از دورن گرایی فرار کینم ببینم وقتی میگوییند از دست نخورده بگیردید و بدهید به خورده یعنی چی چرا مردهای متاهل ما البته غالبا کسانی هستند که چشم چرانیهایشون خیلی جدی تر و بی حیا تر از مجردین ما است چرا زنهای متاهل ما چند برابر زمانی که توی خانه پدریشون هستند حرص و استرس خاصی از جهت مراقب از همسری را میکنند که مستعد و رها هست برای نامردی ک توی سننت و توی دین رها است
خدایا نه اسراییل را نه امریکا را نه انگلیس و نه اتحادیه اروپا را از شر شیطانی عاصی تر از ما ایرانیان لاییک و دین پروتزی نجات بده چون اونها به این جهت حواهند فهمید که بابا شیطان نه فرشته بود نه خدا زاد شیطان این دینی که مثل پروتز یا اینکه عصب کشی شده میتواند یه شیطان ناب و بی خطا بسازد نه بهشت میتواند انسان را از بدی های این شیطان رها دارد نه جهنم سرزیمن شریر ما
خدایا مردمان بی خرد را از شر شیطانی که درونشان هست و خود را مبرا از اون میداند و باز دراو اسیر هستند کمک کن البته من را بیشتر از باقی
عصاری

هیچ نظری موجود نیست: