۱۳۸۶ اردیبهشت ۱۳, پنجشنبه

یه انقلاب دیگر

یه انقلاب دیگه یه دوران دیگر و یه شکل دیگر برای زندگی کردن انسانی که مجبور است به زندگی کردن ایا این تغییرات برایش زیاد مهم است کسانی که باید سعی کند فقط زنده بمانند نه اینکه زندگی کنند
زندگی کردن شعر حماسی برای خیالات خیلی از ایرانیان که در این سرزمین دارند زندگی ر به امید فقط بهبود شدن از این وضع به سمت تعالی دیگر سپری میکنند
ایا برایشون خیلی مهم است که این حکومت رنگ عوض کند بشود حکومت سابق یا اینکه این حکومت بشود حکومت تالی دیگر حتی بدون این اخوند ها و ان پادشاه؟
سوالی که برای من اینجا ایجاد میشود و از هر کس میبایست پرسید ایا با تغییر رژیم ایا اتفاق حادی خواهد افتاد یا نه مردم خود باید بخواهند و سپس انجام دهد گذر از این رژیم یا رسیدن به مقصد دیگر بدون خواست مردم مگر محالی است بدون اتفاق/.؟
این مردم دیگر حسی برای برخورد با خواستگاهای منطقی خود ندارند اونها را فراموش کرند چون زمانی و نیازی برای رسیدن به اون نمییابند چون نیازهای مادی و نیازهایی فرهنگی که دارند به اونها فشار میاییورند نمیگذارند بتوانند به این حد برسد اونها اونقدر نا اگاهانه به اتفلاب رسیدن که نمیدانند برای چه این اقلام را کردند ایا از اون جمیع پرسیده اید هدف از انفلاب چه بود؟
رسیدن به اسلام؟
رسیدن به ازادی؟
رسیدن به حق معنوی خود؟
رسیدن به حقوق مادی خود؟
یا پاک سازی جامعه از عناصری که فحشا را میاورد؟
یا رسیدن به امتیازهایی که میبایست داشته باشیم و اما نداریم؟
از تمام کسانی که در پیرامونمون هستند بپرسید ببیند توی این مدت کمتر از سی سال به کدام مقصود رسیده اید که میتوانید بگویید با شهامت که بلی این کار تمام شد؟
اسلام اوردیم مسلمانی را به حد اعتدال رسانیم و الان داریم شعور اسلامی را توی سرزمینهای دیگر انتشار میدیم؟ داریم بامردمانمان به عطوفت برخورد میکینم یا هراز راه دیگر که انجام نشد
بیدار شدن از یه خواب سنگین توی این دورن نه نیاز به بمب دارد ونه نیاز به بیدار کننده مشکل این است که ادم گرسنه برای بیدرا شدن دیگر نای و نوای ندارد تا بیدار بودنش را به اثبات برساند
عصاری

هیچ نظری موجود نیست: